فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۶۳۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش این است که به بررسی آن بخش از دیدگاه های لیپمن، که به نسبی گرایی می انجامد و نسبتی با نسبیت اندیشی در هرمنوتیک فلسفی گادامر دارد، بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد: «میان نسبیت گرایی در نظریه لیپمن با نسبیت اندیشی در هرمنوتیک فلسفی گادامر چه نسبتی هست؟» مقصود از نسبیت در اینجا، «نسبیت معرفتی» است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای، انجام گرفته است. کند و کاو در آثار لیپمن، ما را به این نتیجه می رساند که با وجود نفی نسبیت گرایی از سوی او، دلایلی هست که این گرایش را به عنوان نتیجه اجتناب ناپذیر برنامه فلسفه برای کودکان، اثبات می کند. هم چنین می توان ادعا کرد لیپمن در ارائه نظریه خود از دیدگاه «نسبیت در فهم» هرمنوتیک فلسفی تأثیر پذیرفته است.
مدرنیسم هنری و نقش تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از عمده ترین گرایش های هنری در ایران و جهان، گرایش به هنر مدرن یا مدرنیسم هنری است. لذا نظر به گسترده بودن حضور هنر مدرن در فضای فرهنگی امروز ایران نیاز است که نقش تربیتی هنر مدرن از منظری اسلامی مورد ارزیابی قرار گیرد. در این پژوهش برای تبیین نقش تربیتی هنر مدرن و مدرنیسم هنری، با روشی توصیفی تحلیلی، پیش از هر چیز به بررسی نسبت مدرنیسم هنری با تفکر مدرن و مدرنیته در معنای فلسفی آن پرداخته شده است. با انجام این مهم، روشن می شود که به رغم ادعای متمایلین به مدرنیسم، هنر مدرن تقابل بنیادینی با تفکر مدرن ندارد و تنها شورش و عصیانی بوده است در برابر عقلانیت جزئی نگر مدرن. بنابراین سوبژکتیویتة نفسانی و انانیت استعلاطلب، که در مدرنیته محور اساسی تفکر و عمل است، مبنای اصلی ایجاد اثر در هنر مدرن نیز گشته است. با نگرش به آثار هنر مدرن و افکار هنرمندان و ناقدین مدرنیست، چهار ویژگی : ""نفسانی بودن و استعلاطلبی""، ""بی قاعده بودن""، ""پوچ گرایی و نیستی-انگاری"" و ""عدم برقراری ارتباط با تودة مردم"" را از وجوه بارز هنر مدرن دانسته ایم. در بخش دیگر این مقاله با مراجعه به منابع اسلامی همچون نهج البلاغه اجمالاْ نشان داده ایم که هدف غایی تربیت هنری در اسلام همانا ""درک جمال الهی و رسیدن به کمال"" است. و نهایتاْ نتیجه گرفته ایم که همة چهار ویژگی یادشده با هدف غایی تربیت هنری اسلام در تضاد هستند.
تحلیل اراده اخلاقی از دیدگاه هگل
حوزه های تخصصی:
این بحث کوششی است برای بیان نسبت اراده اخلاقی با مفاهیم مسوولیت قصد نیت خیر و بخت اخلاقی از نظر هگل و اینکه اراده اخلاقی از نظر هگل امری انضمامی است و در مسیر تحقق روان مطلق صورت می پذیرد و لذا دارای مولفه هایی است که باید شوونه خارجی فعل را نیز علاوه بر شوون درونی آن شامل می شود در این بحث به تفاوت رای هگل با کانت نیز در ماهیت اراده اخلاقی پرداخته شده است.
لویناس و سوبژکتیویته اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویناس ریشه های خلأ عظیم اخلاقی عالم تجدد را در سیطره هستی شناسی غربی می جوید و نشان می دهد که آن چگونه همه چیز را یا با منحل کردن در رابطه ادراکی سوژه و ابژه تحت یک «کلیت» فراگیر قرار می دهد و یا، در صورت مقاومت، از اساس سرکوب و محو می سازد. نوشته ای که در پی می آید می کوشد تا: 1. نشان دهد که چرا لویناس در جهت عبور از سلطه هستی شناسی، بر خلاف فیلسوفانی چون هیدگر، فوکو و اشتراوس، به دفاع از سوبژکتیویته می پردازد؛ و 2. در این مسیر، بعضی از امکاناتی را ملاحظه و بررسی کند که تأملات لویناس در سوبژکتیویته می تواند برای تفکر و عبور از خلأ اخلاقی عالم معاصر فراهم آورد.
پیامدهای تفسیر سابجکتیو هگل از اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
در این مقاله، قرائت هگل از اخلاق ارسطویی ذیل دو مفهوم بنیادی «سعادت» و «فضیلت» و پیامدهایی که بر این قرائت مترتب است، بیان می شود. در تفسیر هگلی، این دو مفهوم نسبت به تلقی کلاسیک ارسطویی کارکردی اجتماعی تر و در عین حال تعینی سابجکتیو به خود می گیرند، تا از این طریق فرد و اجتماع در روندی دیالکتیکی در چهارچوبی فضیلت مند به خیری یگانه که همان آزادی است، دست یابند. اصالت و به یک معنا تقدم اندیشه سیاسی در نظام فلسفی هگل، نیازمند دستگاهی اخلاقی است که بتواند فراتر از طبیعت گرایی اخلاقی ارسطو عمل کرده، مناسبات و اقتضائات حیات بیرونی اجتماعی و سیاسی را تبیین کند. چنین است که در اندیشه هگل، سعادت و فضیلت اگرچه همچون نظام اخلاقی ارسطو واجد اهمیت بی بدیلی هستند، وظیفه ای فراتر از تعلیم و تربیت افراد می یابند. در این پژوهش نشان داده می شود که هگل با استخدام دو مفهوم بنیادی اخلاق ارسطویی، یعنی سعادت و فضیلت در چهارچوب کلی نظام فکری خود، زمینه را برای دگردیسی معنایی این مفاهیم فراهم می آورد.
وضع نظریه اخلاق در عصر مدرن؛ واکاوی نظریه اخلاق اصالت چارلز تیلور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اندیشه مدرن، دو نقطه عطف وجود دارد. اولی، انقلاب فلسفی- معرفتی دکارت است. ظهور و بسط فلسفه دکارت، به معنای زوال جهان بینی قرون وسطی، تولد سوژه انسانی و تغییرات اساسی در مباحث و موضوعات شاخه های گوناگون علمی بود. فلسفه او بر اندیشه های عصر جدید، مانند لیبرالیسم، دموکراسی، حقوق بشر، عقلانیت علمی و قانون گرایی روابط و نهادهای اجتماعی جدید مبتنی بود. برهمین اساس، هنجارها و داوری های اخلاقی دچار تغییرات بی سابقه ای شد. نقطه عطف دوم، در نیمه قرن بیستم رخ داد و بسیاری از اندیشه های عصر روشنگری را به افسانه و سراب تبدیل کرد. چارلز تیلور، یکی از نمایندگان چرخش فلسفی معاصر، معتقد است که معرفت شناسی طبیعت گرای دکارتی باعث غلبه تفسیر نسبی گرایانه، لذت گرایانه، اتمیستی و پوچ گرایانه از کنش اخلاقی و انحراف از آرمان اصالت اخلاقی مدرن شده است. وی افزون بر دفاع قاطع از ضرورت خودشکوفایی فردی و صداقت با خویشتن، دنبال فهم غنی تری از زندگی در چارچوب خیر های گریزناپذیر اخلاقی است. هدف از این پژوهش، ژرف اندیشی درباره انسجام و کفایت اندیشه اخلاقی یکی از اندیشمندان برجسته فلسفه اخلاق معاصر است. این پژوهش نشان می دهد بازگشت نظریه اخلاقی تیلور به سنت رمانتیسیسم برای احیای تعالی اخلاقی نارساست و به فضیلت گرایی دینی بسیار نزدیک تر است تا آرمان اصالت مدرن. همچنین کمک گرفتن از منابع مختلف توجیه اخلاق اصالت، به ابهام ها و تعارض های نظریه وی افزوده است. چون تیلور فیلسوفی تحلیلی است، روش شناسی این پژوهش، تحلیلی- انتقادی است.
نیگل و عینیت ارزش های اخلاقی
منبع:
نامه حکمت ۱۳۸۷ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
اخلاق زیست محیطی؛ برخی واکاوی های پیش نیاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار عهده دار انجام واکاوی هایی است که هر بحثی در اخلاق زیست محیطی به نحوی مبتنی بر آن ها ست: این واکاوی ها تا اندازه ای به جایگاه، اهمیت، و نتیجه بخشیِ این شاخه از فلسفه و تا اندازه ای به روش ها، پیش انگاشت ها، مفهوم ها، استدلال ها، و دیدگاه های مطرح در آن نظر دارد. بر پایة این واکافت ها نتایجی ایجابی به دست خواهد آمد. استدلال خواهد شد که رویکرد اصول نگر که به اصول حاکم بر رفتار اخلاقی ِ می پردازد، گریزناپذیر است. در ادامه با پیشنهاد رویکردی فاعل بنیاد یا کنش بنیاد بجای رویکرد موضوع بنیاد، از شکلی از کل گرایی دفاع می شود که درجه بندیِ وظایف را نادیده نمی گیرد. همچنین، ضمن واکاویِ مفاهیم پایه ایِ اخلاق همچون «ارزش»، «وظیفه» و «حق»، نشان داده خواهد شد که با ابتناء وظیفة انسان در قبال طبیعت بر انگارة «حق»، بجای انگارة ارزش، گره های نظری در اخلاق زیست محیطی بهتر گشوده خواهد شد.
ضعف اراده از دیدگاه دیویدسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضعف اراده ترجمه واژه یونانی آکراسیا و به معنای عمل تعمدی فاعل، برخلاف حکم خویش به بهترین عمل است. برخی فلاسفه چنین پدیده ای را غیرممکن می دانند. دیویدسن از زمره کسانی است که وقوع ضعف اراده را باور دارد. او در مقاله تاثیرگذار خود در سال 1970 تلاش کرد تا تناقض حاصل از پذیرشِ امکان این رخداد را مرتفع سازد. با این حال او این پدیده را نمونه بارز خردگریزی دانست و ادعا کرد که فاعل در ضعف اراده برای رفتار خود هیچ دلیلی ندارد. موضع دیویدسن در قبال مسأله خردگریزی در ضعف اراده، در سال 1982 تعدیل یافت. او رفتار آکراتیک را به طور کامل خردگریز ندانست؛ چراکه به خردگریزی، همانند نقصی درون محدوده خرد نگریست. از نظر او چون فاعل سست اراده برای عمل خویش دلیلی دارد، دست کم برای توضیح رفتارش درنمی ماند. در راستای توضیح چگونگی رخداد ضعف اراده، دیویدسن بر اساس ایده فروید، ذهن را شامل بخش های مجزایی حاوی عقاید، گرایشات و امیال متفاوت دانست که هر بخش می تواند به صورت خردناپذیر بر عملکرد دیگر بخش ها تاثیر بگذارد. این مقاله بر آن است تا نشان دهد، دیویدسن تا چه اندازه در برطرف کردن تناقضات برخاسته از آکراسیا و همچنین در نمایش چگونگی این رخداد توفیق یافته است.
درآمدی فلسفی بر: اخلاق زیستی
حوزه های تخصصی:
گشودگی به دیگری به مثابه ی شرط اخلاقی دیالوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گادامر پیش داوری ها را شرط امکان فهم می داند؛ اما دخالت پیش داوری ها در فهم، به معنای ذهنی و دلخواهانه شدن فهم و دیالوگی نبودن آن نیست که یک رابطة یک سویه، به مثابة تحمیل ذهنیت و معنای خودمان بر دیگری باشد تا دیگری بودن او و انسانیتش را نادیده بگیریم. گادامر با تمسک به مفهوم بازی و تمایز میان game و play، حرکت رفت وبرگشتی فهم و ساختار دیالوگی آن را آشکار می کند. از این رو، رابطة میان من و دیگری مانند رابطة میان سوژه و ابژة دکارتی یک رابطة سلطه جویانه و غیراخلاقی نیست. هیچ یک از طرفین گفت وگو بر دیگری سلطه نمی یابد و امتزاج افق ها، به معنای سلطة افقی بر افق دیگر نیست؛ بلکه هر دو آزادانه تسلیم و درگیر یک دیگر می شوند و خودشان را درگیر حقیقت موضوع مورد بحث می کنند. از نگاه گادامر، این درگیری اصیل در فرایند بازی فهم به معنای گشودگی به دیگری است که تنها در ساختار دیالکتیکی دیالوگ، ممکن است و به مثابة شرط اخلاقی آن است؛ زیرا ما در فرایند پرسش و پاسخ، با اذعان به نادانی خویش به حقیقت موضوع با پرسیدن آغاز می کنیم و پیش داوری های خودمان را با گوش سپردن به گفته های دیگری، مورد ارزیابی و اصلاح قرارمی دهیم و با فروتنی و بردباری با دیگری مواجه می شویم که همگی مظهر فرایندی اخلاقی هستند. گشودگی به مثابة شرط اخلاقی دیالوگ و لوازم آن مورد بررسی این مقاله است.
ارزیابی فلسفه اخلاق سکولار و روش شناسی مواجهه آن با اخلاق دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق سکولار که به تعبیر های مختلفی مانند اخلاق دین زدایی شده، انسانی یا عرفی از آن یاد می شود، در مقابل اخلاقی دینی و الهی قرار دارد و پدیده ای برآمده از تفکر سکولاریسم است که خود را بر مدار نیاز و حرکت جامعه بشری تطبیق می دهد. با این نگاه در اخلاق سکولار، قبض و بسط شناور و نسبی خواهد آمد و نمی توان آن را از جهان بینی الهی منبعث دانست.
سؤال اصلی پژوهش آن است که اخلاق غیرمبتنی بر دین بر چه مستندات و ادله ای متکی است و چگونه می توان در یک مواجهه منطقی به ارزیابی آن پرداخت؟
با این فرضیه که اشکال های طرح شده بر اخلاق دینی هم در مبنا و هم در روش به تأمل فراوان نیاز دارد، باید میان اعمال دینداران در عدم التزام کامل به اصول اخلاق دینی، با بنیادهای اساسی دین فرق گذاشت؛ چه آنکه برخی از ایرادهای روشنفکری به برخی اباحه گری های افراد جامعه دینی برمی گردد نه اصل دین.
در گفت وگوی پیش رو میان این دو رویکرد، پس از طرح نظریات ادله اخلاق سکولار از زبان روشنفکران مسلمان و وطنی در قالب چند دسته هم افق، ابتدا این موارد به صورت مختصر و مورد پژوهانه تحلیل و نقد خواهند شد. در ادامه مواجهه ای کلی تر ناظر به مبانی و مؤلفه های معرفتی اخلاق سکولار صورت خواهد گرفت.