بازشناسی مؤلفه های مهدی باوری پاره ای از زیدیان هم زمان با ظهور محمدعبدالله بن حسن مثنی ملقب به نفس زکیه (145 100) موضوع اصلی پژوهش پیش روست. در این مقال بررسی تحلیلی عناصر مهدی انگاری نفس زکیه پی گرفته شده است که از کارکردهای ویژه ای در قیام محمد و همچنین تبیین روند باور به مهدویت در میان زیدیه برخوردار است. به نظر می رسد مهدی باوری نفس زکیه از مؤلفه ها و شاخص هایی چون اهتمام به نام و نسب و ویژگی های ظاهری تشکیل شده است. چنان که تا اندازه ای به نشانه های ظهور مهدی نیز توجه گردیده است. همچنین نمی توان نقش خواص و برخی از جریان های غالی را نادیده گرفت. بنابراین تحقیق حاضر با استفاده از منابع معتبر تاریخی، حدیثی و فرقه شناختی و همچنین مصادر درون گروهی و بهره مندی از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مصادر متقدم و ارائه تحلیل های مستند تلاش می کند تا تصویری روشن از عناصری ترسیم کند که به مهدی انگاری محمد کمک کردند.
عباسیان پس از استقرار نظام خود کوشیدند تا از تجربه و مهارت اقوام مختلف قلمرو خویش بهره گیرند و اوضاع را به سمت روالمندی مدیریت کنند. در آن میان، شماری از اهل کتاب که با دولت اسلامی وارد پیمان شده بودند و به اهل ذمه شهرت داشتند، به حیث کاردانی و مهارت می توانستند در نظام اداری و دیوانی خلافت ایفای نقش کنند. دولت عباسی برای جذب و استخدام این عناصر با چه مانعی روبه رو بود و چگونه به حل آن مبادرت ورزید؟ یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است، نشان می دهد که هر چند مخالفت فقیهان در به کارگیری ذمیان با نیاز عملی عباسیان در بهره برداری از تجارب این عناصر در تقابل بود، اما سرانجام خلفای عباسی با نادیده گرفتن آرای فقیهان، به جذب ذمیان در نظام اداری و دیوانی خود پرداختند تا هم از تجربه و کاردانی آنها بهره مند شوند و هم میدان را برای فقیهان در همه امور سیاسی باز نگذارند.
قالب های ویژه ی کلامی، تمایزات فقهی و مواضع خاص سیاسی، اساسی ترین نشانه های انشعابات مذهبی در تاریخ اسلام است که هر یک محصول مجموعه ای ازعوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود. این نشانه های سه گانه، گاه چنان در هم تنیده اند که باز شناسی و تفکیک آنها از یکدیگر مشکل می نماید. کشف رابطه ی میان شکل گیری تمایزات فقهی و تقویت مقاومت شیعیان در مقابل دستگاه حاکم، دغدغه ی اصلی این پژوهش است.
این پژوهش با رویکردی تحلیلی، در صدد بازنمایی تأثیر شکل گیری تمایزات فقهی بر تعمیق همگرایی سیاسی شیعیان امامیه در سه قرن نخست تاریخ اسلام، یعنی تا حدود پایان عصر حضور ائمه است. محقق تلاش می کند نشان دهد چگونه تفاوت های فقهی شیعیان با سایر آحاد جامعه ی اسلامی، اندک اندک به نوعی رفتار سیاسی و مقاومت در مقابل جریان فکری حاکم بر جامعه تبدیل گردید و به تقویت همگرایی میان شیعیان منجر گردید و نشانه ای از اقتدار و نفوذ ائمه بر پیروانشان تلقی شد.
در عصر عباسی (طی سال های197- 198 ق.) زمانی که میان امین و مأمون نزاعی رخ داد، حربیه از زمینه ی پیش آمده استفاده کرده و از مردم بغداد سلب آسایش کردند که این عمل آنان جنبشی مردمی برای دفاع و دفع تجاوزات آنها به رهبری دو تن از پارسایان شهر، به نام های خالد دَریوش و سَهل بن سَلامة انصاری را در پی داشت. از این رو مساله اصلی پژوهش حاضر آن است که این جنبش مردمی دارای چه زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده، چه اهدافی را دنبال کرده و برآیند کار آنها در بغداد قرن سوم هجری چه بوده است؟.این مقاله با روش زمینه شناسی تاریخی، توصیفی و تحلیلی خرده جنبش های حربیه و مطوعه را نتیجه ی ناامنی های سیاسی، اجتماعی و مشکلات اقتصادی مردم بغداد قرن سوم یافته که به رغم تفاوت سبک رهبری سران جنبش مشترک در زمینه برقراری نظم و امنیت اجتماعی و اقتصادی توفیقاتی داشته و در نهایت نیز سرکوب گشتند.