طراحی شهری و معماری منظر به مثابه دو شاخه مستقل از دانش های معماری و شهرسازی در طی قرن پیشین و عمدتا به دلیل اهمیت یافتن مساله کیفیت عرصه های همگانی و عمومی شهرها و حوزه های پیرامونی آنان مطرح شده است. امروزه گسترش مفاهیم و مبانی نظری رشته های طراحی شهری و معماری منظر و همپوشانی آنها در فرایند ارتقای کیفیت عرصه های عمومی شهری و منطقه ای از تئوری تا عمل، بر میزان سردرگمی و ابهام نقش و حیطه های فعالیتی، میان این دو افزوده است. گسترش حیطه های فعالیتی، تداخل حوزه های کاری و وجود ابهام در نقش و جایگاه هریک از رشته های طراحی شهری و معماری منظر در طراحی محیط های بیرونی، آینده این رشته ها را با سوال اساسی زیر مواجه ساخته است :«چرا معماران منظر و طراحان شهری در طراحی محیط های بیرونی، با ابهام در نقش و حوزه وظایف در قبال یکدیگر مواجه شده اند و اصولا چه راه حل هایی برای برون رفت از این مشکل وجود دارد؟»بررسی تطبیقی - تحلیلی سوابق موضوع حاکی از آن است که صاحبنظران عمده دلایل تداخل و ابهام نقش میان حرفه مندان را در قالب دسته های «اشتراکات فراوان نظری و عملی»، «رویکردهای میانی دو رشته» و «گسترش حیطه و نوع فعالیت های دو رشته» عنوان کرده اند. از طرفی تحلیل محتوای ادبیات موضوع در خصوص رفع و پر نمودن خلا دانشی – حرفه ای میان دو رشته معماری منظر و طراحی شهری به استنتاج یکسری مولفه ها و راهبردهای کلی شامل : «همکاری و تعامل دو رشته»، «محتواهای آموزشی مشترک»، «تعیین نقش های حرفه ای ضابطه مند» و «ایجاد رشته یا رویکرد میان رشته ای جدید» می انجامد.