برآمدن ناگهانی جمهوری های خودمختار در آذربایجان و کردستان ایران در پایان جنگ جهانی دوم یکی از مهم ترین تحولات سیاسی ایران معاصر بوده است. این نوشتار ریشه های شکل گیری و اصلاحات مورد نظر فرقه دموکرات آذربایجان را بررسی می کند. درباره اصلاحات فرقه، دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. درحالی که طرفداران فرقه آن را اقدامی مستقل و مثبت در نظر می گیرند، مخالفان بر فرمایشی بودن آن تأکید دارند. هدف این نوشتار، بررسی ماهیت این اصلاحات و آشکارکردن مستقل یا وابسته بودن آن ها است. گرچه درباره نقش اتحاد شوروی در روی کارآمدن فرقه دموکرات، مطالعاتی صورت گرفته است؛ اما به جایگاه اصلاحات مورد ادعای فرقه در سیاست های اتحاد شوروی و ارتباط آن با برنامه های این کشور اشاره ای نشده است. تمرکز اصلی این نوشتار بر ارتباط میان اصلاحات و برنامه های اتحاد شوروی با توجه به اسناد انتشاریافته پس از فروپاشی اتحاد شوروی، به ویژه فرمان های سه گانه استالین در سال 1324 است. تطابق برنامه اصلاحات فرقه و اسناد تازه منتشر شده، نشان می دهد که اصلاحات مورد نظر، بخشی از راهبرد اتحاد شوروی برای مشروعیت بخشی به اقدام های فرقه و تقویت حضور خود در ایران بوده است.