مطالب
نمایش ۶۱ تا ۷۰ مورد از کل ۷۰ مورد.
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۸
5 - 28
حوزه های تخصصی:
توجه به موضوع پایداری اجتماعی در محله های شهری و سنجش آن در مراحل مختلف مداخله در آنها می تواند یکی از اهداف عمده در فرایند برنامه ریزی شهری دوران معاصر باشد. در بین ابعاد مختلف پایداری اجتماعی محله های شهری، پژوهش حاضر به شیوه های سنجش پایداری اجتماعی در ارتباط با فرم شهری به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای مداخله برنامه ریزی شهری پرداخته است. در قالب مبانی و ادبیات نظری موجود و با تمرکز بر ویژگی های محلات شهر تهران، موضوع گونه شناسی فرم شهری محله ها و سنجش پایداری اجتماعی در ارتباط با تغییرات گونه های مختلف تبیین شده است. متناظر با ویژگی های مختلف فرم شهری در محله های شهر تهران، چهار گونه متفاوت به عنوان نمونه های موردی انتخاب و نظرات ساکنین آنها از طریق پرسشنامه های توزیع شده در خصوص سنجش میزان پایداری اجتماعی اخذ و از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره ( MANOVA ) در طول انجام پژوهش استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که فرم محله های برنامه ریزی شده در برابر فرم محله های ارگانیک می تواند در شرایطی که برنامه ریزی و طراحی آنها منطبق با اصول پایداری باشد، تاثیر مثبتی بر پایداری اجتماعی داشته باشد، زیرا فرم محله های ارگانیک در طول زمان، تحت تاثیر فرآیندهای توسعه بوده و در راستای شرایط و دوران مختلف تغییر می کنند.
بازشناسی کارکرد محور آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا (نمونه موردی: محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم(ع) شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
51 - 60
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در راهبردهای بازآفرینی فرهنگ مبنای فضاهای شهری، توجه به تأثیرات فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی فعالیت ها و رویدادها و همچنین ویژگی های کالبدی-فضایی فضاهای میزبان، اهمیت زیادی دارد. فضاهای میزبان آیین ها، گستره ای از فضاهای مختلف را که بایستی دارای ویژگی های خاص کالبدی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی باشند، شامل می شود. بازآفرینی فضاهای شهری به واسطه کارکردهای آیینی می تواند شرایط فضا را به چالش کشیده و شکل گیری نوعی فضای اجتماعی، همبستگی و بهبود حس مکان و مشارکت شهروندان را تسهیل بخشد. شهر زنجان به مثابه کارکرد آیینی خود در مراسم های مذهبی و ملی به ویژه در ایام محرم معروفیت یافته است. از این رو انتظار می رود فضای تجلی مراسمات مذهبی متناسب با کارکرد آیینی بوده و فرسودگی، زوال و پژمردگی محور آیینی تأثیر چشمگیری بر کمیت و کیفیت همبستگی، احساس تعلق خاطر، هویت و... خواهد داشت.هدف پژوهش: این پژوهش درصدد بازشناسی کارکرد محورهای آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی در محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم (ع) شهر زنجان است.روش پژوهش: روش تحقیق براساس روش های جدید آینده پژوهی، تبیینی است. عوامل توسط 30 کارشناس و متخصص برنامه ریزی شهری با به کارگیری پویش محیطی، تحلیل اثرات متقابل/ ساختاری موردارزیابی قرار گرفت و از نرم افزار تخصصی آینده پژوهی MICMAC برای بازشناسی کارکرد محور آیینی به عنوان پیشران بازآفرینی شهری استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که وضعیت پراکندگی متغیرهای مؤثر نشان از ناپایداری سیستم است. از میان 29 عامل بررسی شده 10 عامل اصلی به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر کارکردمحور آیینی انتخاب شده اند که همه عوامل در هر دو روش مستقیم و غیرمستقیم تکرار شده اند. هماهنگی با زمینه تاریخی، حس مکان، پویایی و ماندگاری، تداوم کالبدی، نقش انگیزی ذهنی، معنادهندگی به محیط، انتظام گیرنده از مذهب و فرهنگ، پیوستگی کالبدی- اجتماعی، سازگاری و پویایی فضا به عنوان عوامل کلیدی مؤثر در بازآفرینی محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم (ع) شهر زنجان مطرح هستند. هم افزایی کیفیت عوامل کلیدی، تأثیر چشمگیری بر افزایش کیفیت تعامل و همبستگی افراد با محیط خواهد داشت.
کارآیی رویکرد همبستگی اجتماعی امیل دورکیم بر ارتقاء کارکردهای آیینی فضاهای شهری، مطالعه موردی: محور زینبیه و حسینیه اعظم تا امامزاده سیدابراهیم (ع) شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
117 - 133
حوزه های تخصصی:
رویکرد امیل دورکیم مبتنی بر یافتن عنصری که مردم را در یک جامعه کنار هم نگه می دارد، می باشد. ازاین رو کارکردهای آیینی می توانند به عنوان محرک شکل گیری و نگه داشت جمعی در فضاهای شهری تلقی گردند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پیمایش میدانی (پرسشنامه) است. جامعه آماری تحقیق حاضر شهروندان رهگذر و کسبه ای است که به اهداف مختلف حضورداشته و تعداد آنها نامعلوم می باشد. برحسب فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی ساده، ۳۵۰ نفر به عنوان نمونه مورد پرسش گری قرارگرفته اند. برای شناخت تأثیر و ارتباط معناداری شاخص های همبستگی اجتماعی با کارکردهای آیینی در محور موردمطالعه از آزمون آماری تی تک نمونه ای و همبستگی پیرسون از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان شاخص های همبستگی اجتماعی متغیرهای تعلق به بافت های تاریخی و سنتی، ارتقاء هویت، یادآوری خاطرات جمعی، احساس شادی و سرزندگی، دسترسی پذیری، ارتباطات و تعاملات اجتماعی و احساس امنیت به ترتیب با میانگین 09/4، 80/3، 73/3، 57/3، 46/3، 39/3، 35/3 بیشترین تأثیر را در ارتقاء کارکردهای آیینی داشته اند. محرک های کارکردهای آیینی فضا جهت افزایش همبستگی اجتماعی نیز شامل متغیرهای تأثیرگذار بالا بوده که عدم تقویت مبلمان شهری، کاهش جذابیت ورودی و کف سازی مناسب، عدم مشارکت در بازسازی و حفظ بناهای هویت مند، عدم نظافت و تمیزی محور، عدم نصب تابلوهای راهنمای مسیر و... نیز تأثیر منفی بر کارکرد آیینی خواهد داشت. یافته ها نشان داد که هرچقدر کیفیت علائم بصری و کالبدی فضا از جهت تقارن و وحدت فیزیکی بهبود یابد، تأثیر بسزایی در تداوم شکل گیری و ارتقاء کارکردهای آیینی محور موردمطالعه خواهد داشت و بالعکس
مطالعه تطبیقی تزئینات و اجزای ساختار محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون اشترجان با منبر چوبی مسجد جامع نائین در قرن هشتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
109 - 127
حوزه های تخصصی:
وجوه اشتراک بین نقوش به کار رفته در یک حرفه و صنعت در میان یک خاندان، باعث تأثیرگذاری تعدادی از آن نقوش بر صعنت و حرفه یی دیگر از آن خاندان می شود. شاهدی از این مدعا را، در میان هنرمندان گچ بر و نجار کرمانی در قرن هشتم هجری می توان ملاحظه نمود. وجود خاندان هنرمند گچ بر کرمانی که چند نسل در نقاط مختلف به سفارش بزرگان و حاکمان، کارهای شاخص گچ بری از خود بر جای گذاشته اند، باعث تأثیر گذاری بر سایر حرف و صنایع آن خاندان، همچون نجاری شد. بازشناسی و شناخت ویژگی های بصری محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون اشترجان و منبر چوبی مسجد جامع نائین و همچنین مطالعه تطبیقی نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون با منبر چوبی مسجد جامع نائین اهداف اصلی این پژوهش است. در این راستا، سوالاتی که در این مقاله پاسخ داده می شود؛ 1. چه ویژگی های بصری را، می توان برای محراب امامزاده ربیعه خاتون و منبر مسجد جامع نائین، در قرن هشتم هجری برشمرد؟ 2. چه وجوه اشتراکی بین نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب امامزاده ربیعه خاتون با منبر مسجد جامع نائین وجود دارد؟ روش یافته اندوزی بر پایه مطالعات میدانی، و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، به تحلیل داده های به دست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. دستاوردهای حاصل از این پژوهش؛ تعدادی از نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های محراب گچ بری امامزاده ربیعه خاتون همانند؛ مشابهت در قاب های احاطه کننده نقوش، فرم قرارگیری اسلیمی ها، کاربرد گل ختایی چندپَر، استفاده از نوعی اسلیمی ساده، کاربرد فرم دایره ای شکل، مشابهت در فرم تیزی قوس طاق نما و مماس بودن آن با خطوط محیطی لچکی، اختصاص یافتن دیواره های سمت راست به کتیبه هنرمند سازنده محراب/منبر و سمت چپ به کتیبه تاریخ ساخت محراب/منبر، فشردگی و شلوغی زمینه کتیبه ها؛ مشابه و قابل قیاس با نقوش، اجزای ساختار و کتیبه های منبر چوبی مسجد جامع نائین است.
شناسایی معیارهای ذهنیت اصیل در معماری جدید بافت های باارزش تاریخی در جهت ارتقای هویت کالبدی بافت تاریخی (نمونه موردی بافت تاریخی عودلاجان محله امامزاده یحیی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی یادآور دوره ای است؛ که شهرها براساس نیازها، اهداف و سلایق ساکنان آنها برپا شده اند. به عبارتی، دنیای ذهنی سازندگان و ساکنان با یکدیگر قرابت داشت. اما مداخلات امروز بدون توجه به یادها و تعلقات شهروندان و نیازهای ذهنی آنها با توسعه های سریع در بافت های تاریخی به خاطره زدایی و نابودی هویت شهرها منتج گردیده است. ازاین رو، معماری به عنوان بخش مهمی از کالبد شهری، گسیختگی را نه تنها در بافت شهری، بلکه با ذهنیت اصیل ساکنان بافت تجربه می کند. این نوشتار علاوه بر روشن ساختن اهمیت ذهنیت اصیل در رویکرد طراحی معماری جدید در بافت های تاریخی، در تحلیل های صورت گرفته، به این پرسش پاسخ داده است؛ که با توجه به رویکردهای مختلف معماری از تضاد تا تشابه در بناهای میان افزا، چگونه می توان با استخراج کیفیت های بافت از ذهنیت های اصیل، رویکرد معماری را در فضاهای میان افزا تبیین کرد؟ روش تحقیق پژوهش کیفی، با رویکرد موردپژوهی است. گردآوری داده ها از طریق بررسی کتابخانه ای و منابع دیجیتال به روند رویکرد معماری در بافت های تاریخی و نیز نحوه هویت بخشی بافت های تاریخی می پردازد. سپس از طریق مصاحبه با اهالی قدیمی محله امامزاده یحیی به عنوان یکی از سه محله عودلاجان، خاطرات مشترک شناسایی گردیده است. نتیجه آن به صورت پرسش نامه بین اهالی امامزاده یحیی توزیع گردید؛ تحلیل نتایج از طریق نرم افزار Spss و در تست Tukey، نشان دهنده تفاوت معنادار پاسخ گروه اهالی با قدمت سکونت بالای 40 سال با سایر گروه ها بود. لذا این گروه، مرجعی جهت رجوع رویکرد طراحی معماری شناسایی شدند. سپس نتیجه این گروه جهت تبیین رویکرد طراحی معماری های جدید در بافت بررسی شد. براساس نتایج این گروه معماری در بافت های تاریخی وابسته به کاربری، مجاورت با دانه های باارزش، رویدادهای ناملموس مشترک و... است؛ که همگی از ذهنیت های اصیل بافت، قابل استخراج است. همچنین، لازم است در طراحی معماری در بافت های تاریخی درراستای ارتقای هویت کالبدی مورداستناد قرار گیرد.
مدیریت جذب گردشگر در بافت های تاریخی با تکیه بر وجوه کالبدی محیط شهری (نمونه موردی: حدفاصل امامزاده حسن تا کاروانسرای شاه عباسی شهر کرج)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
37 - 56
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی شهرها مجموعه متنوعی از قابلیت های گردشگری را در خود جای داده اند که در صورت توجه و هدایت مناسب می توانند به ارتقای گردشگری و درنتیجه توسعه شهری بینجامند. در مقاله حاضر به کمک روش تحقیق توصیفی تحلیلی و از طریق تمرکز بر مفهوم پیاده راه گردشگری و تعریف مؤلفه های اثرگذار بر آن، مدل نظری تحقیق تدوین شده و سپس کاربرد آن در محدوده بافت تاریخی مطالعه مورد آزمون تجربی قرار می گیرد. هدف تحقیق دریافت و آزمون راهبرد مؤثر در مدیریت جذب گردشگر و ارتقای تعاملات اجتماعی شهروندان در محدوده بافت تاریخی شهر کرج و تعمیم نتایج به پیشنهادهای مدیریت انسانی پایدار در محدوده های بافت های تاریخی شهرهاست. یافته ها شامل تدوین برنامه راهبردی و ملاحظات طراحی بر روی نقشه طرح تفصیلی شهر است. عوامل سرزندگی و جذابیت محیط بنابر فرصت های بالقوه کالبدی، محیطی و طبیعی درون محور مطالعاتی قابلیت بیش تری در جذب گردشگر دارند. نفوذپذیری و خوانایی به علت خصوصیات کالبدی، نشانه ها و پیکربندی فضایی محدوده در میان شاخص ها وضعیت بهتری را داراست. همچنین شاخص های سلامت عمومی/ آموزش و برابری/ پایداری محیطی به دلیل قابلیت های ویژه بافت، عوامل عمده در جذب گردشگران شهری به این منطقه به شمار می آید.
تجربه بازآفرینی حس دلبستگی به مکان در محلات آسیب دیده از زلزله با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای؛ بررسی موردی: امامزاده زید و قصر حمید در بم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
159 - 178
حوزه های تخصصی:
با وجود اتمام فرآیند بازسازی زلزله بم، مطالعات جامعه شناسی هنوز از پیامد روانی حاصل از سوگ و اختلال در دلبستگی به سکونتگاه حکایت دارند، چرا که بازسازی بم با رویکردی کالبدی معطوف به ایجاد سرپناه و بدون توجه به پیوند عاطفی انسان- مکان انجام شده است. هدف این مقاله شناسایی ابعاد مؤثر دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه و تبیین نظریه ای مبتنی بر درک ساکنان محلات بم را از پیامد بازآفرینی دلبستگی به محله در بازسازی پس از زلزله است. در این پژوهش با اتکا به رویکرد کیفی، از روش «نظریه زمینه ای» استراوس- کربین (1998) استفاده شده است. داده های پژوهش با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 45 نفر (تا اشباع نظری) از ساکنان قدیمی محلات امامزاده زید و قصرحمید در بازه سنی 25-65 سال با روش گلوله برفی گردآوری شده اند. این مطالعه نشان می دهد که در موقعیت بازسازی پس از زلزله، بازآفرینی «حس دلبستگی به مکان» در مقیاس «محله» در طول و به دنبال شکل گیری دلبستگی به «خانه» و «شهر» قرار دارد. بازآفرینی «دلبستگی به مکان» در مقیاس محله در سیاستگذاری و برنامه ریزی بازسازی نیازمند بازسازی باکیفیت خانه و عناصر مهم شهری با الهام از گذشته در گام نخست و اقدامات جهت «تسهیل زندگی»، «احیای خاطرات گذشته» و «تقویت شبکه های اجتماعی» در مراحل بعدی است.
Urban Decay Vulnerability Mitigation Strategies Against Earthquake;Case Study: Imamzadeh Hasan Neighborhood in Tehran (راهبردهای کاهش آسیب پذیری بافت های فرسوده در برابر زلزله ؛مطالعه موردی : محله امامزاده حسن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود شهرهای با قدمت زیاد و مشکلات مربوط به شهرسازی بی برنامه و گسترش بافت های فرسودة شهری باعث شده خطر زمین لرزه و تخریب های ناشی از آن بسیاری از شهرهای کشور ما را نیز تهدید کند. شهر تهران نیز به عنوان پایتخت کشور و موقعیت مهم و حساس خود، دارای پهنه های وسیعی از بافت های فرسوده است که اکثر آنها بر روی گسل های مهم قرار گرفته اند و خطر جدی برای شهر تهران و ساکنان آن دارد. با این ضرورت، پژوهش حاضر آسیب پذیری بافت های فرسوده محله امامزاده حسن را مورد بررسی قرار داده است. هدف از پژوهش حاضر تدوین راهبردهایی برای ساماندهی این بافت ها در جهت کاهش آسیب پذیری آنها در برابر زلزله با استفاده از مدل SWOT و ماتریس QSPM است. نوع این پژوهش، کاربردی - راهبردی و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. در انجام آن علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از روش پیمایشی نیز استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی ، تکنیک دلفی و ابزار پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین امر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد بافت فرسوده محله امامزاده حسن در موقعیتی قرار دارد که باید وضعیت شرایط موجود را رها کند؛ بدین معنی که باید نقاط ضعف خود را کاهش داده و در عین حال از تهدیدها دوری کند. راهبردهای اجرای برنامه های نوسازی و بهسازی و توجه ویژه به مدیریت بحران، ایجاد سازمان مرکزی برای تنظیم برنامه های مربوط به بافت های فرسوده و ایجاد بستر مناسب برای افزایش فعالیت های اقتصادی در محله، که نتایج این برنامه ریزی بر مبنای کیفیت اطلاعات در مرحله ورودی و مقایسه ای برنامه ریزی راهبردی شکل گرفته است، به عنوان اولویت دار ترین راهبردها و اجرای برنامه های بازسازی و نوسازی بافت محله در راستای تعریض معابر برای خدمات رسانی در شرایط بحرانی جهت ساماندهی بافت فرسوده محله امامزاده حسن به عنوان مؤثرترین راهبرد مشخص شدند.
تبیین کاربست مفهوم شفافیت در فضای بناهای زیارتگاهی، گامی در مسیر شناخت الگوی پیشرفت معماری اسلامی ایرانی مطالعه موردی: سه نمونه (زیارتگاه علی ابن مهزیار اهوازی، امامزاده عبدالله شوشتر، بقعه شاه رکن الدین دزفول علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم فضا یکی از مهم ترین موضوعات معماری است که همواره مورد توجه معماران، نظریه پردازان و پژوهشگران قرار گرفته است. این مقاله در راستای بررسی شفافیت ساختار فضایی معماری بناهای زیارتگاهی می باشد. هدف این پژوهش تبیین کاربست مفهوم شفافیت در ساختار فضایی بناهای زیارتگاهی بر مبنای الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی است، که بر این اساس زیارتگاهای علی ابن مهزیار اهوازی، امامزاده عبدالله شوشتر و بقعه شاه رکن الدین دزفول به عنوان شاخص ترین مکان های زیارتگاهی خوزستان، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری به تبیین و دسته بندی انواع شفافیت در ساختار فضایی بناهای زیارتگاهی بر مبنای الگوی پیشرفت معماری اسلامی ایرانی پرداخته است. این پژوهش نشان دهنده متنوع بودن شفافیت فضایی در معماری زیارتگاه ها بر مبنای اصول معماری اسلامی ایرانی است که این کیفیت شفافیت، دارای چهار سطح کالبدی، بصری ادراکی، عملکردی و معنایی در فضای معماری تبیین نمود. در معماری بناهای زیارتگاهی شفافیت معنایی و مفهومی نمود بیشتری دارتد، در شفافیت بصری و ادراکی انسان همواره فضا را تعریف شده، ولی بی پایان احساس می کند، و این شفافیت علاوه بر عملکرد خود سبب تداوم بصری، نورانیت و درک همزمان درون و بیرون فضا می شود.
The Impact of Religious Tomb Buildings on the Formation of Iran Cities in Islamic period; Case Study: The Role of Ali Al-Saleh in the Formation of Saleh Abad City (Ilam) (تأثیر بناهای آرامگاهی مذهبی در شکل گیری شهرهای ایران دوره اسلامی- نمونه موردی : نقش امامزاده علی الصالح(ع) در شکل گیری شهر صالح آباد (استان ایلام))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره های مختلف بشری، عوامل متعددی در شکل گیری یا آبادی شهرها مؤثر بوده اند. از جمله می توان به کوه ها، رودها، بناها، راه ها، مذهب، آداب و رسوم اشاره کرد. دین به عنوان عنصری فرهنگی، منشأ ایجاد تغییر و تفاوت در سرزمین های مختلف است. دستورات دین اسلام به گونه ای است که در محیط شهری امکان تحقق بیشتری داشته و حکومت های اسلامی تأسیس یا توسعه شهر را برای قدرت نمایی، رسیدن به اهداف آرمانی، اجتماعی و سیاسی در برنامه خود داشته اند. در این دوره اولین نمونه تأثیر یک بنا به عنوان عامل دینی و مذهبی در آبادی شهر، به نام مسجد پیامبر(ص) در شهر مدینه است. بناهای مذهبی نقش مؤثری در شکل گیری یا توسعه بسیاری از شهرها در ایران و سایر مناطق تحت نفوذ اسلام داشته و در جنبه های گوناگون تاریخی، هنری، مذهبی و اجتماعی در معماری نقش اساسی داشته اند که تمرکز و توجه بر این بناها می تواند باعث ایجاد یا گسترش شهر در این محدوده ها یا تبدیل آن به قطب گردشگری شده و در نهایت شاهد نمایش معماری شهر اسلامی بود.
استان ایلام هم مرز با کشور عراق و در مسیر مهاجرت و تبعید علویان، با توجه به مسیر کوهستانی و صعب العبورش، امامزادگان و یاران آنها را در بسیاری از شهرها و آبادی های خود تجربه کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر امامزاده علی الصالح(ع) به عنوان یک عنصر دینی و فرهنگی در شکل گیری شهر صالح آباد در استان ایلام صورت گرفته است.
با مطالعه کتابخانه ای و میدانی پیشینه حضور امامزاده در منطقه هجدان دشت و تهیه نقشه تکامل شهر توسط نگارندگان، از کلیت مطالب می توان به این جمع بندی رسید که امامزاده به عنوان یک بنای آرامگاهی مذهبی در دوره اسلامی، تنها عامل شکل گیری و رونق شهر در منطقه ای گرم و خشک و خالی از سکنه است که نام خود را از این امامزاده گرفته و به صالح آباد شهرت یافته است.