آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

زبان و معانی آن
واژه «زبان» کاربردها و معانی متفاوتی دارد و با توجه به نوع کاربرد و ذهنیت گوینده ،معانی ویژه‌ای پیدا می‌کند که گاه ظاهری و ملموسند و گاه معنایی عمیق دارد.آنچه از واژه «لسان» در عربی در ابتدای امر استنباط می شود همان معنایی است که لغت دانان هم آورده‌اند.در لغت نامه لاروس آمده است:
اللسان:جارجة فی فم الحیوان من لحم رخو تنفذ فیه عروق عضل و هو فی الانسان آلة الذوق و النطق.1
این همان معنای ظاهری،اما در بارهٔ معانی باطنی و ضمنی لسان،در ادامه آمده است:
لسانه فصیح:أی لغته… لسان القوم:المتکلم عنهم…،لسان صدق:الذکر الحسن.
در واقع آنچه افراد از کاربرد واژه «زبان» در ذهن دارند متفاوت است. به این معنا که گاه معنای لفظی آن را قصد می‌کنند و گاه معانی مجازی آن را .در باب معنای مجازی در کتاب «مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم» چنین آمده است:
تصور عمومی در باب زبان این است که زبان ابزار انتقال مفاهیم ذهنی در بین آدمیان است و این عمل با بهره‌گیری از وضع الفاظ برای معانی صورت می‌گیرد.چه این وضع، تعیینی و دارای واضع مشخص باشد و چه در نتیجهٔ کثرت استعمال به صورت تعیینی شکل گرفته باشد.2
وقتی مراد از زبان را معنای مجازی آن می‌گیریم برای هر چیز حتی اشیا نیز می‌توان زبان در نظر گرفت.
«دین» نیز به عنوان آنچه راهنمای بشر در مسیر تکامل است به طریق اولی باید دارای بیان و زبانی باشد که بتواند در این مسیر نقش خویش را ایفا نماید.
در این باره برخی زبان دین را، رسولان و فرستادگان الهی دانسته‌اندچرا که بر اصل «نطق» در زبان تکیه کرده‌اند.
برخی نیز زبان دین را زبان ایمان دانسته اند نه زبان استدلال و برهان منطقی و آزمودن و تحقیق علمی و تجربی.3
گروهی دیگر نیز چون پوزیتیویست‌ها نظریه‌ای کاملاً خلاف این را دارند و معتقدند که تمام گزاره‌های دینی به این لحاظ که قابل تجربه وحسّ نیستند مهمل‌اند و غیر قابل پذیرش.4
البته مباحث زبان دین و به طور عام زبان شناسی متون در چند قرن اخیر در غرب بسیار مطرح گردیده است.مباحثی که تحت عنوان «هرمنوتیک» امروزه مطرح است در واقع همین امر را دنبال می نماید.در حقیقت این طور از شواهد بر می‌آید که انگیزهٔ برخی افرادی که به این مباحث پرداخته‌اند، تضادی است که میان عقل و علم با مباحث متافیزیکی و تعابیر رایج دینی در غرب یافته‌اند.5
به هر حال آنچه میان زبان در معنای مجازی آن با معنای لفظی آن مشترک است همان ارتباط میان متکلم و مخاطب است یعنی زبان وسیله‌ای است که با آن با مخاطب ارتباط برقرارمی‌شود، حال این وسیله گوشتی در دهان باشد یا نوشته‌ای که در باطن و در معنی مخزن حرف‌های بسیاری است.
پس در مجموع آن معنایی که از «لسان القوم:المتکلم عنهم» بود معنایی جامع و قابل پذیرش است. و در نتیجه لسان الدّین :المتکلم عنه است و همان چیزی که میان شریعت الهی و بشر رابطه برقرار می‌کند و این همان «قرآن کریم» است.
استاد هادوی نیز در این باره آورده‌اند:
زبانی که دین برای رساندن پیام خود به مردم مورد استفاده قرار داده است… آنچه در بحث زبان قرآن [است همین مطلب است].6
در باب زبان قرآن و این که قرآن کریم با چه زبانی با مخاطب رابطه برقرار کرده است نظریات متفاوتی ذکر شده است،که در بخش بعد به تفصیل در این باره سخن خواهیم گفت.
زبان قرآن و نظریات مختلف
در باب زبان قرآن و اینکه قرآن کریم به عنوان هادی بشر با چه بیان و زبانی با بشر رابطه برقرار است نظرات مختلفی در‌کتاب‌های گوناگون مطرح شده است.
البته با دقت نظر و مقایسهٔ مطالب، با نتیجه‌ای که در مورد تعریف زبان قرآن استخراج شد، برخی از این نظرات بکلی مردود خواهند بود،زیرا برخی از نظریه پردازان مقصود از «زبان قرآن» را گویی«روح قرآن» دانسته‌اند.
در ذیل مجموع نظرات را ارائه می‌کنیم:
1. زبان قرآن زبان فطرت است:
آیت اللّه جوادی آملی در تأیید این نظر بطور مبسوط، با استناد به آیاتی نظیر «ما هی الا ذکری للبشر»(مدثّر،31/74) و «و ما ارسلناک الا کافة للناس»(قلم،52/68) قرآن را کتابی توصیف کرده‌اند که برای هدایت همگان تنزل یافته و از نظر حوزهٔ رهنمود نیز همان مشمول است.در نتیجه زبان قرآن باید زبانی جهانی باشد.
ایشان در ادامه مقصود از «زبان قرآن»را،سخن گفتن آن به فرهنگ مشترک مردم معرفی کرده‌اند. و سپس می‌فرمایند:
زبان «فطرت» است که فرهنگ عمومی و مشترک همه انسان‌ها در همه اعصار و امصار است و هر انسانی به آن آشنا و از آن بهره‌مند است وهیچ فردی نمی‌تواند بهانهٔ بیگانگی با آن را در سر بپروراند… .7
ایشان در جای دیگر می‌فرمایند:
و نشانه اشتراک فرهنگ قرآن کریم را می‌توان در گردهمایی دلپذیر سلمان فارسی و صهبب روحی و لال حبشی و اویس قرنی و عمّار عربی در ساحت قدس پیامبر جهانی حضرت محمد بن عبدالله (ص) که باشعار «بعثت الی الابیض و الاسود و الاحمر» شهرهٔ عام شد مشاهده نمود….8
2. نظریه دوم، زبان قرآن زبان ولایت است:
آیت اللّه حسن زادهٔ آملی دربارهٔ این نظریه آورده اند:
قرآن حکیم است و آیات او حکمت است و حکمت بهشت است و درجات بهشت به عدد آیات قرآنند و جانی که حکمت اندوخته است شهد بهشت است و ولایت در این شهد است.
آری ولایت در بهشت است، ولایت زبان قرآن است، ولایت معیار و مکیال انسان سنج است….9
گویی ایشان روح قرآن را ولایت معرفی کرده‌اند یعنی مقصود از زبان قرآن در تعریف ایشان روح قرآن و آن مطلبی است که انسان را به بهشت رهنمون می‌سازد.
3. زبان قرآن، زبان نمادین(تمثیلی) است:
این نظریه که از نظریه تمثیلی بودن دین برآمده است ،بر این عقیده است که زبان قرآن تماماً رمز و اشاره است و واقعیات به فهم نزدیک می‌شود امّا کنه مطلب و حقیقتی روشن نمی گردد.
عرفای اسلامی از این نظریهٔ بهره فراوان بردند و تفسیر «رمزی» قرآن را بر همین اساس بنا نهادند.10
این نظریه با وجود اینکه معنایی درست از زبان قرآن که همان سخن گفتن و ارتباط میان قرآن و بشر است ارائه می دهد،اما یک ایراد اصلی و بنیادی دارد.زیرا در صورت پذیرفتن آن با توجه به اینکه قرآن کریم«تبیان کل شیء» است این سؤال پیش می‌آید که اگر بشر مخاطب قرآن است ،ولی در فهم آن دارای محدودیت است پس چگونه می‌توان این معنا را جمع نمود.11
البته این موضوع را با نیاز به تفسیر نباید خلط کرد.استاد کمالی دزفولی در این مورد‌می نویسد:
… چنان نبود که عرب زبانان و بلکه صحابیان ، همه قرآن را به مجرد شنیدن بفهمند و در هیچ مورد نیازمند ایضاح و تبیین پیغمبر اکرم نباشند.بلکه فهم بخشی از قرآن محتاج ایضاح پیغمبر اکرم بود، یا کسانی که از او فرا گرفته بودند، هر چند عرب بودند و قرآن به زبان ایشان نازل شده بودند».12
در جای دیگر آمده است:
هر چند گذشت زمان، از جهت پیشرفت‌های علمی و رشد استعداد و قوه ادراک بشر و یا پیش آمدن وقایعی روشنگر، ممکن است موجب روشن‌تر شدن مفاد بعضی از آیات و آشکار شدن مقصود از آن گردد، ولی از جهت دیگر، فاصله زمانی، از اموری است که نیاز به تفسیر را تشدید می‌کند، زیرا از یک سو احتمال تغییر مفاهیم کلمات و فاصله گرفتن از اوضاع و شرایط زمان نزول آیات، آگاهی از مفاد استعمالی آیات در آن زمان و فهم معنای مراد از آن را مشکل نموده و از سوی دیگر، اختلاف نظرها و تشکیک‌ها و تردیدهایی که به تدریج از طرف مفسران و یا احیاناً مغرضان در مورد آیات کریمه مطرح می‌شود، مفاد آیات و معانی مراد از آن را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد».13
4. زبان قرآن زبان عرف عام است:
گروهی دیگر معتقدند که زبان قرآن،زبان«عرف عام»به معنای«عرف سطحی»می‌باشد؛به این معنا که زبان قرآن همان زبان رایج در میان مردم بوده و برای فهم آن، دانستن «قواعد لفظی» کافی می‌باشد.اهل حدیث و ظاهر گرایان از پیروان این نظریه می‌باشند.14
بر این تعریف از زمان دقیقاً همان اشکالی وارد است که بر نظریه نمادینه بودن زبان قرآن وارد است.که جمع بندی کامل مطالب در انتهای همهٔ نظرات آورده می‌شود.
5. زبان قرآن زبان عرف عام(عرف عقلاء) است:
آیت اللّه مصباح یزدی در بیان اصولی که باید به عنوان پیش فرض‌های تفسیر قرآن در نظر گرفت آورده اند:
یکی از این اصول این است که خدای حکیم که این کتاب را برای هدایت ما نازل کرده به زبان عقلا صحبت کرده و طبق اصول محاورهٔ عقلایی سخن گفته است و متفرّع بر این اصل، این است که خدای متعال برای فهماندن مقاصدی که ازراه این آیات کریمه داشته از همان روشی استفاده کرده که عقلا هم در مقام تفاهم استفاده می‌کنند یعنی از همان صناعات عقلا استفاده کرده است… البته ممکن است نکته‌های خاصی و شیوه‌های بسیار لطیفی در قرآن بکار گرفته شده باشد که عموم مردم توان درک آن را نداشته باشند ولی معنای کار چنین نیست که شیوهٔ بیان قرآن، بیان حقایق بدون سابقه است…
اما همانطور که فهماندن مطالب در بین عقلا دارای مراتب است، هر قدر مفسّر بیشتر به حقایق قرآن آشنا و زبان آشناتر و سطح فهم او بالاتر باشد، ممکن است نکته‌های دقیق‌تر و لطیف‌تری را از قرآن استفاده کند.15
6. زبان قرآن، زبان عرف خاص است:16
گروهی را نظریه‌ای دیگری است که قرآن و شریعت زبان ویژه خودشان را دارند هر کس بر طبق پیش زمینه‌هایی که دارد از دین تلقی خاصی دارد.هر قرائتی از دین از سوی هر کس تنها برای خود او ارزش دارد و برای دیگران حجت نیست.
البته این نظریه نیز به صراحت آیهٔ «وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لعلّکم یتذکرون» (ابراهیم،4/14) قابل تردید است.چرا که با توجه به صریح آیه و اینکه این هم زبانی، باید نتیجه‌اش تذکار و تذکّر باشد پس زبان قرآن باید زبان عرف باشد.لااقل دربدو امر باید این گونه باشد تا حجت بر همه تمام گردد.
درست است که قرآن کریم دارای زبان ویژه‌ای است غیرقابل مقایسه با دیگران، اما این به آن معنا نیست که هر کس تنها تلقی خاص خود را از دین و قرآن داشته باشد که گاه هم تضاد بین تلّقی‌ها وجود داشته باشد .بلکه برداشتی از دین بیشتر به واقع نزدیک تر است که با اصول و قوانین کلی و ثابت ارائه شده دین نزدیک تر باشد.
7. زبان قرآن، زبان اعجاز گونه است:
شهید مطهری در این باره در کتاب «وحی و نبوت»خویش آورده‌اند:
بسیاری از سخنان زیبا مخصوص یک عصر است، و با ذائقهٔ عصر دیگر، جور در نمی‌آید و یا حداقل مخصوص ذوق و ذائقهٔ یک ملت است که از فرهنگی مخصوص برخوردار می باشند، ولی زیبایی قرآن نه زمان می‌شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص.همهٔ مردمی که با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب یافتند.17
ایشان چه از حیث محتوا و چه از حیث ظاهر،قرآن را معجزه دانسته و به اثبات آن پرداخته‌اند.در جای دیگر نیز در تائید این مطلب آمده است که اعجاز قرآن در بخش زبان قرآن است.زبان قرآن اعجاز بیانی دارد،18 اما اینکه این زبان چگونه است بحث دیگری است. این نظریه در اصل با تعریفی که در ابتدا از زبان قرآن کرده‌ایم تطابق ندارد و مقصود از زبان قرآن آن رابطه میان خالق و بشر (مخلوق) نیست.بلکه گویی مقصود از زبان قرآن، سبک لفظی و معنایی آن است.
8. نظریه ترکیبی زبان قرآن:
در این نظریه که علامه طباطبایی(ره) آن را برگزیده‌اند.ایشان معتقدندهمان گونه که دین مشتمل بر ابعاد مختلفی است ،در متون دینی نیز به طور متناسب از زبان‌های متفاوت استفاده شده است.ایشان قضایای قرآن را ترکیبی از انشاء اخبار، تمثیل، کنایه، استعاره و حقیقت و مجاز می‌داند.
این نظریه نیز با تعریفی که ابتدا از زبان قرآن کریم داشتیم که همان رابطه میان خالق و مخلوق است ناسازگاری دارد.
9. زبان قرآن از نگاه برهان:
استاد هادوی در بیان این نظریه آورده‌اند:
عقل می‌گوید:دین موهبتی است که خداوند از طریق رسولانش در اختیار بشر قرار داده، تا بتواند راه نجات را بیابد و هدایت گردد، پس خداوند با زبانی سخن می‌گوید که گسترده‌ترین مخاطبان را در برگیرد و موجبات هدایت عموم را فراهم آورد.اگر سخن خداوند به گونه‌ای بیان شود که عموم مردم توان فهم آن را نداشته باشند، هدایت همگانی مردم که هدف از ارسال رسل و انزال کتب است، حاصل نخواهد شد.19
10. زبان قرآن، زبان عربی است:
برخی نیز گویی با استدلال برآیه«و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه»زبان قرآن را زبان عربی دانسته‌اند.
برخی از معتقدان این نظریه می گویند:
بی‌تردید قرآن کریم به زبان عربی فصیح و روشن نازل شده و علاوه بر گواهی خبرگان بر فصاحت آن، آیات بسیاری این مطلب را با صراحت بیان کرده است، در پنج آیه، قرآن با وصف عربی ذکر شده و در دو آیه زبان آن عربی مبین معرفی شده است…».20
ایشان سپس به دنبال لهجهٔ مورد نظر قرآن در میان لهجه های مختلف زبان عربی رفته اند و آن را لغت قریش تشخیص داده اند.
نتیجه گیری
با توجه به ردّیه‌هایی که به اجمال در ذیل نظریات دوم، سوم و چهارم و ششم و هفتم و هشتم بیان شد.نظریهٔ عرف عام عقلا و نظریهٔ برهانی زبان قرآن و فطرت که مؤید آن دو نظریه است مورد پذیرش است.نظریه عربی بودن زبان قرآن نیز به واسطه زبان قرآن،که ارتباط میان خالق و مخلوق را برقرار می سازد و در بدو و پلکان اول زبان قرآن، زبانی عربی است قابل پذیرش نیست.
در کتاب «مبانی کلامی اجتهاد» به زیبایی این تأییدها و تکذیب‌ها شرح داده شده است .در آنجا آمده است .
… آنچه گذشت معلوم می‌سازد که چرا قرآن در پاره‌ای موارد از زبان صریح عرفی ،به زبان تمثیل و استعاری روی آورده است. بسیاری از اوقات در حوزهٔ معارف و مفاهیم عمیق، به دلیل پیچیدگی مطلب و اوج معنا، بیان صریح برای عرف قابل فهم نیست و همین نکته سبب گردیده که در این گونه موارد از شیوهٔ محاورهٔ عرفی عدول و به تمثیل و استعاره، یا تعبیهٔ آیات محکم و متشابه و مانند آن روی آورده شود.این شیوه نیز در راستای همان هدف کلی، یعنی هدایت عمومی و گستردهٔ مخاطبان می‌باشد
پس هر چند در حوزهٔ احکام فرعی و مباحث اخلاقی به ظواهر پایبندیم، ولی این نکته را نیز می پذیریم که در پاره‌ای موارد معارف و مفاهیم عمیق به شیوه ای تمثیلی و استعاری ارائه شده است.
برخی از مفسران در این امر، را ه تفریط پیموده و بدان اندازه ظاهرگرا شده‌اند که حتی آیاتی را که ظاهر آنها بر تجسیم خداوند دلالت دارد، حمل بر ظاهر کرده اند…
آنچه در مجموع مورد پذیرش می‌باشد آن است که بسیاری از آیات به زبان عمومی عقلا نازل شده‌اند….21
به نظر می‌رسدهمانطور که در تحقیق‌ها نشان می‌دهد بحث عدم تعمیم نظرها به کل کتاب آسمانی که برخی به آن معتقدند22 راه گشای برخی معضلات باشد.اما واقعاً می‌توان بحث زبان شناسی قرآن را همچون هرمی در نظر گرفت که فطرت و عربیت آن در مقطع آن، سپس زبان عرف عام عقلا است.
که تا فطرت سالم حکم ندهد بشر به سوی فهم کتابی همزبان خویش هم نخواهد رفت و بالاتر از خواندن لفظ آن که عربی است درک آن است که نوشتار قرآن و زبان قرآن در این مسیر زبان عرف عام عقلایی است .
بنابراین مشخص شد که برخی نظریات با تعریفی که ابتدائاً از زبان قرآن داشتیم مغایرت داشت، برخی از آنها ایراد اساسی و مغایرت با صریح آیات قرآن کریم داشت و باقیمانده در واقع لازم و ملزوم هم هستند و یک رابطه طولی با یکدیگر دارند.
…………………………………
نمودار زبان قرآن
عرف درک لفظ
عربیت خواندن لفظ
فطرت ارادهٔ خواندن
…………………………………
امّا نیکوست که زبان قرآن را از زبان قرآن به نظاره بنشینیم:
زبان قرآن از زبان قرآن
آیات قرآن در این زمینه به دو دسته قابل تقسیم هستند.
دسته نخست:آیاتی که زبان قرآن را لسان عربی «فصیح» و «آسان شده» به زبان پیامبر(ص) و آیات آن را آیاتی روشن معرفی می‌نماید.
که شامل:سوره‌های رعد/37؛نحل/103؛سجده/3؛دخان/58؛مریم/97؛نور/1؛ عنکبوت/49؛قمر/17، 22، 32 و 40و ابراهیم/4.
دسته دوم:آیاتی که قرآن کریم در آنها به عنوان تذکاری که، مرزهای قوم و قبیله را رها کرده معرفی شده و تعلّق خویش را به کل بشریت نمود می‌دهد که شامل:سوره های قلم/52 ؛ مدثر31 ، 35، 16 ؛ ص/87 و فرقان/1می باشد. 23
با نگاه به این آیات ،گویا‌نموداری که از زبان قرآن از خلال مطالب نتیجه گرفته شده با مطالب این آیات ،در تناقض نیست.
1. الجرّ؛خلیل ـ لاروس المعجم العربی الحدیث، 1972م،بولیسه.
2. هادوی تهرانی،مهدی،مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم/ 95، قم:مؤسسه فرهنگی خانه خرد، چاپ اول1377.
3. فراستخواه، مقصود، زبان قرآن/ 43، تهران: انتشارات علمی ـ فرهنگی، چاپ اوّل1376.
4. فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، ش 12 ـ 11.
5. همان .
6. مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم/ 310.
7. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، /1 31،قم نشر اسراء، چاپ سوم1381.
8. جوادی آملی، عبدالله، هدایت در قرآن/ 6،نشر فرهنگی رجاء، بهار1363.
9. عزیزی، عباس، سیمای قرآن در آثار استاد علامه آیة الله حسن زاده آملی، انتشارات نبوغ، چاپ دوم1379.
10. به عنوان نمونه ر.ک به:ابن عربی، فتوحات مکیه، 1/279،به نقل از فروهش فر، شادی، رهیافت و رویکرد عقلی و برهانی به فهم قرآن94/.
11. فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، ش 12 و 11.
12. کمالی دزفولی، سید علی ،شناخت قرآن/ 63، انتشارات فجر،چاپ اوّل1364 .
13. بابایی، علی اکبر و دیگران،روش شناسی تفسیر قرآن/ 40، تهران1379،چاپ اول.
14.فروهش فر، شادی، رهیافت رویکرد عقلی و برنامه‌فهم قرآن/ 94،پایان نامه دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی.
15. ر.ک: قبسات، ش 18، ص 28، به نقل از فروهش فر، شادی،رهیافت و رویکرد عقلی و برهانی به فهم قرآن/ 95.
16. خلفه مراد، عبدالرحیم ، پژوهشی دربارهٔ امکان فهم قرآن، پایان نامه دانشکده اصول دین.
17. مطهری، مرتضی،وحی و نبوت/ 106، انتشارات حکمت ،چاپ اول1357.
18. فراستخواه، مقصود، زبان قرآن32/.
19. مبانی کلامی اجتهاد در برداشت از قرآن کریم/ 299.
20. بابایی، علی اکبر و دیگران، روش شناسی تفسیر قرآن، ص 89.
21. مبانی کلامی اجتهاد بر برداشت از قرآن کریم/ 31.
22. فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، ش 12 و 11.
23.رهیافت رویکرد عقلی و برهانی به فهم قرآن/ 98.

تبلیغات