مطالب مرتبط با کلیدواژه

ظرفیت تمدنی


۱.

الگوی وحدت کارکردی ظرفیت های تمدنی انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر اندیشه های مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمدن سازی اسلامی انقلاب اسلامی ظرفیت تمدنی وحدت کارکردی کارکرد تمدنی تحلیل کارکردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۲۳۱
با طلوع انقلاب اسلامی تقابل تاریخی حق و باطل معنای تمدنی به خود گرفت. انقلاب اسلامی در این مواجهه همه جانبه، متمسک به ظرفیت ها و نهادهای انقلابی و تمدن ساز شده است که در بستر تاریخ این انقلاب ظهور و رشد یافته اند. بعد از گذشت چند دهه از انقلاب اسلامی، ضرورت وحدت کارکردی و هماهنگی این ظرفیت های تمدن ساز هم در مواجهه با تمدن غرب و هم در جهت ساخت یک تمدن منسجم و خالی از التقاط و تعارضات فرهنگی تمدنی در بخش های مختلف، هرچه بیشتر احساس می شود. لذا در این پژوهش در وهله ی اول ظرفیت ها و نهادهای تمدن ساز انقلاب اسلامی بواسطه روش نظریه پردازی داده بنیاد از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی احصاء و تحلیل کارکردی شدند. سپس ظرفیت های تمدنی به دو نوع ظرفیت های تمدن ساز و ظرفیت های وحدت بخش تقسیم شدند و براساس الگوی سه مرحله ای تمدن سازی(تفکر، فرهنگ، تمدن) الگوی نهایی وحدت کارکردی ظرفیت های تمدنی انقلاب اسلامی ارائه شد.  ظرفیت ها و نهادهای تمدن ساز شناخته شده شامل مسجد، حسینیه و هیأت ها، حوزه علمیه، دانشگاه، خانواده، بسیج مردمی، اجتماعات دینی مردم مانند نماز جمعه، اربعین و غیره و همچنین ظرفیت های وحدت آفرین شامل مواردی چون ولی فقیه، علم دینی، روحیه بسیجی و غیره می شود.
۲.

امکان سنجی مهندسی تمدن نوین اسلامی ازمنظر مدل ارتباطی دین و علم مدرن در اندیشه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمدن نوین اسلامی علم مدرن دین معرفت علمی الگوی ارتباطی علم دینی ظرفیت تمدنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۲۹۳
ازجمله مسئله های کلیدی که درحوزه تمدن سازی، بر پایه آموزه های اسلامی، نیازمند تحلیل و بررسی است، امکان و مطلوبیت تحقق آن می باشد، در حقیقت پرسش از امکان و مطلوبیت مهندسی تمدن، مستلزم تحلیل ارکان و مقومات تأسیس یک تمدن می باشد. در این میان دو متغیر اساسی که در ارکان مهندسی تمدن اسلامی، نیازمند بررسی و تحلیل است، یکی متغیر دین، به عنوان اساس و پایگاه اسلامی کردن تمدن و متغیر دیگر، علم به عنوان ابزار جریان دین در حوزه مهندسی تمدن می باشد؛ اما مسئله ای که نیازمند دقت مضاعف می باشد، مدل یا الگوی ارتباط میان این دو متغیر می باشد،یعنی بسیاری از اندیشمندان تأسیس هر تمدنی را از یک سو نیازمند مکتب، دین، معرفت دینی و از سوی دیگر مستلزم علم و معرفت علمی می دانند، اما در اینکه مکتب و دین با چه الگو و مدل ارتباطی با علوم مدرن و نظریه های کارشناسی جدید، به دنبال تحقق اهداف تمدن خود می باشند، دچار اختلاف اساسی می گردند. درواقع در مهندسی تمدن، این مدل ارتباطی میان دین و علوم و به تبع مدل ارتباطی «معرفت دینی» و «معرفت علمی» است که تعیین می کند که اساساً ما نیازمند به تأسیس یک تمدن جدیدی هستیم؟ یا تمدن های بشری موجود و ابزارهای تمدنی آن می تواند اهداف و مطلوبیت های ما را محقق کند و نیازی به تأسیس تمدن نمی باشد؟ در حقیقت نظریه پردازان حوزه تمدن، در مواجه کلان با ظرفیت موجود تمدنی خود و غیریت های تمدنی دیگر والگویی که در مواجهه با ابزارها و متغیرهای درون تمدنی خود و برون تمدنی دیگری اخذ می کنند، تعیین کننده است که آیا ایجاد تمدن نوین اسلامی امری ضروری و ممکن و مطلوب است یا نه؟ یا تحصیل حاصل است؟ به همین روی در این مقاله یکی نظریه هایی که با دغدغه حداکثری دین و تولید علم دینی، رویکرد تمدن سازی را دنبال می کند، می پردازیم، درواقع این نظریه بر این باور است که الگو و مدل ارتباطی که میان دین در معنای حداکثری و علم جدید اخذ کرده، تولید علم دینی را امری ممکن و مطلوب تلقی کرده و درنتیجه از این رهگذر امکان تأسیس تمدن اسلامی ممکن و مطلوب می داند. بر همین اساس این مقاله به دنبال تحلیل و بررسی نظریه استاد علامه جوادی آملی در تبیین الگوی ارتباطی علم و دین می باشد، در ادامه با تبیین آسیب های نظری و نقادی الگوی ارتباطی نظریه فوق، امکان تحقق تمدن نوین اسلامی مطلوب را از این رهگذر مورد خدشه قرارمی دهد.
۳.

رویکرد نوسلفی و از بین بردن ظرفیت تمدنی فقه سیاسی اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوسلفیه تمدن نوین اسلامی فقه سیاسی ظرفیت تمدنی تکفیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۸۲
نظام سیاسی و قوانین اداره جامعه یکی از مهم ترین بخش های هر تمدن می باشد. در تمدن نوین اسلامی هم فقه سیاسی به عنوان بخش شریعت شناسی سیاست در اسلام به همراه فلسفه، عرفان و کلام و علوم تجربی سیاسی جوامع اسلامی ارکان شکل دهنده به این بخش از تمدن می باشند. در تمدن اسلامی فقه سیاسی اهل سنت به خاطر نوعی نگاه پسینی به مشروعیت و سایه نشینی قدرت و آزاد گذاشتن عقل تدبیری، عملاً نقش خود را در طراحی نظام قدرت کم رنگ کرده، و در مقابل عامل مهمی در استقرار، ثبات و ادارة نظام خلافت و حکومت های وابسته به آن بوده است. اما مسئله مهم در بحث تمدن نوین اسلامی، بحث طراحی نظام سیاسی مطلوب آن بوده، که متأسفانه هنوز در فضای سنتی اهل سنت، ارادة جدی برای طراحی چنین ساختاری وجود ندارد. اما در مقابل، جریان نوسلفی با تغییر رویکرد فقه سیاسی اهل سنت از حالت پسینی بودن، به پیشینی بودن و تأکید بر بازطراحی نظام خلافت به نوعی نظام فقه سیاسی اهل سنت را وارد این عرصه کرده اند. زیرا به اعتقاد آنان فقه سیاسی گذشته اهل سنت، به خاطر مشکلاتی فاقد توانایی لازم برای حل چنین مسئله ای بوده و نیازمند اصلاح می باشد.  اما متأسفانه اصلاحات آنان به جای حل مشکل، عملاً سبب مضاعف شدن مشکلات فقه سیاسی اهل سنت شده است. علی الخصوص اصلاحات! عجیب گروه های تکفیری، نقش تخریبی بسیار خطرناکی برای جوامع اسلامی ایجاد کرده است. ازاین رو شناخت ظرفیت های تمدنی فقه سیاسی اهل سنت از سویی و از آن مهم تر شناخت اصلاحات نوسلفی در این نظام فقهی، تأثیر بسیاری بر نحوة تعامل با اهل سنت در طراحی تمدن نوین اسلامی خواهد داشت.