چکیده

قاعده الواحد از اصول فلسفیی است که از قدمت زمانی زیادی برخوردار است. پیام قاعده الواحد باجمال این است که «به حکم برهان عقلی، از علت واحد از آنجهت که واحد است، بیش از یک معلول، بدون واسطه (مستقیم) پدید نمیآید». ریشه های بحث از این قاعده را در سخنان افلوطین و ابرقلس میتوان یافت؛ ولی گسترش، تعمیق و دفاع از آن عمدتاً در سنت عقلانی اسلامی و توسط فارابی، ابن سینا، خواجه طوسی و ...صورت پذیرفته است و از آنزمان تاکنون همچنان مورد تأکید قاطبه حکیمان و برخی از عارفان و متکلمان بوده است. اما در مقابل دانشمندان فراوانی همچون غزالی، ابن رشد، فخرالدین رازی، ابن عربی (در برخی از سخنانش)، توماس آکوئیناس، علامه حلی، علامه مجلسی و .... عمدتاً با انگیزه دفاع از باورهای دینی با این نظریه مخالفت کرده اند. نگاهی تحلیلی، تاریخی و انتقادی به اندیشه های منکران این قاعده و نقد و بررسی آنها موضوع نوشتار حاضر است. در این مقاله ابتدا برخی از دلایل قائلین به این قاعده تبیین میشود و سپس به اعتراضات منکران پرداخته میشود و در پایان هر بخش در مقام دفاع از این قاعده، به هر یک از این اعتراضات بصورت جداگانه پاسخ داده میشود.

تبلیغات