مقالات
حوزه های تخصصی:
در معماری ایران، تزئینات همیشه نقشی مهم را ایفا نموده اند و به دلیل منع شرعی صورتگری در دین اسلام، نقوش قرار دادی و انتزاعی جهت تزئین مساجد به وجود آمدند. اهمیت وجودی محراب و ضرورت مذهبی آن باعث شد که هنرمندان مسلمان، قبل از اجزای دیگر مسجد، به آن پرداخت کنند و برای تزئین آن از نقوش گیاهی و هندسی و کتیبه های قرآنی با شیوه های مختلف از جمله گچبری با نهایت دقت و ظرافت به کار برده که در این بین دوره سلجوقیان و ایلخانیان، نقطه عطفی در رشد و پیشرفت و اوج هنر گچبری و تزئین محراب به شمار می رود. در دوره سلجوقی این هنر راه تکامل خود را پیموده که از مشخصات این دوره کنده کاری و برجسته کاری و برش های عمیق همراه با استفاده فراوان از خط کوفی و ترکیب با انواع نقوش هندسی و گیاهی و فشردگی آن ها را می توان نام برد که ارزش این هنر و تنوع نقوش در این عهد باعث شد تا در دوره ایلخانیان، محراب های گسترده با انواع نقوش پرکار و پرپیچ و خم و انواع گره های هندسی و اسلیمی ها با شیوه های برجسته ، برهشته ، زبره ، مطبق و مجوف که قبلا در دوره سلجوقیان ابداع شده بود ، با مهارت تمام اجرا شود و این هنر را به اصلی ترین هنر دوره ایلخانیان تبدیل کرده و آن را به اوج کمال مطلوب برساند. بنابر تحقیقات انجام شده، در این مقاله ضمن بررسی عناصر تزئینی در محراب های گچبری دوره سلجوقیان و ایلخانیان عناصر تزیینی دو محراب گچبری شده مسجد شاه ابوالقاسم یزد، در دوره سلجوقی و مسجد جامع ابرکوه در دوره ایلخانی، مورد بررسی و تطبیق قرار داده می شود .
درخشش معماری در دوره صفوی
حوزه های تخصصی:
گفتگو در باره معماری دودمان آذری صفوی که نزدیک به 236 سال بر کشور فرمانروایی کردند گسترده خواهد بود چرا که پایتخت کشور چندبار جا به جا شد. البته این خود ناخواسته کمکی به آبادانی و گسترش معماری و شهرسازی بود. معماری روزگار صفوی تنها در زمانی پیشرفت داشت که آرامش برقرار بود. برای گفتن از درخشش معماری صفوی نیاز است پیش درآمدی کوتاه در باره دودمان صفوی و رویدادهای آن روزگار گفته شود. پیش از هر چیز معماری صفوی، ادامه دهنده سبک و روش معماری روزگار تیموریان بود و تا سال ها ادامه داشت. در روزگار شاه اسماعیل یکم که درگیر جنگ با امپراتوری عثمانی بود و شکست در چالدران رخ داد شاه اسماعیل فرصت پیدا نکرد، در گستره معماری و شهرسازی کاری انجام بدهد. از سوی دیگر با پیشی گرفتن کشور پرتغال که دارای نیروی دریایی نیرومند فراسوی آب ها بود، از "گوا"ی هند، با چشم و گوش باز سرنوشت شاه اسماعیل و جنگ عثمانی با صفوی را زیر نظر داشتند. آن ها و کشورهای استعماری دیگر اروپا همیشه به شاخاب پارس چشم طمع داشتند. دریا سالار آلفونسو د آلبو کریک به آبخوست های لارک و قشم و هرمز در شاخاب پارس یورش آورد. از آنجا بود که چون ایران از یک سو در حال جنگ با عثمانی بود و از سویی در جنوب نیز نیروی دریایی چندانی نداشت پرتغالی ها از فرصت استفاده کردند و در آبخوست های شاخاب پارس با شکست نیروهای ابومظفر سیف الدین ابا نصر فرمانروای محلی که او هم به گونه شاه اسماعیل سن کمی داشت در نبردی خونین آبخوست هرمز را تسخیر کردند. پرتغالی ها با ساختن دژهای سترگ که آمیخته ای از طرح دژهای باستانی ایران و اروپایی بود، توانستند برای 115 سال لنگر بیندازند و کنگر بخورند.
مطالعه مصادیق ارکان اصلی قدرت (قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی) در مجموعه های معماری دوره ایلخانی (مطالعه موردی؛ گنبد سلطانیه)
حوزه های تخصصی:
هر یک از روش شناسی های مختلف در مطالعه هنر و معماری دوران اسلامی، با محوریت قرار دادن برخی مؤلفه ها، به مطالعه آثار و داده های باقی مانده از دوران گذشته پرداخته و با توجه به رویکردها و مبانی نظری متفاوت، نتایج ناهمگون و بعضاً ضدونقیضی حاصل کرده اند. سنت گرایی، تاریخی نگری، پدیدارشناسی و هرمنوتیک از جمله این دیدگاه ها و روش ها هستند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی رابطه ی گفتمانی بین مجموعه های معماری دوره ایلخانی با مطالعه موردی ارگ و گنبد سلطانیه و ارکان اصلی قدرت بوده و در این راه از مبانی تاریخی نگری و جامعه شناسی هنر استفاده خواهد شد. روش تحقیق تحلیلی توصیفی و نوع کیفی و تاریخی می باشد و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گردآوری شده است. نتایج نشانگر پیوند ارکان اصلی قدرت (قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی) در مهم ترین بنای مذهبی و شاهانه ی باقی مانده از عهد ایلخانی می باشد. سازمان دهی بناهایی از قبیل مساجد جامع و خانقاه، دیوان حکومتی، بازارها و راه های تجاری در یک مجموعه معماری، بازتاب ارکان قدرت ساز و مشروعیت بخش در معماری و شهرسازی اواخر عهد ایلخانی است.
بررسی و تحلیل شاخصه های نمادین در نگاره های دوره تیموری
حوزه های تخصصی:
هنر نگارگری در ایران از گذشته مورد توجه هنرمندان و هنردوستان بوده است و در ادوار مختلف شاخصه های مربوط به خود را داشته است، و هنرمندان بسیاری در زمینه نگارگری پروش یافته اند تا به این هنر بی بدیل خدمت کرده باشند. دوره تیموری یکی از درخشان ترین دوره های هنر اسلامی به شمار می رود. در این دوره هنر نگارگری مسیر تکامل خود را طی کرده است و عصر باشکوهی را در هنر نگارگری رقم زده است. شاخصه های نمادین در نگاره های دوره اسلامی تجلی روح هنری و سبک مکاتب ایرانی را منعکس می کند، و نمادگرایی را می توان ابزاری برای بیان تصویری آثار نگارگری ایرانی در نظر گرفت. پژوهش حاضر، به خوانش نگارگری های انتخابی از دوره تیموری بر پایه نمادشناسی و بر اساس طبقه بندی فرم، ترکیب بندی، نمادهای هندسی، مضامین اسطوره ای و عناصر تلفیقی در این نگاره ها پرداخته می شود. مسئله ای که در این پژوهش مطرح می شود این است نگارگران دوره تیموری چگونه در بازتاب اندیشه های خود چگونه از عناصر بصری استفاده کرده اند؟ این پژوهش از این رو حائز اهمیت است که نگارگر ایرانی در فضای نمادین به خلق و آفرینش آثار باشکوه می پردازد و پیوندی معنادار و بامفهوم در فضای چیدمان این آثار فراهم می سازد. روش این پژوهش توصیفی -تحلیلی می باشد؛ و از این رو در تلاش است که به معنای نمادین نگاره های دوره تیموری پرداخته شود و پرده از اسرار و رموز این نگاره ها در بستر حکمت ایرانی آشکار سازد. نتایج نشان می دهد؛ این نگاره ها بر خواسته از عقاید، اندیشه های عرفانی در دوره تیموری است، که نمایانگر هویت ایرانی و اسطوره ای است.
نقد اسطوره ای سفر قهرمان در فیلم داستانی « روز واقعه» بر اساس الگوی کریستوفر ووگلر
حوزه های تخصصی:
در نیمه دوم قرن بیستم در حوزه ساختارگرایی نظریه پردازانی چون جوزف کمبل و به تبع آن کریستوفر ووگلر، الگویی ساختاری را برای سفر قهرمانان اساطیری مطرح میکنند که بر اساس آن قهرمان به منظور دست یافتن به فردیت سفری را آغاز میکند که از سه مرحله اصلی عزیمت، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. قهرمان داستان با ندای فراخوانی به سرزمین دیگری کشیده میشود و سفرش را آغاز میکند. او در جریان سیری مشتاقانه و پرمشقت به آنچه میخواهد دست یافته و در پایان در حالیکه به نوعی معرفت و آگاهی رسیده است به مقام پیشین خویش بازگشته و درحالیکه اکسیر حیات را نیز به همراه دارد به یاران فضل میبخشد. هدف این نوشتار بررسی وتطبیق شخصیتهای داستان « روز واقعه» نوشته بهرام بیضایی براساس کهن الگوهای شخصیتی سفر نویسنده کریستوفر ووگلر هست؛ و سعی دارد تا آنالیزی روشن از ساختار و شخصیتهای فیلم داستانی روز واقعه انجام دهد. روش تحقیق به صورت تحلیلی-توصیفی است؛ و نتیجه تحقیق نشان میدهد که این کهن الگوهای شخصیتی الگوی ووگلر، در اثر داستانی «روز واقعه» با شخصیتهای داستان قابل انطباق است.
گنبد به مثابه نماد با تأکید بر گنبد مسجد شیخ لطف الله
حوزه های تخصصی:
گنبد به عنوان پوشش یکی از مهمترین فضاها در مساجد ایرانی، از جایگاه مهمی در نظام معنایی مسجد برخوردار است. محققین معانی کلی چون وحدت، آسمان، بهشت یا عرش را به گنبد، در معماری اسلامی اختصاص داده اند. مسجد شیخ لطف الله نیز که یکی از مساجد تاریخی اصفهان است و در ضلع شرقی میدان نقش جهان قرار دارد؛ دارای گنبدی است که از زیباترین و باشکوه ترین گنبدهای دنیا به شمار می رود و گوشه ای از نبوغ معماران صفوی را به نمایش می گذارد. هنرمند مسلمان ابعاد صوری را واسطه ای برای جهش روحی به عالم حقیقت و معنا قرار داده است. معماری اسلامی به ویژه مساجد نیز مولود الهام درونی هنرمند است که از حکمت و معنویت حاکم بر تعالیم انسانی و دیدگاه توحیدی نشأت میگیرد که ارائه دهنده اشکال و تزئینات گوناگون در جهت نشان دادن مفهوم وحدت می باشد. با توجه به اینکه گنبد یک فرم سنتی است و از آنجایی که بسیاری از عناصر ساختاری و تزیینی در هنر سنتی همچون گنبد مشتمل بر مفاهیم و بیان و کارکردی نمادین است، لذا این سؤال مطرح میشود که گنبد به لحاظ نمادین چه معنا و مفهومی دارد؟ در این راستا، این پژوهش سعی دارد با مطالعه گنبد و به ویژه گنبد مسجد شیخ لطف الله با رویکرد نمادین و بررسی مفاهیم نقوش و اجزاء گنبد این مسجد، معنای آن را بیش از آنچه که تا کنون واگشایی شده است آشکار سازد. در مقاله حاضر، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای به تجزیه و تحلیل موضوع پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که از میان معانی و دلالتهایی که برای گنبد به دست می آید میتوان به این نکات اشاره کرد: آسمان، عرش الهی، خانه ی خدا، وحدت،کمال، ابدیت، تمامیت، سیر انسان در انفس، حرکت از زمین به آسمان و از جسم به روح، وحدت در کثرت و آغاز و... چگونگی ارتباط این معانی با گنبد در این نوشتار توضیح داده شده است.
تحلیل معماری مسجد تئاتر شهر تهران بر مبنای شاخصهای هنر اسلامی
حوزه های تخصصی:
مسجد، بعنوان نمادی از معماری اسلامی نقش مهمی در انعکاس و تجلی ذات خداوند متعال دارد. در عصر حاضر، با ظهور فناوری جدید، شاهد ساخت مساجدی هستیم که کالبدی متفاوت از مساجد گذشته دارند از جمله مسجد تئاتر شهر تهران. با توجه به اینکه مسجد یکی از بسترهای اصلی هنر و معماری اسلامی در شهر محسوب میشود و همچنین از عناصر مهم و تاثیر گذار در هویت و فرهنگ شهر های اسلامی نیز میباشد؛ لذا قرارگیری این مسجد درکنار مساجد سنتّی در بافت شهری امروز، این پرسش را در ذهن مخاطبان ایجاد میکند که آیا این مسجد به عنوان یک بنای مذهبی بر اساس شاخصه های هنر اسلامی طراحی و اجرا شده است؟ آیا این مسجد با شکل جدید میتواند زمینه ساز رشد و تعالی انسان، که هدف اصلی عبادت است، باشد؟ هدف از این نوشتار تحلیل و تطبیق معماری مسجد تئاتر شهر تهران با شاخصهای هنر اسلامی است. به این منظور نمونه موردی مسجد تئاتر شهر تهران که کالبدی نوآورانه دارد، بررسی شده است. برای پاسخ به سؤالات ابتدا مبانی نظری هنر اسلامی مطرح گردیده و شاخص های آن استخراج شده، سپس ویژگیهای مسجد تئاتر شهر تهران به عنوان نمونه ای از مساجد متجدّد معرفی و بر اساس آن معماری مسجد نئاتر شهر تهران تجزیه و تحلیل شده است. روش تحقیق بر مبنای استدلال منطقی و تحلیل محتوا با استفاده از مطالعات اسنادی-کتابخانه ای می باشد. نتایج حکایت از آن دارد که برخی دگرگونی های ناشی از پیشرفت سبک و تنکیک در معماری ضروریست، اما باید مرزی مشخّص برای آن در نظر گرفته شود تا تغییرات شکلی باعث تغییر مفاهیم والای انسانی نگردد و معماری مسجد در عین بداعت، همچنان بازگوکننده تعالیم و شاخص های اسلامی باشد. در مسجد تئاتر شهر تهران تلاش برای بداعت و هماهنگی با محیط باعث شده است که معنا و هویت اسلامی در آن کمرنگ شود و بنا خوانایی خود را، که برای مسجد امری ضروریست، ازدست بدهد. مباحث حاصل از این پژوهش میتواند به تدوین و ارتقاء کالبدی طراحی معماری مساجد دوران معاصر و متناسب با هویت و فرهنگ اسلامی ایرانی منجر شود. شاخص های هنر اسلامی میتواند بهترین انتخاب برای مساجد در جهت ارتقاء کیفیت طراحی فضاها و معنوی کردن این مکانها باشد.
مطالعه تطبیقی دیدگاه شهید مرتضی آوینی و محمد مددپور در نقد سینمای دینی
حوزه های تخصصی:
شهید سید مرتضی آوینی و مرحوم محمد محمد پور دو منتقد و نظریه پرداز سینمای ایران ،نظرگاه متفاوتی به سینما و سینمای دینی دارند. آن ها از دیدگاه یک متفکر و فیلم سازو نویسنده ایرانی سعی در بازتعریف ماهیت سینما و مفهوم سینمای دینی و نسبت آن با دین داشته اند .کماکان تدوی ن نظریه ها در س ینمای ایران توسط منتقدین و سینماگران وجود داشته ولی نظریات مختلف در سینمای دینی و رشد دیدگاه های ایشان نسبت به نظریه سینمای دینی همچنان دارای اشکالات مختلفی بوده و هنوز نظریه های کارآمدی در این حوزه تدوین نشده است. بنابراین ضروری است که محققین حوزوی و دانشگاهی و اهالی هنر و رسانه در مطالعات خویش بیش ازپیش به تحقیق و تحلیل سینمای دینی بپردازند. در این پژوهش همت بر آن بوده نحوه تعامل نگرش ها و مؤلفه ها و عناصر دینی و شبه دینی باهدف ی افتن اصلی ترین تفاوت ها و تشابهات در نگرش سید مرتضی آوینی و محمد مدد پور به سینمای دینی و تحلیل انتقادی دیدگاه های این دو نظریه پرداز موردتحقیق قرار گیرد. به این منظور، رابطه سینما و دین ، نظرات مشترک و امکان تحقق سینمای دینی در دیدگاه شهید سید مرتضی آوینی و مرحوم محمد محمد پور موردبررسی قرار می گیرد.روش این پژوهش برمبنای ه دف بنی ادین اس ت و ب ه لح اظ روش اجرای ی از شیوه توصیفی تطبیقی بهره برده است. جامعه هدف پژوهش مطالعات سینمای دین ی و آثار و تألیفات این دو نظریه پرداز به زب ان فارسی بوده است .پرداختن به نظریات مدد پور به واسطه نگاه حکمی و فلسفی و همچنین تلاش برای گسترش و تعمیق نظریات شهید مرتضی آوینی رخ داده است. روش انجام پژوهش این گونه است که ابتدا آثار مکتوب نظریه پردازان س ینمای دین ی به صورت کامل تحلیل شده است. سپس، عوامل تطبیق از میان آثار استخراج شده اس ت و نظرات دو طیف نظریه پردازان در خصوص آن بیان شده است. دو عامل تطبیق، "رابطه سینما و دین" و "نسبت میان فرم و محتوا" ، در سینمای دینی بوده است. سپس، با توجه ب ه تحلی ل نظریات در خصوص این دو عامل، دیدگاه های طرح شده از سوی این دو نظریه پرداز موردنقد قرار می گیرد و نقاط قوت و ضعف نظریات بررسی می شود .
مطالعه تطبیقی موسیقی درمانی در مراسم های زار و پرخوانی در استان های هرمزگان و گلستان
حوزه های تخصصی:
موسیقی و کاربرد آن در جهان بنا به آیین و فرهنگ های مختلف، کارکردها و ابعاد مختلفی را به خود اختصاص داده است که یکی از آن کارکردها، مبحث درمانی آن می باشد که به عنوان موسیقی درمانی در جهان بسیار مورد بحث قرار گرفته است. در این پژوهش از منابع و اسناد مکتوب استفاده شده است که به توصیف، تحلیل و کیفیت ابعاد موسیقی درمانی و نحوه استفاده از موسیقی به عنوان یک درمانگرا در درمان نوعی بیماری روحی پرداخته است، و جامعه آماری آن برگرفته از آیین بومی مردمان استان هرمزگان و استان گلستان می باشد. موسیقی به عنوان یک هنر انتزاعی و داشتن خصلت سمعی آن، در دو قوم مختلف و با آیین و فرهنگ متفاوت، و با سازهای بومی خاص هر منطقه، توانسته که بیشترین سهم را نسبت به ابزارهای دیگر در درمان نوعی بیماری روحی در دو منطقه مذکور به خود اختصاص دهد، و تاثیر بسزایی نسبت به هنرهای دیگر در این مقوله از دیرباز تا به حال داشته و در ایران و نواحی آن، مثمرثمر واقع گردیده است. کشور ما نیز بدلیل داشتن اقوام مختلف و آیین های متفاوت، موسیقی و ابعاد آن در هر منطقه شکل به خصوصی به خود گرفته است که در این پژوهش به بیان تفاوت ها و شباهت های موسیقی درمانی در میان دو قوم هرمزگان (آیین زار) و ترکمن صحرا (آیین پرخوانی) از منظر نحوه استفاده از مقام ها، آلات موسیقی و سرعت قطعات در مراسم زار و پرخوانی، پرداخته و عملکرد موسیقی به عنوان یک عنصر مهم این آیین ها در سال هایی طولانی، توانسته که هم در مبحث درمان و هم درهمبستگی بومی این اقوام، نقش بسزایی را ایفا کند.
تعامل فلسفه و معماری در مکتب اصفهان با تاکید برنقش شیخ بهایی
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری صفویه و توجه حاکمیت به اندیشمندان ادبا و هنرمندان مکتب فلسفی اصفهان پدید آمد. این امرموجب شروع فصل جدیدی از تمدن در اصفهان عصر صفوی و ظهور آن در معماری و شهرسازی گردید. همین موجب شد که آثار معماری بزرگی در این عصر آفریده شد. سبک معماری اصفهان در عصر صفویه یکی از مشخصه های اصلی و از امتیازات این دوره تاریخی نسبت به دوره های قبل و بعد آن شد. شهر اصفهان پیش از عصر صفویه نیز دارای آثار معماری مهم و زیبایی بود، اما به نظر می رسد که مکتب اصفهان بر معماری این شهر آنچنان تاثیر گذار بوده که باعث خلق بناهایی شد که همچنان از بهترین های معماری ایران و جهان هستند. آثاری که تماماً از منطق وفلسفه مکتب اصفهان تبعیت می کردند. نقش شیخ بهائی به عنوان یکی از بزرگان و نظریه پردازان مکتب اصفهان در این دوره با توجه به دانش وی و نزدیکی به حاکمیت و مقبولیت او در بین عوام، در معماری این عصر حائز اهمیت ویژه می باشد. هرچند در مورد وی بزرگنمایی شده و جایگاه وی به عنوان یک معمار مورد تردید جدی قرار گرفته است. با توجه به میزان اهمیت موضوع، ابتدا به هویت و تاریخچه عصر صفویه پرداخته و معماری صفوی را از دیدگاه صاحب نظران بررسی نموده ایم. سپس مکتب اصفهان را به عنوان زیر ساخت نظری سبک معماری اصفهان مورد مطالعه و تحقیق قرار داده و در آخر نقش هندسه و ریاضیات و بطور ویژه شیخ بهایی را در سبک اصفهان مورد کنکاش قرار داده ایم. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل شد این بود که تعامل و اثرگذاری فلسفه و ریاضیات با معماری موجب ایجاد آثار فاخر و ارزشمند معماری در دوره صفویه گردیده است. این پژوهش تحلیلی – توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده است.
سهروردی، معین البکای تعزیه (بررسی ساحت عملی نظریات زیبایی شناسانه سهروردی در تعزیه)
حوزه های تخصصی:
سهروردی اساس و پایه فلسفه خود را بر مبنای جهانی نور محور بنیان نهاده است که در یک جهان سلسله مراتبی، پروردگار به عنوان سر سلسله این جهان مقام نورالانوار را دارد و انوار دیگر تابش خود را وام دار نورالانوار هستند. سهروردی امرزیبا را به مثابه نورالانوار می داند که در یک قوس نزولی حقیقت خود به وسیله تابش نور در عالم می-گستراند. اثر هنری از منظر وی محصولی معرفتی است که حاصل شهود هنرمند از حقیقت در همان جهان سلسله مراتبی است و هنرمند کسی است که با استفاده از تبینات زیبایی شناختانه وی پای در راه بگذارد و در یک قوس نزولی به ذات و حقیقت امر زیبا نزدیکتر شود. این پژوهش با روشئ توصیفی-تحلیلی در قالبی کتابخانهای بهدنبال پاسخ به این سوال است که تعزیه به عنوان هنری ایرانی-اسلامی چگونه متبلور آراء سهروردی به عنوان محصولی معرفتی می شود. بدین منظور ابتدا به توصیف امر زیبا و زیبایی شناسی در فلسفه سهروردی پرداخته می شود و سپس مولفه های زیبایی شناختی سهروردی را در تعزیه بررسی می کنیم.
هویت شناسی تحول نقوش اسطوره ای در فرش ایرانی در تعامل با هنر مشرق زمین
حوزه های تخصصی:
اسطوره بخشی از ارزش های فرهنگی هر جامعه هستند و اسطوره وآیین را باید به مثابه ارزش های فرهنگی داوری کرد. در جوامع ابتدایی اسطوره را بازیگر حقیقت مطلق قلمداد می کردند زیرا باور بر این بود که اسطوره راوی تاریخی مقدس ست. از دیرباز، هنر بومی بستری مناسب برای ظهور نمادین اسطوره بوده است و در هم تنیدگی هنر و اسطوره آنگاه اهمیت خود را هویدا می سازد که از پس درک وشناخت اسطوره های مختلف، پژوهشگران به این واقعیت دست یازیده اند که مفاهیم اسطوره ای، جایگاه خویش را در ارکان، مبانی و اصول کارکردهای هنری تحکیم نموده اند. در اندیشه اسطوره ای هنر شرقی ، همه نشانه ها دارای یک قدرت جادویی هستند که بشر همواره در تلاش بوده است تا از طریق ترکیب یا تکرار این نشانه ها که ریشه در اعتقاد راسخ به آنها دارد، به آن دست یابد. در میان هنرهای بومی ایران زمین، موضوع فرش ایرانی را می توان یکی از زمینه های شاخص برای بروز و تداعی نقوش اسطوره ای نامید. پژوهش پیش رو می کوشد با نگرشی بر سیر تحول نقوش اسطوره محور در فرش ایرانی، به ویژه در دوران ایلخانی و تیموری، تعامل متقابل هنرمندان ایران زمین و مشرق زمین را مرور و تحلیل نماید. بر این اساس با تحلیل نشانه شناختی تصاویر باقی مانده از فرشهای مربوط به این سلسله ها ، نقوش اسطوره ای منبعث از باورهایی آیینی چینی و ایرانی مورد بررسی قرار می گیرد. در برخی موارد به دلیل فقدان آثار فرش به جا مانده از آن دوران، ناگزیز از آثار هنر تجسمی مربوط به آن زمان مورد بهره برداری قرار می گیرد. تلفیق نفوذ باورهای آیین اسلام در هنر فرش ایرانی و نفوذ سیاسی ناشی از حمله مغول، هدف اصلی پژوهش در تفسیر نمادهای اسطوره های فرش ایرانی ست. دوره های یاد شده به دلیل دیدگاه های بنیانگذاران آنها، که متاثر از نگرشهای مغولان و اندیشه های مسلمان بودند ، تلفیقی از نظامهای ارزشی متفاوت و همچنین مشتمل بر تغییرات سیاسی و مذهبی قابل توجهی بود. سیرتحول سبک هنری در دوره تیموری که رد پای آن حتی دردورات صفوی نیز به چشم میخورد، منجر به شکوفایی هنر فرش نیز گردید. بررسیها نشان می دهد اصالت نقوش اسطوره ای ایرانی با الهام از الگوهای ساسانی و اسلامی همواره بر نقوش متاثر از هنر مشرق زمین ارجحیت داشته است.
بررسی میزان تأثیر حکمت اشراق در پیدایش فضاهای معماری مسجد جامع عباسی اصفهان
حوزه های تخصصی:
نقش مایه های مفاهیم حکمت اشراق در بناهای عبادی معماری دوران صفویه، قابل بررسی اند.. اهمیت ورزیدن به عنصر نور در فضاهای مساجد این دوران به همراه نقوش و نگاره های نمادین با تأکید بر جایگاه رنگ و نور را می توان از نشانه های اصیل متأثر از تفکرات حکمی شیخ اشراق دانست. چنانچه در آثار به جا مانده از دوران معماری اسلامی ایران، نقش نور و تجلی آن در فضاهای عبادی به این میزان قابل تأمل و نمایان نبوده است. از این رو در این نوشتار سعی شده با بررسی مبانی نظری حکمت اشراق و جایگاه نور در آن، در کنار پرداختن به مفاهیم کالبدی معماری در مسجد جامع عباسی اصفهان ، میزان تأثیر حکمت اشراق در خلق فضاهای معماری عبادی در دوره صفویه مورد واکاوی قرار گیرد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی و مورد کاوی با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تناظر در مبانی نظری اندیشه سهروردی در حکمت نور و عناصر کالبدی هندسی مسجد جامع عباسی اصفهان، به میزانی قابل تأمل می باشد. که گویی معمار و هنرمندان بناهای عبادی این دوران، بخشی از مفاهیم طرح را بر پایه مفاهیم اساسی حکمت اشراق تعریف نموده اند.
بررسی پوشاک زنان در فیلم های قبل وبعد از انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
این مطالعه وبررسی در فیلمها بیانگرشکل ومدل پوشش زنان در سرزمین های مختلف جهان با آب وهوا، فرهنگ ورسوم ومتغیر های متعدد،دیگر متفاوت است از این رو درطول دوره های مختلف شاهد یک مدل خاص حتی در یک سرزمین نبودایم بلکه تنوع ومتفاوت بودن و به قول امروزیها در هردوره یک مدل لباس مد میشد که تعیین کننده ترین و مهمترین عناصردر پوشش زنان آن جامعه میباشدکه باتاثیرات زمینه ی مانند انقلاب سفید وکشف حجاب درایران که اوضاع سیاسی واجتماعی اقتصادی،دردوران قبل وبعداز انقلاب اسلامی ایران است رانشانگرتاثیرات آن برمد وپوشاک میداند. انجام مطالعات کتابخانه ای این پژوهش ومطالعه نشان می دهد،که سینمای ایران یکی از مهم ترین ابزار فرهنگی وهنری قدرتمند در جهان چند فرهنگی،امروز به شمارمی رودبا مرورعوامل زمینه ای تاثیرگذاردرجریان مد وغرب زدگی این چنین توانسته همه جانبه وگسترده بر مد ایران سایه افکند. از این روپژوهش لباس زنان در فیلم های قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران را مورد مقایسه قرار دهد.
تاملی بر ظهور مسئله ی «وحدت وجود» در هنرِ ایرانی-اسلامی، با مطالعه ی موردی فرشِ ایرانی
حوزه های تخصصی:
مسئله ی وحدت وجود، به عنوان یکی از مبانی عرفان نظری، در جایگاه یکی از بحث برانگیزترین مسائل عرفانی-فکری تاریخ مورد توجه مدام بوده است. و می توان هنر ایرانی-اسلامی را با لحاظ این مسئله مورد تاویل و تامل قرار داد. نظریه وحدت وجود، خواسته یا ناخواسته، در طی اعصار، درونمایه ی آثاری از هنرهای مختلف بوده است. این مفهوم گاه به شکل مستقیم و گاه در قالبی استعاری نمود یافته است. بصورتی سمبولیک باری در طراحی و نقوش تزئینی معماری و گاه در قالب نگاره ها و نقوش شمسه و ترنجِ قالی خودنمایی کرده است و هنگامی خال در شعر بوده و دفعه ای نور سفید در میان انوار، زمانی «یک» در اعداد و گاهی هم نقطه در میان اشکال، که هر آن، نمودی از وحدت بوده است. نوشتار پیش رو در پی تاملی ست بر مسئله «وحدت وجودی» در عرفان و ظهور و بروز این مفهوم در هنر ایرانی-اسلامی، مشخصا در فرش. و به گونه ای خط و ربط میان وحدت وجودی از عرفان نظری و شمایل شناسی هنری مدنظر قرار خواهد گرفت. از این روی بعد از نیم نظری به مفهوم مسئله ی «وحدت وجود»، نمود آن در هنرهای ایرانی-اسلامی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت و در این مجال با درنگی بیشتر به فرش ایرانی پرداخته خواهد شد.
استخراج الگو و ژنوم نمای بناهای حکومتی ایران در دوران اسلامی نمونه طراحی: ساختمان اداری در تهران
حوزه های تخصصی:
در کشور ایران، معماری در طول زمان های مختلف روندی معین را دارا بوده که غالبا با دوره های پیش و پس از خود رابطه ای منطقی داشته است، اما اکنون به خاطر بالا رفتن تعاملات اجتماعی مابین ملت های مختلف، میل به مدرنیته را شاهد هستیم. دگرگونی های اساسی در معماری ایران را میتوان از آغاز حکومت پهلوی دانست. تقلید از معماری اروپایی و روسی در دوران رضاخان به صورت گسترده ای رواج یافت. به منظور برون رفت از آشفتگی به بار آمده، از با اهمیت ترین راهکارها، شناخت مجدد هویت معماری ایران است. در این پژوهش سعی بر این است تا با بررسی نمونه بناهای حکومتی ایران در دوره اسلامی پیش و نیز آغاز تحول از زمان قاجار و پهلوی، آن دسته از کهن الگوی ایرانی اسلامی که در نمای ساختمان های حکومتی به کار گرفته میشد، برای طراحی ساختمان اداری در پایتخت استخراج گردد. این پژوهش از نوع کیفی و بر پایه شیوه تحقیق تحلیلی- توصیفی و نمونه موردی انجام گرفته است. در این پژوهش نمونه بناهای حکومتی موجود مورد مشاهده و بررسی قرار گرفتند تا ویژگی های ژنوم نمای معماری دوره اسلامی و تاثیر پذیری آنها از مفاهیم سیاسی اجتماعی تبیین گردد. از نتایج حاصله پس از واکاوی نمونه ها میتوان به موارد زیر اشاره نمود: نمای بناهای بررسی شده در اجزا بر قاعده تناسبات ریاضی و هندسی استوار گشته اند و اعدادی که بیشترین کاربرد را داشته است از قبیل نسبت های یک به یک، 1.2 ، 1.6 ، 2.5 و ... میباشند.
نگاهی بر مبانی نمایشنامه نویسی در بالابردن هویت ملی کودک ایران اسلامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان نگاهی بر مبانی نمایشنامه نویسی می باشد که در راستای اهداف مشخص در جامعه اسلامی، با عنوان بالابردن هویت ملی کودک ایران اسلامی به رشته تحریر در آمده است. با توجه میزان علاقه دانش آموزان به هنر نمایش و تاثیر این هنر بی بدیل در شناسایی و تقویت هویت ملی مذهبی ایران اسلامی برآن شدیم تا تحقیق و بررسی ای در زمینه اهمیت و جایگاه این موضوع در آموزش و پرورش با هدف ایجاد یا تقویت روحیه، مرام و مسلک پهلوانی و جوانمردی و... صورت پذیرد. از آنجا که کودکان تحت تاثیر فعالیت های هنری واکنش های مثبتی از خود نشان می دهند بنابراین نگارندگان این پژوهش را بر آن داشت تا با برقراری ارتباط میان خود و کودک و تبدیل داستان هایی که در کتابخانه های مدارس در قالب قصص قرآنی نیز وجود دارد با آموزش های از پیش تعیین شده آنها را جهت نوشتن یک نمایشنامه ای بس کوتاه ترغیب نمایند. در هر مدرسه تعدادی هنرمند دست به قلم وجود خواهد داشت که جهت ارائه متون درسی خود نیازی به جستجو اینترنتی نداشته و می توانند از متن های نوشته شده توسط خودشان آنها را اجرا نموده و در نهایت لذت، شور و اشتیاق خاص در محیط مدرسه و تحت نظارت اولیاء مدرسه و آموزگارشان به تحصیل و اجرای فعالیت هنری خود بپردازند. در همین راستا کودک آموزش می بیند که در جامعه اسلامی و با استفاده از کتب دینی و مذهبی و همچنین مشورت با هم نوعان و هم سالان نمایشنامه هایی را بنویسد که قابلیت اجرایی دارند و حتی تا مراحل مختلف از جمله مسابقات فرهنگی و هنری و همچنین سطوح بالاتر راه یابند. در نظام آموزش و پرورش تمامی تلاشها برای کودکان و با کودکان صورت می پذیرد بنابراین برای رسیدن به اهداف دراز مدت و متعالی همانند هویت ایرانی اسلامی و تقویت و ایجاد خلاقیت بیشتر و با توجه به نسل پویا و جدید باید از روشهای نوین مشارکتی و جذاب مانند هنر نمایش و ادبیات نمایشی و تبیین و تخصیص داستان های ادبیات کهن فارسی در کتب درسی برای سالم ماندن و دور از هرگونه تحریف هویت های ایرانی اسلامی استفاده کنیم.
نور و قندیل در هنر اسلامی
حوزه های تخصصی:
نور در فرهنگ ایرانی همواره نمادی از عالم ملکوت و معنا بوده و از این روی جایگاهی اساسی در هنر اسلامی دارد. هنر اسلامی عنصر نور را اساساً به عنوان تمثیلی از جلوه وجود مطلق به کار می گیرد. هنرمندان با آگاهی از نقش نور، همواره به بهره مندی از آن برای مفهوم بخشیدن به آثار خود برآمده اند. از جمله هنرهایی که نور در آن به شکل زیبایی نمایان شده، هنر شیشه و به تبع آن قندیل بوده که به عنوان یکی از اشیای شیشه ای پرکاربرد در مساجد برای تأمین روشنایی کاربرد داشته است. این پژوهش با مطالعه جایگاه نور در هنر اسلامی سعی در پاسخ به این پرسش دارد که مفهوم نور با توجه به تعریف آن در هنر اسلامی در قندیل های شیشه ای چگونه نمایان شده است؟ با مطالعه مفهوم نور در فلسفه اسلامی و از طرف دیگر مطالعه انواع گوناگون قندیل، فرم ساختاری و نحوه بکارگیری آن نتیجه حاکی از آن است که برخلاف سایر وسایل روشنایی که صرفاً به عنوان ابزاری جهت تأمین روشنایی به کار رفته اند، قندیل نه تنها وسیله ای جهت روشنی بخشیدن به محیط اطراف خود بوده، در عین حال مفهومی معنوی، اندیشه و فلسفه ارزشمندی را نیز به همراه دارد که نمایانگر والاترین موهبت ها یعنی نور الهی شده است. همچنین کاربرد نقش این چراغدان در سایر هنرهای اسلامی همچون نگارگری، گچ بری و یا اشعار ادبی نیز می تواند تأییدی بر کاربرد معنوی این ظروف باشد.