«رمان در داستان» ژانری است که در آن داستان های کوتاه یک مجموعه به شیوه های متفاوت با یکدیگر در ارتباط قرار می گیرند و با اسم ها و طبقه بندی های متفاوتی حدوداً از 1914 شکل گرفته، اما در ایران از 1348 با مجموعه داستان آذر، ماه آخر پائیز آغاز به حیات می کند و سپس نوعی جدید در این ژانر به نام «داستان کلان» با مجموعه داستان شکار سایه شکل می گیرد. موضوع این پژوهش ارائه تعریفی از داستان کلان به عنوان ژانری فرعی از «رمان در داستان» است که به ساختارهای طرح واره ای مشابه موجود در داستان های متفاوت یک اثر گفته می شود و از پیرامتن اثر به متن داستان های متفاوت منتقل شده، درنتیجه به واسطه بازسازی طرح واره ای و ارائه چیدمان متنی خاص باعث انسجامی زیرساختی در کل و ایجاد داستانی کلان ناشی از مجموع کل داستان های اثر می شود.
ادبیّات تطبیقی، رهیافت ها و رویکردهای متنوّعی را دربر می گیرد که «تصویرشناسی»، یکی از آن هاست. براساس این رهیافت، تصویر فرهنگ خودی در ادبیّات بیگانه واکاوی می شود یا برعکس، بازنمودهای تصویری از فرهنگ بیگانه در ادبیّات خودی به بررسی گذاشته می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر رهیافت تصویرشناسی، ضمن واکاوی سفرنامة خسی در میقات از جلال آل احمد و استخراج تصاویر ارائه شده از «من» و «دیگری»، آن ها را طبقه بندی کرده است. بر اساس این پژوهش، تصویرشناسی در مقام یک رهیافت مطالعاتی در حوزة ادبیّات تطبیقی می تواند بخشی از توانایی های ادبی نهفته در متن را نیز بکاود و استخراج نماید. بنابر پژوهش حاضر، جلال آل احمد «من» ها و «دیگری» های متنوّعی را به دست داده است و در این بین کوشیده است تا از طریق تصویر «دیگری»، تصویر «من» را برجسته نماید. به بیانی دیگر، در این اثر، آل احمد حرکتی دایره وار را طی کرده، از «من»، به «من» بازگشته است، امّا از رهگذر تصویرپردازی «دیگری». کما اینکه این پژوهش، نشانگر آن است که راوی در تصویرپردازی های خود به نوعی «گزینش تصویری» دست یازیده است؛ پژوهش حاضر همچنین نشان می دهد که تصویرشناسی با بهره گیری از رویکردهای نقد ادبی نظیر نشانه شناسی و ساختارگرایی، ماهیّتی بینارشته ای دارد و صرفاً به عوامل برون متنی و غیر ادبی پیوند نمی خورد بلکه در میانة ادبیّات و دیگر علوم انسانی نظیر تاریخ و جامعه شناسی قرار می گیرد.
در چند سال اخیر، به یمن رواج مطالعات زبان شناسی در ایران، نقد و تحلیل متون ادبی بر اساس نظریه های زبان شناسی، یکی ار شیوه های جالب توجه و نوعا کارآمد در میان پژوهش های ادبی است. این رویکرد به دو دلیل قابل توجه و ارزشمند است.