نگرش به سازمان ها در طول زمان با تغییر و تحولاتی همراه بوده است. زمانی سازمان ها را همچون سیستم های بسته درنظر می گرفتند که هیچ تعاملی با محیط خارجی نداشت. با مطرح شدن نگرش سیستمی، نوع نگاه به سازمان هم تغییر کرد. در این زمان سازمان ها را مانند سیستم های باز می دیدند که با محیط خود در تعامل هستند. زمانی فعالیت سازمان ها درون یک صنعت انجام می شد و امروزه با وجود تغییرات فزاینده ای که در محیط های کسب وکار روی داده است، مرزهای میان صنایع تا حدود زیادی از بین رفته است. در بیان جیمز مور (1993)، امروزه فضای فعالیت سازمان ها، فضایی اکوسیستمی است که در آن کسب-وکارهای مختلف از صنایع گوناگون، با یکدیگر روابط متقابل دارند و بقای آنها تا حدود زیادی به یکدیگر وابسته است. این مفاهیم به خوبی در رویکرد اکوسیستم کسب وکار، مطرح شده است. رویکرد اکوسیستم کسب وکار در نتیجه تغییرات محیطی دهه های اخیر ظهور یافته است و بکارگیری آن، نیازمند ایجاد تغییرات در ذهنیت افراد است تا بتوانند با نگرش جدیدی به دنیای کسب وکار نگاه کنند و مبانی فکری این رویکرد، نشان دهنده این تغییرات ذهنی است. این مقاله از نوع مقالات مروری-تحلیلی و هدف آن، تبیین مبانی فکری رویکرد اکوسیستم کسب وکار است که با تجزیه و تحلیل تغییرات جهان کسب وکار در دهه های اخیر، به تبیین این مبانی فکری می پردازد. آشنایی با این مبانی، یکی از ضرورت های موفقیت در عصر کنونی است.