در متون علمی و کلاسیک روابط بین الملل مفهوم منافع ملی ابتدا توسط واقع گرایانی چون مورگنتا به معنای تنها عامل تعیین کننده رفتار خارجی دولتها در صحنه بین المللی استفاده شد . با ظهور رفتارگرایی در حوزه روابط بین الملل ، آنان در سایه نظریه های تصمیم گیری به ارجحیتهای ذهنی تصمیم گیرندگان در تعیین منافع ، مهمتر از الزامات محیط عملیاتی توجه کرده اند . در این میان اندیشمندانی از هر دو رویکرد ، از اساس منکر اثربخشی و کارایی این مفهوم در تحلیل و ارزیابی رفتار خارجی دولتها شده اند . در چنین فضایی همزمان با تغییرات محیط بین المللی ، برخی از طرفداران مفهوم منافع ملی به بازتعریف این مفهوم در فضای جدید پرداخته و از ضرورت وجودی آن دفاع کرده اند ، به گونه ای که حتی در عرصه جهانی شدن نیز گریز و گزیری از مفهوم منافع ملی نیست...