پژوهش حاضر با استفاده از نظریه پنجره شکسته، به بررسی رابطه بین احساس بی نظمی و احساس ناامنی در بین شهروندان یاسوجی پرداخته است. روش به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی بوده است. جامعه آماری، کلیه شهروندان بالاتر از 18 سال در شهر یاسوج بوده اند که در همین راستا 482 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که برای تعیین اعتبار آن از ا عتبار سازه، به کمک تکنیک تحلیل عاملی، و برای تعیین پایایی، از هماهنگی درونی به روش آلفای کرونباخ، استفاده گردید . نتایج توصیفی پژوهش نشان داد که احساس ناامنی در بین شهروندان یاسوجی بالاست. به علاوه، احساس بی نظمی نیز در بین شهروندان بالاست. نتایج تحلیلی تحقیق نشان داد احساس بی نظمی بر احساس ناامنی تأثیر مثبت و مستقیم دارد و طی آن هر چه میزان احساس بی نظمی نیز بیشتر می شود، احساس ناامنی بیشتر می شود. تبیین احساس ناامنی براساس بی نظمی با استفاده از مدل معادله ساختاری، نشان داد مدل تحقیق ، دارای برازش مطلوبی است و با دادههای تجربی مورد استفاده، سازگاری و توافق دارد. ضریب علی بی نظمی، بر روی احساس امنیت 83/0 بود که با توجه به مقدار تی(3/13= t ) و سطح معناداری (000/ 0 = Sig ) این ضریب، معنادار بود. به علاوه، ضریب تعیین بیانگر آن بود که احساس بی نظمی قادر است 68 درصد از تغییرات متغیر وابسته احساس امنیت را تبیین کند.