آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

1. قضاوت حکیم و ریحانه عرب پیرامون قرآن
بزرگان قریش با مراجعه به ولید بن مغیره، نظر او را درباره قرآن جویا شدند. ولید بن مغیره بر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم که در حجر اسماعیل مشغول تلاوت قرآن بود، وارد شد و در کنار آن حضرت نشست و گفت: پاره‏اى از اشعارت را بخوان.
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: شعر نیست، سخن خداست و سیزده آیه از سوره «فصلت» را تلاوت کرد.
ولید بر خود لرزید، موهاى بدنش راست شد با تحیر و بهت زدگى راه خانه در پیش گرفت و چند روزى بیرون نیامد. مکّیان خیال کردند او از آیین نیاکان خویش دست برداشته و اسلام آورده است. در آن زمان یا زمانى دیگر آیاتى از سوره غافر را شنید، چون از او داورى خواستند گفت:
از محمد سخنانى شنیدم که به کلام جن و انس شباهتى ندارد، سخن او شیرینى خاص و زیبایى مخصوصى دارد بلنداى کلامش پر ثمر و ریشه آن پر برکت، سخنى برجسته و برتر،و هیچ کلامى را یاراى معارضه با او نیست.(1)
***
2. حکمت هواى صاف و بارانى
یکى از راههاى شناخت پروردگار تدبّر در آفرینش و موجودات است در این راستا امام صادق علیه السلام به مفضل فرمود:
در هواى صاف و بارانى تفکر کن چگونه یکى از پى دیگرى مى‏آید تابه مصلحت و منفعت خلایق باشد، اگر یکى دایمى بود مایه فساد مى‏شد؛ زیرا اگر پى در پى باران بیاید سبزیجات وحبوبات گنده گردد، بدن حیوانات
_______________________________
*. با تشکر از برادر فاضل جناب آقاى اکبر ترابى که مطالب «گوناگون کلامى» این شماره مجله را جمع‏آورى نمود.
1. بحار الأنوار:9/168؛ برهان رسالت، ص 57.________________________________________
سست و بى حال، هوا سرد و انواع بیماریها تولید و راههاى رفت و آمد خراب شود. و اگر همیشه هوا صاف باشد، زمین خشک شده، گیاهان مى‏سوخت، آب چشمه‏ها و چاهها فرو مى‏رفت و به مردم زیان مى‏رسید. خشکى بر هوا غلبه کرده و اقسام دیگرى از بیمارى‏ها پدیدار مى‏شد لیکن در تعاقب این دو، اعتدال برقرار و پیامدهاى یکى با آمدن دیگرى جبران و اشیاء به صلاح و قوام خود مى‏رسند.(1)
***
3. ثنویت نیازمند دلیل است نه توحید
مردى ثنوى(معتقد به دو صانع) به امام هشتم علیه السلام گفت: من به دو صانع معتقدم. چه دلیلى بر وحدت صانع دارى؟ امام علیه السلام فرمود: باور تو به دو خدا دلیل بر اثبات خداى واحد است؛ زیرا تو خداى دومى را معتقد نشدى مگر پس از اعتقاد به خداى اوّلى، بنابر این وجود خداى واحد مورد اتفاق ما و تو است، ولى بیش از یک خدا مورد اختلاف.(2)(یعنى تو که ادعاى خدایى دیگر دارى باید بر وجود او دلیل بیاورى نه ما).
***
4. کفاره سوگند به خداى موهوم
مردى که در بازار، گرم گفتار بود، چنین سوگند یاد کرد: «لا والذی احتجب بالسبع»، نه به آن کسى که خود را به هفت حجاب احتجاب کرد. امیر موءمنان علیه السلام که در پشت سر او بود دست بر شانه او گذاشته فرمود: چه کسى در هفت حجاب محتجب است؟ گفت: خدا. حضرت فرمود: اشتباه کردى. مادر به عزایت بنشیند، میان خدا و خلقش حجابى نیست، او با آنان است هر کجا باشند.
آن مرد که به اشتباه خود پى برد، گفت: کفاره این سوگند چیست؟ امام فرمود: این که بدانى خدا با توست هرجا باشى، گفت: آیا به فقرا و بیچارگان اطعام کنم؟ حضرت فرمود : نه زیرا تو به غیر خدا سوگند یاد کردى.(3)
***
5. پاسخ امام از احادیث جعلى
براى شناخت احادیث ساختگى باید آن را بر کتاب و سنت وعقل عرضه کرد؛ اگر با آنها موافق باشد به صحتشان حکم و گرنه حکم به کذب مى‏شود. از این رو، امام جواد علیه السلام در مجلس مأمون عباسى در جواب یحیى بن اکثم پیرامون این حدیث که: ابوبکر وعمر بر سالمندان بهشت سرورى دارند، فرمود: این خبر مجعول است؛ زیرا اهل بهشت همه
_______________________________
1. بحار الأنوار:3/125.
2. بحار الأنوار:3/228.
3. بحار الأنوار:3/330.________________________________________
جوان‏سالند و در میان ایشان سالمندى نیست تا این دو نفر سید آنان باشند این خبر ساخته بنى امیه در معارضه با روایتى است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «حسن و حسین سید جوانان بهشت‏اند».
ابن اکثم پرسید: روایت شده:«سکینه بر زبان عمر گویا مى‏شود» حضرت فرمود: من منکر فضایل عمر نیستم لیکن ابوبکر از عمر برتر است و او بر منبر مى‏گفت: براى من شیطانى است که هر چندگاه عارضم شود و مرا از راه به در کند هرگاه کج رفتم مرا راست کنید.(1)
***
6.اجراى مقاصد شوم با تحریف در روایات اهل بیت علیهم السلام
فضیل بن عثمان از امام صادق علیه السلام پرسید: گروهى از مردمان پست از پدرت روایت مى‏کنند: «إذا عرفت فاعمل ما شئت» اگر امر ولایت را شناختى پس از آن هر کارى خواستى انجام بده این گروه هر حرامى را حلال مى‏شمارند.
امام علیه السلام فرمود: اینان را چه مى‏شود، خداوند ایشان را لعنت کند، پدرم فرمود: هنگامى که حق را شناختى، پس هر عمل خیرى را خواستى انجام بده، از تو پذیرفته مى‏شود.(2)
***
7. توصیف ا سلام از زبان امیر موءمنان على علیه السلام
آن حضرت فرمود: اسلام را چنان توصیف کنم که کسى پیش از من و پس از من آن را بدین‏گونه توصیف نکرده باشد:
اسلام تسلیم است و تسلیم تصدیق، و تصدیق یقین، و یقین ادا کردن، و ادا، عمل است. موءمن دینش(احکام عملى) را از خدا مى‏گیرد نه از روى فکر و رأى خویش، اى مردم! بر شما باد دینتان! دینتان!، به آن چنگ زنید، کسى دینتان را نگیرد و شما را از آن برنگرداند؛ زیرا گناه در دیندارى بهتر است از حسنه در بیدینى، چون که گناه دیندار بخشیده شود ولى حسنه بیدین پذیرفته نگردد.(3)
***
8. شرایط امام نزد اهل سنت(اشاعره)
امام باید از قریش باشد ولى این منصب اختصاصى بنى هاشم و اولاد على نیست، عصمت و افضل اهل زمان بودن در امام شرط نیست و باید مسلمان، آزاد، مذکر، عاقل، بالغ، سیاستمدار، قدرتمند بر انفاذ احکام و حفظ مرزهاى اسلام و اجراى عدالت باشد.
امام به واسطه فسق و خروج از اطاعت
_______________________________
1. احتجاج طبرسى:2/479.
2. معانى الأخبار، ص 181.
3. معانى الأخبار، ص 185.________________________________________
پروردگار و ستمگرى بر مردم کنار گذاشته نشود به دلیل این که فسق و جور خلفاى بنى امیه و بنى عباس و امیران بر سلف عیان بود و در عین حال از آنان اطاعت مى‏کردند به نماز جمعه و عیدشان شرکت و خروج بر آنها را جایز نمى‏دانستند.(1)
***
9. ظهور کرامت از ولى خدا حق است
تفتازانى عالم بزرگ اشعرى در شرح عقاید نسفى مى‏نویسد: کتاب خدا به وقوع و ظهور کرامات از اولیاى خدا ناطق است و بعد از اثبات وقوع آن احتیاجى به اثبات امکانش نیست، طى الأرض از آصف بن برخیا و آوردن تخت بلقیس در کمتر از یک چشم به هم زدن. ظهور طعام و شراب و لباس براى مریم‏علیها السلام از غیب، راه رفتن بر آب و طیران در هوا، تکلم جمادات و حیوانات با انسان و ... همه دلیل بر وقوع کرامات است.(2)
***
10.خلفاى دوازده‏گانه
سیوطى پس از ذکر چند روایت با مضامین مختلف از صحیح بخارى و مسلم و احمد بن حنبل، سنن ابى داود و... همانند ابن مسعود روایتى را نقل مى‏کند که ازحضرت سوءال شد: چند خلیفه بر این امت حاکم مى‏شود؟ آن حضرت فرمود: دوازده نفر مانند عدّه نقیبان بنى اسرائیل.
سپس مى‏نویسد:... به عقیده من بعد از ابوبکر و عمر و عثمان و على نوبت حسن، معاویه و عبد الله بن زبیر و عمر بن عبد العزیز است و احتمال دارد مهتدى و ظاهر عباسى را نیز به این هشت نفر اضافه کنیم دو نفر باقیمانده نیز در حال انتظار خلافتند که یکى از آنان مهدى از آل بیت پیامبر مى‏باشد.(3)
در اینجا باید از سیوطى پرسید: با توجه به این که خلفاى راشدین در نزد اهل سنت چهارتن و از بنى امیه سیزده نفر به خلافت رسیده‏اند و از بنى عباس پنجاه و یک تن،چگونه از میان شصت و هشت خلیفه فقط ده نفر را خلیفه رسول خدا مى‏شمارید؟
در این روایات دوازده خلیفه مایه عزت مسلمانان شمرده شده است آیا واقعاً خلفاى اموى و عباسى مایه عزت و سربلندى اسلام بودند؟ باید تاریخ را ورق زد تا این دوازده خلیفه را که بخارى و مسلم از پیامبر نقل مى‏کند، پیدا کرد و بر امامت آنها ایمان آورد.
_______________________________
1. معانى الأخبار، ص 203.
2. شرح عقاید نسفى، ص 176.
3. تاریخ الخلفاء، ص 15.

تبلیغات