هدف از پژوهش حاضر، بررسی شگردهای تمرکززدایی در تصویر و هم چنین برهم کنش میان متن و تصویر در کتاب های کودکان است. اصطلاح تمرکززدایی نخستین بار از سوی خسرو نژاد (1382) در تشریح نظریه ی معصومیت و تجربه و به منظور توضیح ویژگی های زیبایی شناسیک ادبیات کودک پیشنهاد شده و شگردهای آن در بررسی افسانه های صبحی شناخته شده است. بنابر تعریف منظور از تمرکززدایی توانایی ذهن در جدایی از پدیده ای و رفتن به پدیده ای یا سطح دیگری از همان پدیده است. مرادپور (1391) نیز شگردهای یادشده را در افسانه ی انجوی شیرازی کاویده و شگردهایی تازه بر آنها افزوده است.پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی است با دو روی کرد توصیفی-تفسیری و تفسیری-تجریدی.
یافته های پژوهش حاضر نشان داد از میان شگردهای معصومیت و تجربه، اغراق، وارونه سازی، سپیدنگاری، رفت و برگشت، نمای دور و نزدیک، تعادل و عدم تعادل در تصویرها دیده شدند در حالی که در برهم کنش متن و تصویر تنها شگردهای وارونه سازی و سپیدنگاسی وجود دارند. هم چنین در بررسی شگردهای مرادپور یک صحنه با دو نما، صحنه های همزمان، نمای باز و بسته، جابجایی قهرمان، زنجیره ی رخدادها، غافلگیری، دگردیسی در تصویرها و در برهم کنش متن و تصویر نیز تنها شگرد صحنه های همزمان یافت شدند. چهارده شگرد تازه نیز در بررسی تصویرها به دست آمد که عبارت اند از: حرکت زمانی، خودارجاعی، تضاد، همانندی، پیش آگهی، شوخی تصویری، یک صحنه در اندازه های گوناگون، کادربندی های ناهمگون، تصویرهای چندتکنیکی، تصویرهای حاشیه ای، عطف نامعمول، برشهای پله ای، قطعه های متحرک و همین و همان. همچنین سه مورد شگرد تازه از برهم کنش متن و تصویر به دست آمد که عبارت اند از: تضاد، همانندی و متن های درون تصویری.