بیان¬ناپذیری ـ که به معنای«به قالب لفظ و به زبان در نیامدن» تجربة عرفانی است ـ یکی از اوصافی است که به عنوان مشخصة شهود یا تجربة عرفانی مطرح شده است. مهم ترین دلایلیکه برای این ویژگی مشهورِ شهود عرفانی مطرح شده، عبارت است از: انتقال ناپذیری وجودی احساس، نابینایی معنوی، عمق عاطفه و احساس در تجربة عرفانی، نمادین بودن زبان عرفان، نظریة استعاری بودن زبان عرفان، مفهوم ناپذیری تجربة عرفانی، منطق ناپذیری شهود عرفانی و وضع الفاظ زبان عرفی برای امور محدود. در بررسی و ارزیابی این دلایل، درمییابیم که یا این ادلّه از اساس، درستی برخوردار نیستند، یا نقدها و اشکالاتی جدّی به آنها وارد است، و یا اساساً مفهوم بیان ناپذیری در آنها درست درک نشده و بدین روی، بیان ناپذیری ادعایی آنها امری غیر از «به قالب لفظ و به زبان درآمدنِ» تجربة عرفانی است. بدین سان، میتوان چنین داوری نمود که امکان بیان برای شهودها و تجارب عرفانی، منتفی نیست.