یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.
سخن از تقابل میان عاطفه ازلی بی زوال شورآفرین عشق است و بارقه نخستین خلقت یعنی عقل. دو مقوله ای که همواره تعارض آن دو از مهم ترین مسایل مورد بحث در طول تاریخ عرفانی ادب فارسی بوده است. موضوعی که پژوهش ها و نقدهای بسیاری در پی داشته است. یافتن پیشینه تاریخی این تقابل از میان آثار بزرگان عرفان و تصوف ، خود در خور مقاله مفصلی است که در این مجمل نمی گنجد...
مقاله ای که ملاحظه می فرمایید، گزیده ای مختصر از فصل پنجم کتابی است که تحت عنوان اخلاق جنگ در فرهنگهای اسلامی با نگرشی تطبیقی و منتقدانه، به قلم دکتر محمدجعفر محلاتی تنظیم شده است و کتاب آن توسط دانشگاه هاروارد در دست انتشار است. این مقاله ضمن کاوش در فرهنگ ایرانی- اسلامی در جستجوی ریشه های فکری مبانی است که امروزه به صورت مقررات بین المللی...
فرهنگ عامّه، از رایج ترین اموری است که در ذهن و جان جامعه ریشه گسترانده است.اعتقاد به برخی از باورها، از گذشته های دور، با زندگی مردم آمیخته است؛ که با واکاوی آنها، بسیاری از ناگفته ها بازگو میشود و تفسیر و تحلیل جنبه های اجتماعی و روان شناختی آنها نیز بایسته مینماید در این مقاله، فرهنگ مردم، پیشینة نگاه علمی به آن و به خرافه، به عنوان یکی از جنبه های فرهنگ مردم به اجمال بررسی میشود. بعد از آن، بازتاب باورهای خرافی در یکی از آثار برجستة نثر فنّی ـ مرزبان نامه ـ با هدف آگاهی از نوع باورهای خرافی مردم همروزگار مؤلف، از سویی و فهم بهتر و درست تر متن، تبیین آنها و کوشش درجهت یافتن پیشینة آنها، از سوی دیگر مدّ نظر قرار میگیرد. هرچند تنگی مجال باعث شد تجزیه و تحلیل های مربوط به پیشینة باورهای خرافی موجود در کتاب، کم رنگ شود و تقسیم بندی آنها که در ابتدا قرار بود براساس جدولی مبتنی بر پیشینه های قطعی و احتمالی آنها صورت بگیرد، به همان سبک و سیاقی درآمد که نخستین بار صادق هدایت بر آن آگاهیمان داده بود.
از دیرباز پذیرفته شده است که تاریخ مسعودی در جریان رشد و تکامل صور و سبکهای ادبی زبان فارسی جایگاه مهمی دارد. بیهقی و استادش در دیوان رسالت، ابونصر مشکان، در زمانی به نوشتن دست زدند که نفوذ زبانی و ادبی عربی در محیط فرهنگی ایران روزافزون بود. طی نیمه اول قرن چهارم هجری، آل بویه سرزمینهایی از قلمرو تمدن کهن عرب، همچون عراق و جزیره، را به زیر سلطه خود درآورده بودند؛ به هنگامی که بغداد، به حیث مرکز حیات فکری، در اوج بود و هنجارهای اجتماعی آن در بخش بزرگی از جهان اسلام آن سوی بین النهرین نشر و رواج یافته بود. از این رو، دیلمیان نافرهیخته ناگزیر می بایست از مربیان عرب یا فارسی زبان خویش پیروی و از آموزش زبان عربی، هم در دربار خود در ایران غربی هم در بغداد، مشتاقانه حمایت کنند. لذا برای متنبی، یکی از بزرگ ترین شاعران عربی گو، آسان بود که از دربارهای حمدانیان و اخشیدیان به بغداد و دربار عضدالدوله در فارس برود. حمایت و تشویق حکمرانانی چون عزالدوله بختیار و عضدالدوله و وزیرانی چون ابن عبید و ابن سعدان و صاحب بن عباد نشر و نفوذ فرهنگ عرب به سرزمینهای شرقی را تقویت می کرد...