آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

مترجمان و نظریه پردازان ترجمه به سه گروه تقسیم مى شوند: الف: متن محورى، ب: مؤلف محورى، ج: مخاطب محوران، گروه نخست با محور قرار دادن متن در پى عرضه معناى لغوى واژگان و جملات به مخاطب هستند. گروه دوم در پى فهم پیام و مراد مؤلف و انتقال آن به مخاطب مى باشند. گروه سوم مخاطب ترجمه را ملاک مى دانند و متن را برابر با خواسته ایشان ترجمه مى کنند. ترجمه نویسان قرآن بیشتر متن محور مى نمایند. ایشان بیشتر برابریابى مى کنند و با ترجمه تحت اللفظى پایبندى شدید خود را به متن ابراز مى کنند، این گروه خود به دو دسته تقسیم مى شوند: عده اى در ترجمه آیات برابرها را در قالب زبان مبدأ مى ریزند و شمارى دیگر واژگان زبان مقصد را در قالب دستورى زبان مقصد قرار مى دهند و از تغییر شکل متن مبدأ نگران نیستند. در میان متن محوران برخى مترجمان مؤلف محور نیز هستند. براى نمونه ابوبکر عتیق نیشابورى در ترجمه برخى آیات مؤلف محور مى نماید. مؤلف محوران مراد خداوند را گاه در داخل پرانتز مى آورند و گاه در داخل قلاب و... برخى از مترجمان قرآن در برگردان آیات از باورهاى خویش سود مى برند، اما همین گروه از یک رویه ثابتى در ترجمه پیروى نمى کنند. گاه برخى آیات را به گونه اى ترجمه مى کنند که سازگار با باور ایشان نماید و گاه از بار خود در ترجمه سود نمى برند و آیات ناسازگار با باورهاى خویش را ترجمه تحت اللفظى مى کنند.

متن


ترجمه‏نویسان و نظریه پردازان ترجمه به چند گروه تقسیم مى‏شوند:
1. متن محوران
این گروه متن را محور قرار مى‏دهند و معناى لغوى واژگان و جملات را به خوانندگان اثر خویش انتقال مى‏دهند. این گونه ترجمه در بسیارى از ترجمه‏هاى گذشته و حال وجود دارد تا آن جا که گاه مترجم با اطمینان به اینکه معناى ظاهرى متن مراد نویسنده نیست در برگردان خود معناى ظاهرى را مى‏آورد.
2. مؤلف محوران
شمارى از نظریه پردازان ترجمه و مترجمان، در پى انتقال پیام و مراد مؤلف متن هستند و به الفاظ و واژگان متن به عنوان وسیله‏اى براى رسیدن به مراد نگاه مى‏کنند. بر این اساس هر گاه با نگاه درون متنى یا برون متنى شاهدى بر مراد خدا بیابند از معناى لغوى مى‏گذرند و آنچه را به عنوان مراد شناخته‏اند در ترجمه مى‏آورند. لورنس‏هامفرى به عنوان یک نویسنده محور مى‏گوید: «مترجم باید بتواند موضوع، سبک و ویژگى‏هاى متن را درک نماید و به درکى کامل از نویسنده برسد و شناختى کافى از شیوه‏اى که نویسنده به کار برده است داشته باشد»1 در نظریه جرج چاپمن(1634-1559) نیز نشانه‏هاى از نویسنده محورى دیده مى‏شود: «مترجم موفق کسى است که نه تنها از احساس ادبى نویسنده در خلق و آفرینش اثرى که عرضه داشته است آگاهى کافى و وافى داشته باشد بلکه باید به درک و جذب آن نیز نایل گردیده و به یک استنباط جامع و منطقى برسد... در نظر او ترجمه موفق یک متن وقتى میّسر است که مترجم پا را از حد آشنایى با متنى که در ترجمه وجود دارد بیرون نهاده و به اندیشه هنرى نویسنده وقوف یابد»2 جان درایدن نظریه پرداز برجسته ترجمه در قرن هفدهم میلادى نیز آشنایى با افکار و عقاید نویسنده را ضرورى مى‏خواند و آگاهى از ویژگى‏هاى اخلاقى و فردى نویسنده را لازم مى‏شناسد: »2. مترجم باید با افکار وعقاید نویسنده آشنا باشد. 3. مترجم باید بر ویژگى‏هاى خلقى و فردى نویسنده وقوف داشته باشد.»3 خوانندگان ترجمه نیز در عصر رنسانس از مترجمان انتظار انعکاس مقاصد حضرت عیسى‏علیه السلام را داشتند: «خوانندگان خواستار آن شدند که مترجم منظور و مقصود اصلى حضرت عیسى‏علیه السلام را عرضه دارد و نه کلمات و عبارات مهجور و الفاظ مجوف متون قدیمى را»4 در سده نوزدهم نه تنها آشنایى با سبک نویسنده و احساس او ضرورى خوانده شد، بلکه مترجمان متمایل به پیروى از سبک نویسنده در ترجمه خود شدند. جان کبل (1918) مى‏گوید: «مترجم باید سبک نویسنده را بشناسد و بتواند آن را در نوشتار خود تقلید و باز آفرینى کند و از سویى به موضوع و زمینه متن آشنایى داشته و احساس مؤلف را درک کند»5 جان پوست گیت(1922) نیز در انواع ترجمه از ترجمه مبدأ گرا که ویژگى‏هاى نویسنده را مد نظر قرار مى‏دهد سخن مى‏گوید. همو در تقسیم مترجمان، از مترجمان نویسنده گرا که بیشتر به طیب خاطر و رضایت نویسنده نظر دارند سخن مى‏گوید. لئو نارد فاستر(1985) نیز در تبیین و توضیح ویژگى‏هاى مترجم، از لزوم آشنایى مترجم با نویسنده متن و هدف او از ارائه متن و آشنایى با وسایل و شیوه‏هاى او در تحقّق بخشى به متن مى‏گوید.6 پیتر نیو مارک(1981) شناخت مراد نویسنده را براى مترجم لازم مى‏داند.
3. مخاطب محوران
شمار دیگرى از مترجمان و نظریه پردازان ترجمه، مخاطب ترجمه را ملاک ترجمه مى‏دانند؛ در باور ایشان، مترجم باید خواسته مخاطبان ترجمه خود را در نظر گیرد و متن را برابر با خواسته‏هاى ایشان ترجمه کند. براى نمونه کارکرد گرایان، در ترجمه متون، بیشتر مخاطب محورند.آنان متن را به گونه‏اى ترجمه مى‏کنند که نقش یا کارکرد خود را در زبان مقصد نشان دهد. کارتارنیا آغازگر مکتب کارکرد گرایى در ترجمه از مرزها و محدودیت‏هاى زبانى و فرهنگى فراتر مى‏رود تا بتواند ترجمه‏اى عرضه کند که در فرهنگ مقصد کارکردى مشابه کارکرد متن اصلى در فرهنگ مبدأ داشته باشد.
ترجمه قرآن و متن محورى
میراث ماندگار مترجمان قرآن، نشان از گرایش ترجمه نویسان قرآن به متن محورى دارد. ایشان در برگردان آیات بیشتر برابر یابى مى‏کنند و با انتخاب شیوه تحت‏اللفظى، از گرایش خود به متن محورى پرده برمى‏دارند. ترجمه نویسان سده‏هاى نخست اسلام، متأثّر از خرده گیرى‏هاى نظریه پردازان ترجمه و مخالفت فقها دست به عصا ترجمه مى‏کردند و با وسواس غیر منطقى خود تنها برابریابى مى‏کردند و شکل و قالب متن مبدأ را به هم نمى‏ریختند. به باور این مترجمان، ترجمه‏اى که بهترین برابرها را در برابر هر واژه زبان مبدأ بیاورد ترجمه قابل قبول شناخته مى‏شود. بر این اساس ابومظفر شاهفور بن طاهر بن محمّد اسفراینى (471 ه . ق ) آیات را ترجمه تحت اللفظى مى‏کند و واژگان زبان مقصد را در قالب دستورى زبان مبدأ مى‏ریزد. او در ترجمه آیه شریفه «و إن خفتم الاّ تقسطوا فى الیتامى» (نساء/3) مى‏نویسد: «و اگر ترسید که عدل نکنید اندر نکاح یتیمان ، بزنى کنید آنچه حلال کرده‏اند شما را از زنان دو گانه و سه گانه و چهار گانه پس اگر ترسید که عدل نکنید میان چهار، یک بخواهید». اسفراینى در این ترجمه «و» را در برابر «و» و «اگر» را در برابر «ان» و «ترسید را» در برابر «خفتم» و... گذاشته است و از نهادن مترادفات در قالب دستور زبان فارسى سرباز زده است. ابوبکر عتیق نیشابورى (494 ه . ق ( ، ابوالفضل رشید الدّین میبدى(520 ه . ق ( امام ابو حفص نجم الدّین عمر بن محمد نسفى(538 ه . ق(، ابوعلى بن الحسن بن محمد بن الحسن الخطیب از مترجمان قرن ششم و شیخ ابوالفتوح رازى از قرآن پژوهان قرن ششم و ... و از مترجمان معاصر مصباح زاده،اشرفى، تبریزى، سراج و یاسرى نیز به همین شکل و در همین قالب آیه یاد شده و دیگر آیات قرآن را برگردان مى‏کنند. در برابر این گروه از مترجمان، شمارى از ترجمه نویسان معاصر به شکل تکامل یافته ترى از ترجمه تحت اللفظى برگردان مى‏کنند. این گروه مانند پیشینیان برابر سازى مى‏کنند اما واژگان زبان مقصد را در قالب دستور زبان مقصد مى‏ریزند و از تغییر شکل متن مبدأ نگران نیستند. افزون بر مترجمان قرآن، شمارى از اندیشمندان جهان اسلام نیز در ترجمه آیات از شیوه تحت اللفظى بهره مى‏برند و برابرها را در قالب دستور زبان عربى مى‏آورند. براى نمونه برگردان ناصر خسرو و خواجه نصیر الدّین طوسى از برخى آیات، تحت اللفظى است. شیوه مترجمان قرآن در برگردان آیات وحى حکایت‏گر هدف ایشان از ترجمه است. مترجمانى که از ترجمه تحت اللفظى بهره مى‏برند، بیشتر متن محور دیده مى‏شوند؛ چه اینکه در برگردان خود به مخاطبان ترجمه و هم چنین به مراد پدید آورنده قرآن که این کتاب را براى فهم و درک و هدایت تمام انسان‏ها به وجود آورده است، توجّه نمى‏کنند و با محور قرار دادن متن برگردان، آیات را تنها در قالب زبان مبدأ مى‏آورند و به اصطلاح آیات را ترجمه تحت اللفظى مى‏کنند. از سویى دیگر در میان همین گروه، مترجمانى وجود دارند که در برابر سازى مؤلف محور نشان مى‏دهند و برابرها و واژگان و جملاتى مى‏آورند که بیشتر، مراد و مقصود پدید آورنده قرآن یا توضیح این مراد است. براى نمونه ابوبکر عتیق نیشابورى در برگردان آیات از شیوه تحت اللفظى بهره مى‏برد. در شکل و ساختار ترجمه متن محور است و در برابر یابى در مواردى به دنبال انتقال پیام و مراد خدا است. براى نمونه در ترجمه آیه «ذلک الکتاب لاریب فیه هدىً للمتقین» (بقره/2) مى‏نویسد: این کتاب جاى شک نیست باز خواندنى و راه نمودنى و هویدایى است بر پرهیزگاران را از کفر و شرک و معاصى. نیشابورى نیز در ترجمه، مرجع ضمایر و مصادیق را مى‏آورد؛ براى نمونه در ترجمه «بما انزل الیک و ما انزل من قبلک» (بقره /4) واژه «الیک» را «سوى تو یا محمد» ترجمه مى‏کند و کلمه «ما» را به «تورات و انجیل و دیگر کتاب‏هاى پیامبران» برگردان مى‏کند. در قرآن معروف به قرآن رى نیز مترجم به زعم خویش مراد خداوند را مى‏آورد. او در ترجمه «و ان خفتم الاّ تقسطوا فى الیتامى» (نساء/3) عبارت «فى الیتامى» را به «در مال یتیمان» برگردان مى‏کند. در میان مترجمان معاصر نیز برخى از مترجمان در پى انتقال مراد خدا هستند و ناسازگار با پیشینیان که به ندرت به مراد خداوند و توضیح آیه مى‏پرداختند و در همین موارد نیز مراد، مصداق یا توضیح را داخل متن مى‏آوردند. این عده مصداق و مراد را داخل پرانتز، قلاّب و دو خط فاصله مى‏آورند. براى نمونه آیة اللَّه مکارم در ترجمه آیه «فلاتتّخذوا منهم اولیاء حتّى یهاجروا فى سبیل اللَّه فان تولّوا فخذوهم و اقتلوهم» (نساء/89) مى‏نویسد: «از آنها دوستانى انتخاب نکنید، مگر اینکه ( توبه کنند، و ) در راه خدا هجرت نمایند. هر گاه از این کار سرباز زنند،( و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند) هر جا آنها را یافتید اسیر کنید! و ( در صورت احساس خطر ) به قتل برسانید.» جلال الدین مجتبوى نیز در ترجمه «او لمّا اصابتکم مصیبةٌ قد أصبتم مثلیها قلتم أنّى هذا قل هو من عند أنفسکم إن اللَّه على کلّ شى‏ءٍ قدیر» (آل عمران/165) یک مؤلف محور جلوه مى‏کند و توضیحاتى را در میان دو خط فاصله و قلاّب مى‏آورد: «و آیا چون آسیبى به شما رسد که دو چندانش را - در جنگ بدر -]به دشمن[ رسانده بودید مى‏گویید: این از کجاست ؟ بگو به آن از سوى خودتان است - که بر خلاف قرآن پروردگار سنگر را رها کردید- همانا خدا بر همه چیز تواناست» در میان مترجمان معاصر برخى بیشترین توجّه را به مراد و مقصود پدیدآورنده قرآن دارند و از پرانتزها و قلاّبها و خط فاصله‏هاى بسیار بهره مى‏برند و شمارى مؤلف محورى کمترى دارند و بعضى اصلاً متمایل به مؤلف محورى نیستند؛ براى نمونه فیض‏الاسلام، الهى قمشه‏اى، مکارم شیرازى و ... بیشترین مؤلف محورى را از خود بروز مى‏دهند به گونه‏اى که در ترجمه فیض الاسلام یک آیه تقریبا سه سطرى در حدود بیست سطر ترجمه دارد. مترجمان قرآن با انبوهى از باورها و اعتقادات به ترجمه آیات روى آورده اند. شمارى از ایشان در ترجمه از باورهاى خود سود برده و از آیات برگردانى سازگار با باور خود عرضه مى‏کنند و عده‏اى دیگر باورهاى خود را در ترجمه دخالت نمى‏دهند. بر این اساس تفاوتى اساسى میان برگردان مترجمان دیده مى‏شود. برخى در برگردان آیاتى که سازگار با افکار ایشان مى‏نماید هیچ گونه تصرّفى انجام نمى‏دهند و آیه را همان گونه که هست برگردان مى‏کنند.
نمونه نخست
براى نمونه در برگردان آیه «وجوهٌ یومئذٍ ناضرة. إلى ربّها ناظرة» (قیامه/22و23) مترجمان اهل سنّت متن محور مى‏نمایند. میبدى مى‏نویسد: «بخداوند خویش نگران». نیشابورى، اسفراینى، و نسفى نیز چون میبدى ترجمه مى‏کنند و میان باور خود و ظاهر آیه هیچ گونه ناسازگارى نمى‏بینند. در برابر ایشان، مترجمان شیعه از افکار خود در ترجمه بهره مى‏برند. برخى در ترجمه عبارت «به سوى» را اضافه مى‏کنند، شمارى داخل پرانتز یا قلاب یا دو خط فاصله واژه پاداش، رحمت، مهربانى و نعمت را مى‏آورند و برخى افراط کرده و در ترجمه مى‏نویسند: «و به چشم قلب جمال حق را مشاهده مى‏کنند».
نمونه دوم
مسعود انصارى از مترجمان اهل سنّت در ترجمه آیه شریفه «إنّما ولیّکم اللَّه و رسوله ... و یؤتون الزّکاة و هم راکعون» (مائده/55) از باور خویش سود مى‏برد و تحت تأثیر این باور «راکعون» را به فروتنى معنا مى‏کند در صورتى که مترجمان شیعه و بسیارى از دیگر مترجمان اهل سنّت چون اسفراینى، مى‏بدى، و ... «راکعون» را رکوع کنندگان ترجمه مى‏کنند.
نمونه سوم
مترجمان اهل سنّت از آن جهت که تنها عصمت پیامبران از گناهان کبیره را باور دارند و عصمت از صغایر را معتقد نیستند، در ترجمه آیه شریفه «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک» (فتح/2) هیچ گونه تصرفى انجام نمى‏دهند و «ذنب» در آیه را گناهان صغیره پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم معرفى مى‏کنند. میبدى ترجمه مى‏کند: «تا اللَّه بیامرزد تو را هر چه گذشت از گناه تو و هر چه با پس ماند». سور آبادى برگردان مى‏کند: «تا بیامرزد خدا تو را یا محمد آنچه از پیش آن بود از گناه تو و آنچه از پس بود». دیگر مترجمان اهل سنّت نیز مانند این گروه ترجمه مى‏کنند. در برابر این مترجمان سنّى، شمارى از ترجمه نویسان شیعه که عصمت پیامبران از صغایر و کبائر را باور دارند برگردانى سازگار با باورهاى خویش از آیه عرضه مى‏دارند و تعدادى دیگر افکار خود را در ترجمه دخالت نمى‏دهند و آیه را چونان مترجمان اهل سنّت ترجمه مى‏کنند. براى نمونه ابوالفتوح رازى در شمار مترجمانى قرار دارد که از افکار و باورهاى خود در ترجمه سود نمى‏برد. او هر چند در مقام تفسیر از عصمت پیامبران دفاع مى‏کند و آیه را مقدّر نه محقّق مى‏خواند: «آیه محقّق نیست بلکه مقدّر است»، امّا در ترجمه از این باور خود سود نمى‏برد و بدون هیچ گونه تصرفى در برگردان آیه مى‏نویسد: «تا بیامرزد تو را خداى آنچه در پیش افتاد از گناه تو و آنچه با پس افتاد و تمام کند نعمتش را بر تو و راه نماید تو را به راه راست». در برابر کسانى چونان ابوالفتوح، برخى از مترجمان مانند آقاى خرّمشاهى، کاویانپور، قمشه‏اى، فیض الاسلام، مجتبوى، سراج، ومکارم شیرازى با تأثّر از باورهاى خویش آیه را به ترجمه مى‏نشینند. آقاى خرّمشاهى و کاویانپور گناه را به پیروان و امت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نسبت مى‏دهند و در متن ترجمه واژه «امّت » یا «پیروان» را اضافه مى‏کنند. و آقاى قمشه‏اى ، فیض الاسلام و مجتبوى در داخل پرانتز نظریه تفسیر نویسان را درباره عصمت پیامبر مى‏آورند. و شمارى چون سراج و مکارم شیرازى در برگردان مى‏آورند: «کارى که مشرکین آن را گناه مى‏دانند، به تو نسبت مى‏دادند». ترجمه نویسانى که از باورهاى خویش درترجمه سود مى‏برند، در ترجمه تمامى آیات چنین مبنایى ندارند. در مواردى از باور خود در ترجمه سود مى‏برند و با اصل قرار دادن آن آیه را برابر با اندیشه خود برگردان مى‏کنند و در مواردى نیز از دخالت افکار خویش در عملیات ترجمه مى‏گریزند. براى نمونه در مورد آیات خداشناسى برخى مترجمان در ترجمه آیه شریفه «ید اللَّه فوق ایدیهم» (فتح/10) «ید» را به دست ترجمه مى‏کنند. اما همین عده در ترجمه آیاتى چون «کذلک یضلّ اللَّه الکافرین» (غافر/74) ، «فیضلّ اللَّه من یشاء و یهدى من یشاء» (ابراهیم/4) ، «و یضل اللَّه الظّالمین» (ابراهیم/27) و «الآن خفّف اللَّه عنکم و علم أن فیکم ضعفا» (انفال/66) از اعتقادات خود بهره نمى‏گیرند. چنان که برخى از مترجمان مانند آقایان: مکارم ، سراج ، خواجوى ، کاویانپور ، مجتبوى ، پورجوادى ، فولادوند ، نسفى و ... در ترجمه آیه شریفه «و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً» (فجر/ 22) فرمان ، عذاب و... را مى‏آورند و شمارى دیگر از اعتقاد خود در مقام ترجمه چشم مى‏پوشند و به معناى لغوى آیه بسنده مى‏کنند. این عده در ترجمه مى‏نویسند: «بیاید پروردگار تو». در موضوع عصمت پیامبران نیز وحدت رویه میان مترجمان دیده نمى‏شود. شمارى در ترجمه «و عصى آدم ربّه» (طه/121) و «و لقد همّت به و همّ بها» (یوسف/24) از اعتقاد به عصمت سود نمى‏برند. اما در برگردان آیه «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک...» (فتح/2) تحت تأثیر باور خود آیه را ترجمه مى‏کنند. براى نمونه آیة اللَّه مکارم در شمار مترجمانى است که ترجمه روش مندى -دست کم در این سرى آیات- ندارد. ایشان در ترجمه آیه «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک» (فتح/2) از باور به عصمت سود مى‏برد و در ترجمه مى‏نویسد: «تا خداوند گناهان گذشته و آینده‏اى را که به تو نسبت مى‏دادند ببخشد». امّا در ترجمه آیات مشابه چون «لقد همّت به و همّ بها»، و «عصى آدم ربّه» باورهاى خود را در ترجمه دخالت نمى‏دهد. در آیات مربوط به قیامت نیز اختلاف در برگردان کاملاً مشهود است؛ براى نمونه در ترجمه «فاتّقوا النّار الّتى وقودها النّاس و الحجارة اُعدّت ...» (بقره/24) عده‏اى از مترجمان «الناس» و «الحجاره» را بت‏ها، گنه‏کاران، کبریت، سنگ‏هاى خارا معنا مى‏کنند و شمارى دیگر از مترجمان تنها به معناى لغوى این واژه بسنده مى‏کنند و به مصادیق این دو هیچ اشاره‏اى ندارند. در آیات تاریخى قرآن نیز مترجمان وحدت رویه ندارند. برخى از دانسته‏هاى تاریخى خود در ترجمه بهره مى‏برند و شمارى آن دانسته‏ها را به مخاطب خود عرضه مى‏دارند و شمارى از دخالت دادن اطّلاعات خویش و نمایش آن اجتناب مى‏کنند؛ براى نمونه در ترجمه آیه شریفه «او لمّا اصابتکم مصیبةٌ قد اصبتم ..» (آل عمران /165) آیة اللَّه مکارم، فیض الاسلام و قمشه‏اى از دانسته‏هاى تاریخى خود سود مى‏گیرند و عده‏اى چون مجتبوى و فولادوند تنها از یک دانسته در ترجمه استفاده مى‏کنند. در آیات الاحکام نیز یکنواختى در ترجمه دیده نمى‏شود؛ براى نمونه در حالى که گروهى از مترجمان در ترجمه آیه «فلاتتّخذوا منهم اولیاء حتّى یهاجروا..» (نساء/89) بیشترین توضیحات را مى‏آورند. شمارى دیگر هیچ نیازى به انتقال دانسته‏هاى فقهى خود نمى‏بینند و آیه را بدون هیچ‏گونه تصرفى معنا مى‏کنند. آیة اللَّه مکارم در ترجمه آیه یاد شده مى‏نویسد: «از آنها دوستانى انتخاب نکنید مگر اینکه (توبه کنند و ) در راه خدا هجرت نمایند. هر گاه از این کار سر باز زنند (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند) هر جا آنها را یافتید اسیر کنید! و ( در صورت احساس خطر ) به قتل رسانید».
پی نوشت ها
________________________________________
1 . میر عمادى، على، تئوریهاى ترجمه و تفاوت ترجمه مکتوب با همزمان، 63. 2 . همان، 67 3 . همان، 73 4 . همان، 74 5 . همان، 85 6 . همان، 114
 

تبلیغات