مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای رابطه تعادلی بین ریسک و نرخ بازده مورد انتظار اوراق بهادار را بیان میکند. این مدل ادعا میکند که سرمایهگذاران تنها در قبال پذیرش ریسک سیستماتیک انتظار دریافت پاداش یا صرف را دارند. تحقیقات تجربی اخیر این مدل را با چالشهای جدی مواجه ساخته است و به نظر میرسد بتا به عنوان شاخص ریسک سیستماتیک توان تشریح رابطه بین ریسک و بازده را در دورههای بلند مدت از دست داده است. این درحالی است که متغیرهای دیگری نظیر رشد فروش و شاخص بحران مالی به عنوان جایگزین شاخص ریسک مطرح شدهاند. شاخصهای رشد فروش و شاخص بحران مالی از جمله شاخصهایی هستند که توانایی ارزیابی قدرت بازپرداخت بدهیها و قابلیت سودآوری واحد تجاری را دارند. از این رو این تحقیق در نظر دارد تا با مرور ادبیات موجود و با استفاده از رگرسیون خطی ساده و چند متغیره با نمونهای شامل 106 شرکت طی دوره زمانی 1383- 1374 تاثیر دو عامل رشد فروش و شاخص بحران مالی را درپیشبینی بازده سهام شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دهد. با توجه به آزمونهای رگرسیون خطی، نتایج تحقیق حاکی از آن است که ترکیب عوامل رشد فروش و شاخص بحران مالی فاقد قدرت توضیحی لازم در تشریح میانگین بازدهی سهام شرکتهای مورد مطالعه است.