فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶۶ مورد.
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
133 - 144
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم برای هدایت انسان ها و وصول آنان به سعادت ابدی فرو فرستاده شده است؛ چه اینکه مخاطب قرآن نیز انسان ها با همه مراتب مختلف و تنوع استعدادهای شأن است. با نظر به همین نکته، قرآن خود مراتبی داشته و افزون بر مرتبه ظاهری، بطونی دارد که هر انسانی نسبت به استعداد خویش از آن جرعه می نوشد. ملاصدرا با استشهاد به حدیثی در م ورد بط ون هفت گانه ق رآن کریم، آن را به مراتب هفت گانه سیر و سلوک انسانی تطبیق می دهد و بر آن است که هر یک از بطون قرآنی منطبق با مرحله ای از سیر انسانی می باشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که چه نقدهایی بر ملاصدرا در استناد به حدیث بطون هفت گانه قرآن کریم وارد است؟ یافته های پژوهش در روشی تحلیلی انتقادی به کلمات صدرالمتألهین نشان می دهد: هر چند احادیثی در منابع روائی شیعی یافت می شود که قرآن را دارای ظاهر و باطنی می داند، اما عدد مورد استناد ملاصدرا دقی ق نب وده و نمی ت وان ب ه ای ن ع دد در تحلی ل های هستی شناختی سیر انسانی تمسک جست. همچنین حدیث یادشده در جوامع روائی ما یافت نشده و احادیث شیعی فقط در بطون داشتن قرآن کریم با حدیث مورد نظر ملاصدرا اشتراک دارند.
ارزیابی وجودشناختی تئوری تبیین کثرت در نظام وحدت گرای صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
87 - 100
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین نظام فلسفی خود را بر مبانی متعددی استوار ساخته است که پذیرش هر یک نتایج مهمی را به دنبال خواهد داشت. از مهم ترین این مبانی «اصالت وجود» است که اعتقاد به آن منجر به پذیرش نظریه مشهور «وحدت وجود» خواهد شد؛ دیدگاهی که بر نفی تباین وجودها استوار است. از سوی دیگر، مبنای «تشکیک در وجود» نیز از ارکان نظام حکمت صدرایی است که به او این امکان را داده است که کثرت ممکنات را به رسمیت بشناسد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال محوری است که صدرا چه تبیینی از کثرت موجود ارائه می کند که در عین به رسمیت شناختن آن، به نفی وحدت گرفتار نیاید. فرضیه پژوهش این بوده است که آرای وجودشناختی صدرالمتألهین در باب تشکیک تفاضلی، او را بدون عدول از دو مبنای اصالت وجود و وجود رابط معلول، به اثبات کثرت موجود موفق ساخته است.
نظام سازی عرفان اجتماعی؛ هویت شناسی و هدف گذاری، با تأکید بر اندیشه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور فهم، استنباط و ابلاغ پیام های باطنی و عرفانی اسلام در مقیاس تمدنی، ضروری است تا نگرش سیستمی در ساحت باطنی اسلام و نظام عرفانی دین تحقق پیدا کند تا در فضای مطالعه، مقایسه و رقابت، کارآمدی و اثربخشی عرفان اسلامی در صحنه مدیریت زندگی اجتماعی بشر به شایستگی جلوه نماید. این تحقیق از نوع پژوهش های توسعه ای و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، به اثبات فرضیه «وجودِ سیستمِ کاربردی عرفان اجتماعی اسلام» پرداخته است تا از این طریق کارآمدی عرفان را در میدان رقابت های عمومی و در حیات اجتماعیِ بشر ثابت کند. عرفان اجتماعی، شاخه ای از عرفان کاربردی است که معنویت سلوکی را از حوزه زندگی فردی به حوزه مدیریت زندگی جمعی بسط داده و سلوک عمومی در صحنه اجتماعی را متبلور ساخته است. منشأ و خاستگاه اولیه عرفان اجتماعی، اسلام و آموزه های اسلامی است و موضوع عرفان اجتماعی، وجود حق تعالی است به لحاظ ظهور و تجلیات اسماء کلیه الهیّه در هستی به قدر طاقت بشری. هدف نهایی عرفان اجتماعی، زمینه سازی شهود خداوند است که از رهگذر فنای مطلق انسان و باقی ماندن به بقاء الله حاصل می شود و هدف اولیه و میانی عرفان، زمینه سازی شهود ارتباطات شبکه هستی و رسیدن به اسرار عالم و دستگیری از دیگران و رساندن به حقیقت مطلق هستی است.
ترکیب اتحادی ماده و صورت نزد سیدسند و ملاصدرا و قابلیت تبیین آن به وسیله مبانی ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
145 - 162
حوزه های تخصصی:
نحوه ترکیب ماده و صورت از مسائلی است که مورد اختلاف فلاسفه است. مشهور فلاسفه پیشین قائل به ترکیب انضمامی هستند. در این میان، سیدسند قائل به ترکیب اتحادی ماده و صورت شد و ملاصدرا نیز همین نظر را اختیار کرد. مباحث وی به جهت محتوا و عبارات بسیار شبیه به مباحث سیدسند است، لذا این نظریه قوت می یابد که ملاصدرا در پذیرفتن این نظریه مقلد صرف بوده است و هیچ نحو ابداعی نداشته است، اما نکته شایان توجه این است که با این حجم از تشابه در اصل نظریه، دلایل اثبات و پاسخ به شبهات، ملاصدرا نظریه خویش را غیر از نظریه سیدسند معرفی می کند. پس از بررسی نظریه و مبانی هر یک از دو فیلسوف موردنظر، این نتیجه به دست می آید که صحت ترکیب اتحادی ماده و صورت بر اصولی چون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری مبتنی است. صرف نظر از اصالت وجود که در مورد اعتقاد سیدسند به آن، اختلاف نظر است، سیدسند به تشکیک وجود و حرکت جوهری قائل نیست و بنابراین می توان گفت: ملاصدرا با مبانی خویش تفسیر بدیعی از نظریه ترکیب اتحادی ماده و صورت ارائه داده است.
تأملاتی بر نظریه «معاد جسمانی » در دیدگاه حکیم آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان کیفیت «معاد جسمانی» یکی از مسائل معرکهآرا و پرچالش در بین مسایل کلامی و فلسفی است. گروهی کیفیت آن را در معاد جسمانی عنصری منحصر دانسته و برخی آن را به تقلید وانهاده و در نهایت حکمت متعالیه به بیان کیفیت آن با اصول تمهیدی خود به تبیین پرداخته است. حکیم آقاعلی مدرس به عنوان حکیم متعالی، سعی دارد بدون هیچ تغییری در مبانی صدرایی تصویری ابتکاری از کیفیت معاد جسمانی ارایه دهد که حاصل منطقی دیگری در برابر استنتاج صدرا از همان مبانی باشد، او نه معاد عنصری بدن و برگشت روح به بدن دنیوی را بر میتابد، و نه بدن را تابع خلاقیت نفس در آخرت معرفی میکند، بلکه بدن دنیوی را پس از مرگ، تحت تأثیر نفس و به سوی تکامل و اتحاد با نفس در آخرت رهسپار میداند. توفیق نظریه وی مرهون رفع ابهامات و ایراداتی است که به طور منطقی متوجه نظریه اش می باشد. این تأملات را در دو محور رابطه نفس و بدن و غایت مندی حرکت تکاملی نفس و بدن، میتوان بازگو کرد. اگرچه وی در بیان رابطه نفس و بدن در دنیا بر ترکیب اتحادی آن دو و سایر مبانی صدرایی تأکید دارد، اما نتایج ناهمسانی را در رستاخیز بر این رابطه استوار میداند و در سویه غایت مندی نفس و بدن نیز توجیه وی معطوف به این است که بدن با شاخصه دنیوی به نفس به عنوان غایت خویش در رستاخیز می پیوندد.
چالش های اساسی نظریه آقاعلی حکیم درباره «کیفیت معاد جسمانی» از دیدگاه سید جلال الدین آشتیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
آقاعلی مدرس طهرانی، با اعتقاد عمیق به کارآیی مبانی حکمت متعالیه در بازآفرینی اندیشه دینی، به ویژگی برجسته و معمول روش صدرا، یعنی «مماشات با قوم در بدایات و افتراق در نهایات»، عنایت ویژه نشان داده تا در بیان کیفیت معاد جسمانی طرحی نو دراندازد. طرح وی بر اساس اتخاذ مبانی صدرایی بدون کمترین بازسازی آنهاست، اما برنهاده های او بر مبانی نهادی صدرا کاربست افتراق در نهایات را در سعی علمی به نمایش می گذارد. وی در نظر دارد با مبانی هستی شناخت، از قبیل حرکت جوهری و مبانی معرفت نفس، معاد جسمانی را با تصویر رجوع بدن دنیوی به روح در هنگامه رستاخیز تبیین کند. بر این اساس، او نه بدن دنیوی را با همان ساختار دنیوی مقصد عود روح می داند و نه مانند صدرا بدن اخروی را تنها قائم به نفس مبعوث می داند. مهم ترین مواضع نقدی آشتیانی به برنهاده های حکیم بر مبانی نهادی صدرایی متوجه است، همانند بقای رابطه نفس و بدن بعد از موت، ادامه حرکت جوهری بدن پس از جدایی نفس، گرایش به نظرات متکلمان اشعری، و همان ایراداتی که بر نظریه معاد عنصری متکلمان اشعری مشترک الورود است. بازخوانی مبانی صدرایی و استنتاج های حکیم مؤسس در آینه پژوهش نقادانه آشتیانی نمایانگر تعالی و پویایی اندیشه و روش صدرایی در برهه های متوالی است.
تشکیک خاص وجود از منظر آقا علی مدرس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفی، مسئله «تشکیک در وجود» است. این مسئله در حکمت متعالیه شکل خاص و دقیقی یافته است. شارحان ملاصدرا تقریرهای مختلفی نسبت به آن ارائه کرده اند. شاید یکی از دقیق ترین شرح ها بر این مسئله تقریر آقاعلی مدرس است. ایشان با تقریر خاص خود، ضمن دفاع از تشکیک خاصی وجود و بیان لوازم گوناگون آن، نظریه وحدت شخصی – که از ناحیه عرفا ارائه شده است - را به چالش کشیده است. آقاعلی مدرس در آثار مختلف خود به بیان تقسیمات وجود، مراد از تشکیک خاصی وجود، نظام مراتب موجودات براساس نظریه تشکیک و، در نهایت، به نقد دیدگاه عرفا در مورد وحدت شخصی وجود پرداخته است.
این مقاله سعی کرده است تا به دقت دیدگاه ایشان را در میان آثار مختلف او به نظم درآورد و، پس از تقریر آن، بررسی اجمالی از آن ارائه کند.
درآمدی بر فلسفه علم وجودی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی امکان ارائه علم شناسی صدرایی در راستای مکاتبی است که در حوزه فلسفه علم نظریه پردازی کرده اند. حکمت متعالیه با الهام از آموزه های قرآن کریم و سخنان معصومین(ع) و به پشتوانه فلسفه مشاء و اشراق و همچنین عرفان و کلام اسلامی توانسته است نوآوری هایی در حوزه وجودشناسی و انسان شناسی و روش شناسی ارائه کند که چنانچه به درستی تبیین شود می تواند منجر به تولید جهان بینی شودکه به واسطه آن بتوان نظریه های علمی موجود را توجیه و تبیین کرد و حتی مبنای ایجاد نظریه های بزرگ علمی قرار داد. بررسی مفاهیمی از قبیل هرم انتولوژیک صدرایی، ماهیت علم، تأویل به مثابه یک روش، نحوه عبور از ظواهر به بواطن امور، تبیین نسبت انسان و جهان و بازتعریف مفهوم انسان و حقیقت و نسبت آن دو به ویژه براساس دو اصل حرکت جوهری و اتحاد عالم و معلوم نوعی خاص از علم شناسی را نشان داده که به کلی با منطق تک گفتاری دگماتیسم و همچنین شکاکیت ناشی از هرمنوتیک جدید متفاوت است، توجه به اصل تشکیک در وجودشناسی صدرایی و مساوقت علم با وجود و بهره مندی از تأویل به مثابه یک \""روش\"" در شناخت لایه های مختلف یک شی و حذف شکاف بین عالم و معلوم (انسان و جهان)، مجوز فهم های متعدد و مختلف از حقیقت واحد را به گونه ای فراهم می آورد که برخلاف فلسفه های علم رایج به شکاکیت و نسبیت مذموم منتهی نمی گردد
تأملی در نقض و ابرام های برجستگان مکتب تهران بر بقاء موضوع در حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آقا علی مدرس و حکیم میرزا ابوالحسن جلوه از برجستگان مکتب فلسفی تهران، در دو جبهه متقابل، آراء صدرا را بازخوانی نموده اند. آقا علی مدرس ضمن التزام به مبانی حکمت متعالیه در بسیاری از آراء صدرا مدعی نقص است و تلاش می کند آنها را تکمیل نماید و یا با تقریری نو از آن رفع ابهام کند. از طرف دیگر حکیم جلوه بر مشی شیخ الرئیس است و نقد حکمت متعالیه را در سر می پروراند. این مقاله از میان تمام مسائلی که در میدان بحث و جدال این دو فیلسوف هم عصر (در یک حوزه) مطرح است، مسأله بقاء موضوع در حرکت جوهری را طرح نموده و در صدد است تا از یک سو مدعای آقا علی را در تقریر نو از حرکت جوهری صدرا طرح و تحلیل نماید و از سوی دیگر تقریر تازه مرحوم جلوه از نفی حرکت جوهری را تبیین ، تحلیل و نقد کند. از جمله نتایجی که پس از تحلیل و نقد آراء این دو دانشمند به دست آمده است این است که آقا علی مدرس توانسته است با ارائه ی تقریری تازه از موضوع حرکت جوهری، تناقض ظاهری و ابهام رأی صدرا در این موضوع را رفع کند، اما حکیم جلوه در تلاش برای تضعیف رأی صدرا و تثبیت قول ابن سینا، دچار خلط مبانی این دو فیلسوف شده است.
ادراک فطری از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فطرت از مسائل مطرح در هستی شناسی فلسفی و مبنای جهت گیری انسان در ادراک و گرایش اوست که اثبات یا انکار آن آثار و لوازم وجودی و معرفتی زیادی در پی دارد.
در تبیین ادراکات فطری، گستره و آثار آن، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است، عده ای ادراکات و گرایشات فطری را بطور کلی انکار کرده و عده ای آنرا پذیرفته اند. در میان معتقدان نیز تبیین یکسانی از فطرت موجود نیست، در این مقاله دیدگاه خاص علامه طباطبایی در وجود شناسی ادراک فطری، مبانی فلسفی و آثار آن را از دیدگاه ایشان تبیین کرده و نشان داده ایم که علامه بر اساس مبانی و نگرش خاص فلسفی خود، دیدگاهی نو در این مساله ارائه کرده و ادراک فطری را به نحو وجودی محض، متفاوت با سایر سیستم های رایج فلسفی، و بدون نیاز به مبانی آنها، تبیین می کند، در جانب سلبی معنای فطرت نه عقلگرایی مطلق به معنای ادارکات ذاتی فطری (که در فلسفه امثال دکارت آمده) و نه اومانیسم مطلق به معنای خالی بودن ذات انسان از هر گونه جهت گیری گرایشی و ادراکی می باشد. و از حیث اثباتی ادراک وجود مقید خود است که عین تعلق و ربط و وابستگی به وجود مطلق است و انسان به محض ادراک وجود مقید خود، به تقدم وجود مطلق در دار هستی و آثار گسترده و البته دارای مراتب این ادراک اذعان و اعتراف می نماید.
وجود ذهنی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
پیدایش علم و چگونگی ارتباط آن با خارج، از مسائل مهم فلسفه است. وجود ذهنی از سویی با علم و از سوی دیگر با وجود در ارتباط است. دیدگاه رایج در وجود ذهنی، بر محور ماهیت و انحفاظ آن در ذهن و خارج استوار است. در این مقاله دیدگاه خاص علامه طباطبایی، تبیین مبانی فلسفی و تفاوت آن با آراء فلاسفة پیشین بررسی شده است. علامه با توجه به مبانی خاص خود در باب وجود و ماهیت، نفس الامر، کاشفیت ذاتی علم، تقدم علم حضوری و ملاک صدق ، بر خلاف اغلب فلاسفه که در تبیین علم به نوعی از ماهیت استفاده کرده اند وجود ذهنی را وجودی مقیسی نسبت به خارج می داند که عین کشف و حاکویت از واقع می باشد، همچنین در این مقاله، تأثیر مبانی این دیدگاه را بر فروعات مرتبط با مسئلة وجود ذهنی از جمله مناط صدق در قضایا نشان داده ایم.
وجوب سابق [نقدی بر ادلة استاد فیاضی در نفی قاعدة الشی ما لم یجب لم یوجد](مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین پایه های متافیزیک اصل علیت است. فیلسوفان در تحلیل این اصل فروعاتی را استخراج کرده اند. یکی از آنها ضرورت علّی است. بنابه رأی فیلسوفان، شیء ممکن تا به مرحلة وجوب وجود از ناحیة علت تامه اش نرسد موجود نمی شود. این رأی در نزد برخی از متکلمان ناصواب تلقی می شود، زیرا به گمان ایشان ضرورت علّی بنیاد اختیار را در فاعل های مختار متزلزل می سازد. ازاین رو، ایشان اولویت را جایگزین ضرورت کرده اند. از سوی دیگر، برخی از اصولیون امامیه نیز ضرورت علّی را ناقض اختیار دانسته اند، ولی ضرورت علّی را در غیرِ فاعل مختار پذیرفته اند. اما استاد فیاضی رأی دیگری اختیار کرده است. از نظر ایشان علت تنها ایجادکنندة معلول است و برای ایجاد آن نه لازم است معلول را ضروری کند و نه اولی به وجود. ایشان برای مدعای خود ادله ای اقامه کرده است که ملاحظات آن ادله هدف ما در این مقاله است.
بررسی امکان نوصدرایی بودن اندیشة ملّا هادی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گفتمان فلسفی نوصدرایی، در سه زمینة صوری، روشی، و محتوایی، دگرگونی روی داده است. در فلسفه ملا هادی سبزواری نیز در این زمینه ها دگرگونی و تجدّدی روی داده که بر این اساس، او را آغازگر جنبش فلسفی نوصدرایی معرفی می کنیم. سیر اندیشة او در مسیر حکمت صدرایی بوده و در مواردی با ملاصدرا اختلاف نظر داشته؛ اما ابداعاتی نیز در اندیشه او وجود دارد. در ساختار صوری و روشی، استفاده او از منطق و سبک نگارش شرح منظومه، با توجّه به شرایط اجتماعی و نیاز زمان، بیان کنندة تجدّد در ساختار اندیشة اوست. او، بخش نخست مهم ترین کتاب خود را به منطق اختصاص داده؛ در حالی که ملاصدرا از منطق سخن نگفته است. در زمینة محتوا نیز در مبحث علم، اتحاد عاقل و معقول، ترکیب مادّه و صورت، ادراک کلیّات عقلی، حدوث و ... اختلاف نظرهایی میان او با ملاصدرا وجود دارد. بر این اساس، در این مقاله، ضمن بررسی زمینه های مختلف اندیشة حکیم سبزواری، تجدّد و دگرگونی ها را بیان میکنیم؛ و با دلایلی او را به عنوان آغازگر جنبش نوصدرایی معرفی میکنیم؛ جنبشی که پس از سبزواری، به دست علامة طباطبایی استحکام یافت.
بررسی تطبیقی معرفت فطری خدا در الهیات کالوینی و الهیات اسلامی (با تکیه برآراء جان کالوین و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
از نظر علامه طباطبایی انسان داراى فطرتى خاص است که او را به سنت خاص زندگى و راه معینى که منتهى به هدف و غایتى خاص (خداوند) مى شود، هدایت مى کند؛ راهى که جز آن را نمى تواند پیش گیرد: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها». از سوی دیگر براساس الهیات کالوینی اذعان به وجود خداوند در اعماق ذهن هر انسانی وجود داشته و اکتسابی نیست، بدانسان که نظریه ای باشد که در مدرسه و با تعلیم استاد فراگرفته شود؛ بلکه چیزی است که هریک از ما قبل از تولد کاملاً آن را می شناسیم و خود طبیعت هم اجازه فراموشی آن را به کسی نمی دهد.
در این مقاله کوشیدهایم وجوه اشترک و افتراق این دو دیدگاه را بررسی کنیم. جایگاه معرفت فطری بودن قلب، لزوم تکامل و بلوغ گرایش فطری و تأثیر گناه بر این نوع معرفت بهعنوان وجوه مشترک، و انگیزه طرح بحث، ماهیت معرفت فطری، متعلق معرفت فطری و نحوه دریافت این نوع معرفت بهعنوان وجوه افتراق این دو دیدگاه در این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است.
هندسه تعامل ادراکات و نفس در ساختار و عملکرد شاکله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلهای ارائهشده پیرامون «شاکله» در تفاسیر قرآنی ما را به تعابیر حکما درخصوص «صورت نوعیه انسانی» رهنمون میشود. در این بستر، ادراکات محور اصلی شکلگیری و تحولات شاکله و علت ناقصه در عملکرد آن خواهد بود. در مقاله حاضر به روش پژوهش تطبیقی در تفاسیر و آثار حکما و جمعبندی دیدگاه مفسران و مقابله دیدگاه دو مفسر فیلسوف، علامه طباطبایی و فخر رازی، ابتدا معنایی جامع از شاکله ارائه میشود و سپس همسنخی صورت نوعیه فلسفی با شاکله قرآنی به اثبات میرسد؛ ضمن اینکه متعلَّق فعل و انفعالات نفس از صرف اعمال، به همه ادراکات علمی و عملی تعمیم داده میشود.
تحلیلی فلسفی از مبنای انسان شناختی و انگیزش اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی به سه نوع اخلاق؛ یعنی اخلاق یونانی، اخلاق دینی، و اخلاق قرآنی پرداخته، تفاوت این سه مرتبه از اخلاق را در منبع انگیزش اخلاقی آنها جستجو می کند. هنگامی که مشوّق و عامل اساسی انسان برای انگیزه مند شدن نسبت به یک فعل اخلاقی، تحسین اجتماع، رسیدن به ثواب و ترس از عقاب اُخروی یا جلب محبت و رضای خداوند باشد، همه به نوعی با بحث منبع انگیزش در ارتباط است به طوری که با تغییر منبع انگیزش، نوع عمل اخلاقی نیز تغییر می کند. علامه برای هر دیدگاه یک انگیزه بیرونی را به عنوان پشتوانه انجام یک فعل اخلاقی معرفی می کند که این خود برخاسته از تلقی خاص از انسان است. وی بی آن که از دو دیدگاه نخست عدول کند بر اخلاق قرآنی تأکید می ورزد و بالاترین انگیزه برای افعال اخلاقی را حصول رضایت و محبت خداوند متعال می داند. از آن جا که نوع انسان شناسی، تعیّن بخش نوع اخلاق شناسی است، انسان در گرو اخلاق برآمده از قرآن نه تنها غیر خدا را اراده نمی کند، اصلاً نمی تواند غیر او را اراده کند. اخلاق قرآنی مبتنی بر محبت همراه با معرفت و اراده است. بر اساس نوعی انسان شناسی، انسان تمام عیار اخلاقی در ساحت معرفتی، حقیقت جو و در ساحت عاطفی، عشق ورز و در ساحت ارادی، خیرخواه است. علامه از میان این سه شاخص اخلاقی، بر حبّ به خدا جهت رسیدن به قرب او تأکید می ورزد و انگیزش های دیگر را مطلوب بالذّات تلقی نمی کند.
در این نوشتار، پس از بیان مراتب اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی به تحلیل مبنای انسان شناسانه و تبیین انگیزش اخلاقی حاکم بر هر یک اشاره شده است و منبع انگیزش اخلاقی هر مرتبه مورد بررسی قرار گرفته است.
حقیقت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سه گانه جهان آفرینش می داند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خیال با عالم خیال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار می کند. در حالی که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبیعت می داند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودی آن تبیین می کند. از نظر ملاصدرا عمل امری عرضی و تبعی است و آنچه باقی است نفس و ملکات نفسانی است و بدن مثالی که قیام صدوری به نفس دارد و بر اساس نیات و اعمال، توسط نفس انشاء شده است. علامه ابدان اخروی را تابع نفس نمی داند. از نظر او پس از پیدایی عالم آخرت و پیدایش ابدان اخروی انسان به عنوان حقیقتی مرکب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پیدا می کند. از این رو، روح با وجود مغایرت با بدن در این نشئه به نحوى با آن متّحد است که هوهویّت میان آن دو صدق مى کند. بر این اساس در باب ایمان ملاصدرا از میان دو عنصر نظر و عمل، اصالت را به بعد نظری می دهد و معتقد است که ایمان که تنها عامل سعادت و جاودانگی وجود انسان است، تنها از سنخ علم بوده و عمل در این جایگاه در حد علت معدّه تنزل می یاید. اما علامه طباطبایی با نگاهی متفاوت به انسان و اعمال و کردار او، برای عمل جایگاهی رفیع و در حد نظر قائل می شود و معتقد است که سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظری و عملی اوست. وی ایمان را برخاسته از علم و عمل می داند و در این رابطه برای عمل، نقشی اصلی و نه تبعی و معدّه در نظر می گیرد. علامه طباطبایی در عین خارج کردن عمل از حوزه تعریف ایمان با پیش کشیدن نقش گرایشات انسانی در این زمینه به نحو ظریف و دقیقی اهمیت عمل در این حوزه را نیز مشخص می کند.
نفس و حافظ آن، در آیه چهارم سوره طارق با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در آیه «إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْها حافِظ» (طارق،4) به یکی از ویژگیهای نفس انسانی (که حافظ داشتن نفس است) اشاره میکند، امّا مفسرین در تفسیر این آیه دارای نظرات متنوعی هستند، جمع زیادی از مفسرین منظور از نفس مورد اشاره در آیه را روح انسانی و منظور از حافظ را ملائک الهی میدانند، ولی برخی تفاسیر به یک اعتبار نفس را بر ماسوی الله تعمیم دادهاند و از این جهت، منظور از حافظ را خداوند دانستهاند و معدودی نیز نفس را قوه حیوانی و حافظ را روح معرفی کردهاند. در این مقاله ضمن بیان این نظرات، به دلیل اینکه یکی از مهمترین مبانی اختلاف تفاسیر در تفسیر این آیه، گرایشات فلسفی است، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مورد تأکید قرار گرفته است، بهویژه اینکه نقش علیّت فاعلی حافظ برای نفس، که مورد تأکید ملاصدرا است و قول دوم علامه طباطبایی که مقصود از حافظ را جنس حافظ میداند، متمایز از تفاسیر دیگر است.