مقاله حاضر به بررسی نحوه تعامل اهل تفسیر با هفت نمونه از وجوه قرائت عبدالله ابن مسعود در ذیل آیات الاحکام می پردازد و نشان می دهد که اهل تفسیر درباره روایی یا ناروایی احتجاج بدان وجوه مخالف رسم الخطّ مصحف عثمانی، دیدگاهی مشابه و یکسان نداشته اند. در این میان، اتّخاذ موضعی عالمانه و روشمند در گرو آن است که پیش فرض ها و مقدّمات بحث، مشخّص و متمایز از یکدیگر گردند. مقدّماتی نظیر اینکه آیا قرآن به وجوه متعدّد یا به وجه واحد نازل شده است؟ آیا وجوه متعدّد قرائت قرآن، درصدد بیان مطلبی واحد یا درصدد بیان مطالبی متفاوت هستند؟ آیا می توان قرائت عبدالله بن مسعود را تفسیر او از قرآن تلقّی کرد؟ در این فرض، تفسیر عبدالله مسموع از رسول اکرم است یا حاصل اجتهاد خود او؟ و... مقاله حاضر با ترکیب کردن مقدّماتی از این سنخ، به فروضی شش گانه منتهی گشته است. فروضی که بر مبنای هر یک از آن ها، حکم جواز یا عدم جواز احتجاج به قرائت عبدالله، متفاوت از دیگری جلوه کرده است.
دستورها و توصیه های فراوانی در قرآن و روایات مبنی بر قرائت قرآن، به ویژه با صدای بلند و زیبا رسیده است و با استناد به همین پشتوانه، در سبک زندگی اسلامی، قرائت یا ترتیل فردی، پدیده رایج و شایع است . اما در برخی از کشورهای اسلامی، قرائتی با عنوان قرائت جمعی «قرائة الجماعه، قرائة الجماعیه» نیز انجام می گیرد. مسأله اصلی این است که آیا چنین سبکی از قرائت قرآن، بدعت است یا مباح و یا استحباب دارد؟ در این نوشتار نخست معانی گوناگون قرائت گروهی و محل اصلی نزاع توضیح داده شده است. سپس دو دیدگاه متقابل فقیهان مالکی که قائل به جوازند و فقیهان سلفی که آن را بدعت و حرام می دانند، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. در این راستا ضمن نقد دلایل مدعیان بدعت بودن قرائت جمعی، از نظریه جواز دفاع شده است، گرچه برخی به خاطر فواید مترتب بر قرائت جمعی، قائل به استحباب آن شده اند.
بررسی تحولات صورت گرفته در خصوص گسترش قرائات در بوم های مختلف و شیوع اختلافات و کثرت قُراء مشهوری که قرائتی خاص بدان ها منتسب است، نشان می دهد که جریان های تاریخی فرهنگی مهمی زمینه ساز این اختلافات بوده و در پژوهش های قرآنی می بایست به این گونه عوامل تاریخی و فرهنگی نیز توجه نمود. از جمله این جریان های تاریخی فرهنگی مهم و اثرگذار در بسیاری از تحولات علوم قرآنی، جریان «مدینه محوری» بوده است که در این مقاله تلاش شده تا تأثیرات این جریان در گسترش و ترویج برخی قرائات قرآنی در طول تاریخ جهان اسلام بررسی شود. آنچه اهمیّت پرداختن به این موضوع را ترسیم می کند؛ ابهام در برخی گزارش های تاریخی مربوط به علل گسترش و ترویج برخی قرائت های خاص در بوم های خاص جهان اسلام است که به علت تحوّل فهم های مختلف صورت گرفته از این گزارش های تاریخی درگذر زمان، و عدم تبیین دقیق جریان های تاریخی فرهنگی، امروزه نتوانسته ایم نگاه واقع بینانه ای به مسئله اختلاف قرائات قرآنی داشته باشیم.
رسم الخط مصحف همان خط ویژه نگارش واژگان قرآن کریم است که به اعتقاد اکثر اندیشمندان حوزه قرآن، اصالتی به قدمت نگارش اولیّه قرآن در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله دارد که در نگارش های بعدی قرآن- در زمان خلیفه اوّل و سوّم و ...- مورد استفاده قرار گرفت. درباره ماهیّت این رسم الخط و تفاوت های خطی واژگان همسان در آن، سه نظریه توقیفی بودن (تفاوت های خطی حکیمانه و به دستور خداوند است)؛ اجتهادی بودن (تفاوت های خطی، غلط های املایی ناشی از کم توجهی یا بی سوادی کاتبان وحی است) و در آخر، خط قرآن حاوی سنت های املایی (تفاوت های خطی امری مرسوم در میان خطوط مختلف دیگر بوده که کاتبان وحی این مسئله را از خطوط دیگر وام گرفته و وارد رسم المصحف کردند) است که علاوه بر سه نظر مذکور، چهارمین نظر را می توان تأثیر اختلاف قرائات در شکل گیری رسم الخط مصحف و خاصّه، تفاوت های موجود در آن دانست که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای سعی داریم که تعدادی از واژگان همسان با رسم الخط متفاوت را استخراج و نحوه قرائت قاریان ده گانه پیرامون آنان را، جویا شده و در نهایت بیان کنیم که در شکل گیری رسم الخط مصحف و تفاوت های موجود در آن، اختلاف قرائات مؤثر نبوده و بلکه، رسم الخط مصحف در شکل گیری قرائات ضعیف و واحد – قرائات غیر از عاصم- تأثیر به سزایی داشته است.