آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

از نگاه منابع دینی، عقل جایگاهی ارزشی دارد. شئون ارزشی عقل هم شامل دریافت و نیل به حقایق امور و ادراکات شایسته و بایسته است، که شأن علمی و ادراکی یا به تعبیری عقل نظری خوانده می شود، و هم شامل بعث و تحریک عقل و نقش آن در امامت و ادارة امور نفوس و ابدان مادی و مثالی موجود در انسان و تدبیر ادراکات و تحریکات نفوس و ابدان و، درپی آن، اراده و صدور فعل ادراکی و تحریکی از نفوس و ابدان است، که شأن تحریکی و انگیزشی یا به تعبیری عقل عملی خوانده می شود. لازمة فعلیت شأن ارزشی عقل در انسان تعلق گوهر عقل به انسان و تعبیة آن در فطرت اوست. عقل فطری تا به وجود انسان تعلق نگیرد (مرتبة آدمیت و وجه تمایز آن با حیوان) و بر نفوس و ابدان موجود در فطرت او اشراف و سلطة فعلی نیابد قوا و جنودش به فعلیت نرسیده، تکمیل نمی گردد (مرتبة انسانیّت با درجات آن). افعال و قوای ادراکی و تحریکی نفوس و ابدان تحت امامت و إمارت و سلطنت و اداره و تدبیر عقل از بند قوا و جنود جهل و افعال جاهلانة متعلق به نفوس و ابدان به سبب محدودیت های ابدان مادی و مثالی و نفوس نباتی و حیوانی، و اقتضائات آنها، از جمله امارت و سلطنت هواها و خواسته های نفس امّاره حیوانی، رهایی می یابند و به قوای عقل و افعال ادراکی و تحریکی عقلانی مبدّل می شوند. افعال ادراکی و تحریکیِ قوا و جنود عقل نیز قلب حیوانی را تحت تأثیر قرار داده، ادراکات و تحریکات حیوانی و امیال نازل را به ادراکات و تحریکات انسانی و امیال عالی و گرایش ها و رانش های متعالی تبدیل می سازند و قلب حیوانی را به قلب انسانی تغییر می دهند؛ همان گونه که در صورت سلطة نفس بر عقل، قوا و افعال عقلانی و انسانی به قوا و افعال جهلانی و حیوانی و شیطانی تبدیل می شوند و عقل در سایة آن، تغییر ماهیت داده، به دها و نکرا تبدیل می گردد.

تبلیغات