هدف این پژوهش، نشان دادن توجه و گرایش عمیق قلبی و علمی اقبال لاهوری، شاعر بزرگ پاکستانی، به فرهنگ و تمدن ایران و زبان فارسی است.
تحقیق با تحلیل یک بیت شعر از غزلی معروف که اقبال درباره ایرانیان سروده آغاز می شود و با شواهد فراوان از آثار منثور و منظوم اقبال، نشان داده می شود که او با فرهنگ ایران و حتی با برخی از نشانه های جزئی آن به خوبی آشنا بوده است. آن گاه پنج موضوع که عبارت اند از دین، فلسفه و کلام و عرفان، عقل و عشق، تلفیق و زبان فارسی که از مهم ترین مؤلفه های فرهنگ ایرانی هستند تحلیل می شوند و همین موضوع ها با آثار اقبال لاهوری سنجیده می شوند تا نشان داده شود که مؤلفه های فرهنگی و آداب و سنن ایرانیان در همه کتاب ها و نوشته های علمی و ادبی و فلسفی و حتی دیدگاه اجتماعی او به میزان بسیار زیادی تأثیر گذار بوده است.
یافته پژوهش این است که اقبال به رغم آنکه با چهار فرهنگ ایرانی، اسلامی، هندی و اروپایی و چند زبان زنده دنیا مانند انگلیسی، اردو، عربی و آلمانی آشنا بوده، بیشترین و عمیق ترین تأثیرها را از فرهنگ و تمدن ایران و شعرا و دانشمندان و عرفا و فلاسفه ایرانی و اندیشه های ایشان و نیز از زبان و ادبیات فارسی پذیرفته است؛ به گونه ای که علاوه بر دارابودن دیوان شعری مستقل به زبان فارسی، آشکارا نیز بیان کرده است که زبان فارسی را برای بیان خواسته های قلبی اش مناسب تر از زبان مادری اش می داند.
ویژگی های کمتر سرزمینی است که مانند هند در شعر فارسی انعکاس یافته باشد به گونه ای که در کهن ترین اشعار فارسی و در همه ادوار و انواع مختلف ادبی خصوصیات این سرزمین پرشگفتی دست مایه شاعران در ساخت تصاویر و مضامین شعری بوده است. هدف این مقاله بررسی تصاویر و مضامینی است که شاعران از خصوصیات سرزمین هند خلق کرده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی ضمن نشان دادن سیر و تاریخچه کاربرد ویژگی های سرزمین هند، به بررسی سیر تحول تصاویر و مضامینی پرداخته که شاعران با کارکردی هنری از خصوصیات این سرزمین خلق کرده اند. از ابتدای شعر فارسی، ویژگی های متنوع هند ذهنیت و تخیل شاعران را به سمت کاربرد هنری آنها واداشته است. در دوره غزنویان به صورت چشم گیری هند در شعر فارسی انعکاس یافته و بعد از آن ویژگی های هند به عنوان پشتوانه شعر جای خود را در شعر فارسی مستحکم ساخته است. این ویژگی ها در دسته هایی مانند نام شهرهای هند و خصوصیات آنها، ابزار و محصولات هند، دین و مذاهب، اعمال و رفتار، خصوصیات ظاهری هندیان و امثالهم جای می گیرد که بعدی ادبی یافته و موجب خلق کنایات، ترکیبات، استعارات، تشبیهات، مضامین و شبکه منسجم تناسباتی شده که بدون شناخت حوزه فرهنگی هند نمی توان آنها را کامل درک کرد.