فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر تخصیص آب سد لتیان بین محصولات کشاورزی با کاربرد مدل بهینه سازی دو مرحله ای نادقیق مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نهایی با مدل برنامه ریزی فازی بازه ای مقایسه شد. داده های مورد نیاز مطالعه از سازمان آب منطقه ای و جهاد کشاورزی استان تهران و برای سال های 70 تا 88 جمع آوری شد. نتایج نشان داد که با کاربرد برنامه ریزی فازی بازه ای در بهترین حالت (یعنی رخ دادن سطح جریان زیاد) به میزان 63درصد، 69 درصد، 49 درصد و 33 درصد از آب مورد نیاز محصولات جو، صیفی جات، سبزیجات و ذرت علوفه ای تامین می شود، اما میزان تخصیص نهایی آب محصول گندم به طور دقیق مشخص نیست. همچنین با کاربرد مدل بهینه سازی دو مرحله ای نادقیق در حالتی که تقاضای آب به پایین ترین مقدار خود برسد مدیر سیستم محافظه کارانه عمل می کند و حد پایین تقاضای آب هدف را به مصرف کنندگان وعده می دهد. این مسئله موجب می شود کمبود آب نسبت به حالت بهینه کاهش یابد. اما وقتی تقاضای آب هدف به بالاترین حد خود می رسد مدیر به صورت خوش بینانه آب را در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهد. در این حالت متغیر کمبود آب نسبت به حالت بهینه افزایش می یابد. همچنین مقایسه دو مدل نشان داد که مدل برنامه ریزی تصادفی دومرحله ای فازی نادقیق به طور همزمان سود و قطعیت سیستم را افزایش می دهد.
تحلیل اثرات اقتصادی و رفاهی تشکیل بازار آب آبیاری در استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازار آب به عنوان ابزاری اقتصادی سبب توسعه ی تمرکززدایی و تخصیص بهینه منابع آب بین مصرف کنندگان می شود. به همین منظور، در مطالعه حاضر اثرات اقتصادی و رفاهی تشکیل بازار آب در استان قزوین مورد بررسی قرارگرفت و پتانسیل انتقال آب تحت شرایط کم آبی در سطح شهرستان های این استان ارزیابی شد. برای نیل به اهداف فوق، از مدل برنامه ریزی ریاضی مثبت (PMP) و توابع تولید منطقه ای محصولات کشاورزی (SWAP) استفاده شد. جهت دستیابی به نتایج کاربردی، تابع تولید با کشش جانشینی ثابت و تابع هزینه به شکل نمایی در مدل برنامه-ریزی ریاضی مثبت گنجانده شد. داده های موردنیاز مربوط به سال 91-1390 بود که با مراجعه مستقیم به ادارات ذی ربط در استان قزوین جمع آوری شد. حل مدل در شش مرحله پیاپی و در محیط نرم افزاری GAMS نسخه 9/23 صورت گرفت. پس از حل مدل، تغییرات سطح زیرکشت محصولات آبی، سود ناخالص کشاورزان و نیروی کار مازاد در سطح منطقه ای و در دو حالت (وجود بازار آب و عدم وجود بازار آب) محاسبه شد. نتایج نشان داد که با برقراری بازار آب در استان قزوین مجموع اراضی آبی 2/1 درصد، مجموع سود ناخالص کشاورزان 86/1 درصد و مجموع نیروی کار بکارگرفته شده در بخش کشاورزی 81/1 درصد افزایش می یابد. در پایان، با توجه به نقش حمایتی و سازنده بازارهای آب منطقه ای، مهیاشدن زمینه و شرایط لازم برای برقراری و استفاده بهینه از مکانیسم این نوع نهادها در استان قزوین پیشنهاد شد.
سنجش ابعاد آسیب پذیری استان ها نسبت به خشکسالی، راهکاری به سوی مدیریت ریسک در سطح کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی یکی از پر هزینه ترین بلایای طبیعی در ایران می باشد. به نظر می رسد گام ضروری برای مقابله با خشکسالی و تعدیل تبعات آن، شناخت و درک دقیق ابعاد آسیب پذیری هر منطقه است که متأسفانه در کشور ما مورد غفلت واقع شده است. این امر ضرورت مطالعه در زمینه تعیین آسیب پذیری و شناسایی عوامل اثرگذار بر آندر مناطق مختلف کشور را مشهود می سازد. در مطالعه حاضر، به منظور ارزیابی آسیب پذیری نسبت به خشکسالی در استان های مختلف کشور، از روش سلسله مراتبی فازی (Fuzzy AHP ) استفاده شد. آسیب پذیری شامل ابعاد آسیب پذیری اقتصادی، آسیب پذیری اجتماعی و آسیب پذیری فیزیکی می باشد. نتایج این مطالعه نشان داد اهمیت آسیب پذیری فیزیکی بیش از آسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی و اهمیت آسیب پذیری اقتصادی و اجتماعی یکسان است. در معیار آسیب پذیری اقتصادی زیر معیار GDP سرانه، در معیار آسیب پذیری اجتماعی زیر معیار تراکم جمعیت و در معیار آسیب پذیری فیزیکی زیر معیار تراکم جاده بیشترین اهمیت را به خود اختصاص داده اند.طبق نتایج این مطالعه استان های سمنان، کرمان، یزد، سیستان و بلوچستان و هرمزگان به ترتیب آسیب پذیرترین استان ها نسبت به خشکسالی به شمار می آیند. با توجه به این واقعیت که استان های مختلف چه در زمینه آسیب پذیری نسبت به خشکسالی و چه در زمینه ابعاد مختلف آسیب پذیری اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی تفاوت قابل ملاحظه ای دارند، در راستای نیل به مدیریت خشکسالی بر مبنای مدیریت ریسک، پیشنهاد می گردد در تدوین برنامه ها و سیاست ها به اثرات متفاوت خشکسالی در استان های مختلف توجه کافی شود.
ارزیابی طرح های آبیاری و زهکشی استان خوزستان: کاربرد تحلیل سلسله مراتبی فازی و روش تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه برای ارزیابی عملکرد هشت طرح آبیاری و زهکشی در استان خوزستان، روش تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی فازی و تاپسیس استفاده شد. برای این منظور معیارهای اصلی اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، فنی و مدیریتی و هجده زیر معیار جهت ارزیابی در نظر گرفته شدند و اطلاعات موردنیاز از سازمان آب و برق استان خوزستان جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که معیار اقتصادی با وزن نسبی 292/0 بیشترین تأثیر را در فرایند ارزیابی دارد و معیارهای مدیریتی، فنی، زیست محیطی و اجتماعی به ترتیب با وزن های 276/0، 163/0، 152/0 و 130/0 ازنقطه نظر زیست محیطی، شبکه گتوند با امتیاز 931/0 کارآمدترین و شبکه شهید رجایی با امتیاز 390/0 ناکارآمدترین شبکه می باشد. از بعد اقتصادی شبکه های آبیاری گتوند و دیمچه به ترتیب با امتیاز 899/0 و 064/0 به عنوان کاراترین و ناکاراترین شبکه ها شناخته شدند. نتایج همچنین نشان داد که رتبه بندی شبکه های آبیاری بر اساس امتیاز کلی به شرح زیر است: گتوند، دز، مارون، دیمچه، شاوور، کرخه، رامشیر و رجایی. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود که طرح های رامشیر و شهید رجایی که عملکرد نسبتا پایینی دارند، شبکه آبیاری گتوند را به دلیل در اختیار داشتن بالا ترین عملکرد به عنوان الگوی خود قرار دهند.
تخصیص بهینه آب مخازن چاه نیمه به بخش کشاورزی سیستان با استفاده از برنامه ریزی پویای تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، با توجه به شرایط خاص منطقه سیستان، تصادفی بودن جریان آب رودخانه هیرمند در بدو ورود به ایران و ارتباط مستقیم درآمد و هزینه کشاورزان با جریان آب رها شده از مخازن چاه نیمه، از روش برنامه ریزی پویای تصادفی و کاربرد زنجیره مارکوف در تخصیص بهینه آب از این مخازن استفاده شد. بدین منظور در آغاز داده های تبخیر، جریان رودخانه، سطح زیرکشت کشاورزی از سازمان های مربوطه در دوره زمانی 20 ساله (1381-1391) و داده های ذخیره مخزن در سال 1391 گردآوری شد. سپس مدلی مناسب ایجاد شد که بتواند شرایط منطقه را نشان دهد. در نهایت با توجه به حالت های مختلف مدل در آغاز فصل زراعی و احتمال رخداد هر یک از حالت ها، آب بین سه منطقه زهک، میانکنگی و سیستان به صورت بهینه تخصیص یافت و سطح زیرکشت هر منطقه مشخص شد. نتایج به دست آمده نشان داد با استفاده از برنامه ریزی پویای تصادفی می توان مخازن آب چاه نیمه را به طور بهینه مدیریت کرده، میزان آب مورد نیاز هر منطقه را تعیین و بر پایه آن سطح زیرکشت را مشخص کرد. لذا استفاده از این مدل برای مدیریت مخازن جاه نیمه توسط مدیران محلی پیشنهاد می شود.
توهم فراوانی آب
ارزیابی رانت اقتصادی نیروگاه های برق آبی استان خوزستان: رهیافت برنامه ریزی توسعه ظرفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مانند هر منبع طبیعی دیگر، بهره برداری از منابع آبی در تولید برق منجر به کاهش هزینه ها و ایجاد رانت اقتصادی می شود. در کشور ما سهم نیروگاه های برق آبی ازکل برق تولیدی در مقایسه با دیگر منابع تولیدی حدود 14 درصد می باشد. در این مطالعه رانت اقتصادی نیروگاه های برق آبی با تعیین حداقل هزینه برنامه ریزی توسعه ظرفیت تولید برق با و بدون نیروگاه مورد نظر، محاسبه می شود. این مدل ضمن محاسبه رانت اقتصادی نیروگاه، ترکیب بهینه نیروگاه هایی که بایستی در آینده احداث شوند و بهره برداری بهینه از این نیروگاه ها و نیروگاه های موجود برای تامین تقاضای برق در آینده را تعیین می کند. مدل پیشنهادی برای نیروگاه های تحت پوشش برق منطقه ای استان خوزستان اجرا شد و تجزیه و تحلیل حساسیت رانت اقتصادی نسبت به تغییر در برخی از متغیر های کلیدی انجام شد. نتایج حاکی از وجود رانت اقتصادی قابل توجه در تولید برق از طریق نیروگاه های برق آبی می باشد. همچنین نتایج نشان می دهد که دورنمای توسعه صنعت برق به سمت نیروگاه های گازی و آبی می باشد و همه ی نیروگاه های برق آبی به دلیل هزینه های بهره برداری کمتر نسبت به نیروگاه های گازی و بخاری، عملا در زمان بار پایه مورد استفاده قرار گرفته و نیروگاه گازی و بخاری به دلیل هزینه بهرهبرداری بالاتر عملا در بار میانی و بار پیک مورد بهره برداری قرار گرفته است. همچنین تجزیه و تحلیل حساسیت نشان می دهد که رانت اقتصادی ایجاد شده از طریق تولید برق از منابع آبی نسبت به نرخ رشد بار، نرخ تنزیل، قیمت سوخت و قابلیت دسترسی نیروگاه برق آبی حساس است.
بهینه سازی الگوی بهره برداری از منابع آبی در جهت حداکثر کردن منافع اجتماعی در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه یا محدودیت کشت محصولات کشاورزی در مناطق مختلف باید با توجه به امکانات تولید و محدودیت منابع آبی صورت گیرد و این مسئله لزوم طراحی یک مدل فراگیر الگوی کشت محصولات زراعی را آشکار می کند. هدف از انجام این مطالعه مقایسه میزان آب مصرفی، سطح زیرکشت و نیروی کار شاغل در دو الگوی کشت بهینه با اهداف متفاوت بیشینه نمودن منافع خصوصی و اجتماعی می باشد. برای این منظور تعداد 175 زارع با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و از طریق مصاحبه حضوری و تکمیل پرسش نامه و اندازه گیری دبی آب چاه های این مزارع، آمار و اطلاعات لازم جمع آوری گردید. نتایج به دست آمده بیان گر این موضوع است که در شهرستان فسا محصولات گندم، ذرت دانه ای، گوجه فرنگی، پیاز، هندوانه، خربزه، خیار سبز و سبزیجات، دارای مزیت نسبی ولی محصولات جو و پنبه (وش)، فاقد مزیت نسبی در سال مورد مطالعه هستند. درالگوی کشت بهینه با هدف حداکثر نمودن منافع اجتماعی سطح زیرکشت به میزان 537 هکتار نسبت به الگوی کشت بهینه با هدف حداکثر نمودن منافع خصوصی یا بازاری (سود فردی کشاورزان) کاهش یافته است. میزان آب مصرفی در الگوی کشت بهینه با هدف حداکثر کردن منافع اجتماعی برابر با 4/337 میلیون مترمکعب می باشد که به میزان 8/8 میلیون مترمکعب از الگوی کشت بهینه با هدف حداکثر کردن بازده برنامه ای کمتر می باشد.
ارزیابی سناریوهای استفاده تلفیقی از منابع آب سطحی و زیرزمینی در دشت فیروزآباد فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش تقاضای آب یکی از چالش های اصلی مدیران و برنامه ریزان منابع آب می باشد. پاسخ به مسائل کمبود آب تنها از طریق توسعه ی پروژه منابع آب جدید امکان پذیر نیست و از طریق مدیریت کارای آب در پروژه های موجود میسرتر است. در این رابطه، مدیریت استفاده تلفیقی یکی از گزینه های به کارگیری بهینه ی منابع آب در دسترس می باشد و می تواند بهره وری آب را بهبود ببخشد. در مطالعه ی حاضر برای ارزیابی سناریوهای مختلف استفاده تلفیقی از منابع آب سطحی و زیرزمینی در دشت فیروزآباد فارس یک مدل ریاضی ارائه شده که در آن محدودیت های هیدرولوژیکی و مدیریتی برای رسیدن به الگوهای کشت بهینه به منظور استفاده ی بهینه از منابع آب در راستای حداکثر کردن بازده برنامه ای لحاظ شده است. نتایج نشان داد که استفاده ی توامان آب سطحی و زیرزمینی اطمینان نسبت به منابع آب را بهبود می بخشد که می تواند زیان ناشی از عدم حتمیت مربوط به آب را کاهش دهد و بنابراین همچون یک سیستم مدیریت ریسک علیه عدم حتمیت آب عمل کند. همچنین نتایج نشان داد که بازده برنامه ای فراهم آمده از سیستم استفاده تلفیقی پیشنهادی در سطح دشت تقریبا دو برابر مقدار قبلی است یعنی از 189 میلیارد به 372 میلیارد ریال خواهد رسید و بهره وری آب به میزان 13درصد افزایش می یابد.
بررسی سازوکارهای توسعه و تقویت تعاونی های آب بران (مطالعه موردی: حوزه رود ارس) کاربرد روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاونی های آب بران در راستای بهره گیری از توانمندی های مردمی و جلب مشارکت آنان در سرمایه گذاری و استحصال و مهار آب های سطحی تشکیل یافته است. هدف کلی تحقیق حاضر، بررسی سازوکارهای توسعه و تقویت تعاونی های آب بران حوزه رود ارس می باشد. جامعه آماری تحقیق، شامل اعضای هیئت مدیره تعاونیهای آب بران در سال 1391 می باشد که انتخاب افراد مورد مصاحبه، به صورت تعمدی، طبقه ای و سهمیه-ای صورت گرفت. پس از مصاحبه و تکمیل پرسشنامه ها، برای رتبه بندی سازوکارهای توسعه و تقویت تعاونی های آب بران، از روش تحلیل سلسله مراتبی5 (نرم افزار اکسپرت چویس 11 )6 استفاده گردید. بر اساس وزن نهایی معیارها، به ترتیب سازوکارهای حمایتی، آموزشی-ترویجی، سیاست گذاری، ارتباطی و قانونی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل حساسیت نیز نشان داد که زیرمعیارهای تخصیص اعتبارات در جهت تبدیل آبیاری سنتی به آبیاری قطره ای و بارانی، برگزاری کلاس های آموزشی- ترویجی در راستای افزایش دانش و آگاهی روستاییان جهت نقش پذیری در تشکیل و اداره تعاونی های آب بران با همکاری جهاد کشاورزی، اداره تعاون و اداره آب منطقه ای، تخصیص اعتبارات و سرمایه گذاری در جهت ایجاد صنایع تبدیلی و بسته بندی در حوزه تعاونی آب بران، تدوین الگوی کشت متناسب با نیاز مناطق در راستای افزایش مشارکت کشاورزان در تعاونی-های آب بران به عنوان مهم ترین زیرمعیارهای تأثیرگذار در سازوکارهای توسعه و تقویت تعاونی های آب بران هستند.
دریای مازندران و دوستی نامطمئن
حوزه های تخصصی:
برآورد ارزش حفاظتی دریاچه شورابیل اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالاب ها یکی از کلیدیترین اکوسیستم های طبیعی هستند که در طول زمان میزان بالایی از تخریب را تجربه کرده اند. یکی از دلایل تخریب این منابع را می توان به دلیل ناکارآمدی نظام های اقتصادی در ارزش گذاری درست آنها دانست که نتیجه آن، تقویت تفکر رایگان بودن این خدمات و استفاده بی رویه از چنین منابعی بوده و باعث وارد شدن آسیب های بازگشت ناپذیر به آنها شده است. براین اساس، شاید نخستین گام در حفاظت از چنین منابعی، ارائه تخمینی قابل اعتماد از ارزش واقعی آنها جهت ارتقای سطح آگاهی ذی نفعان و بهره برداران مربوطه باشد. پژوهش حاضر را باید تلاشی برای ارزیابی میزان تمایل به پرداخت مردم استان اردبیل جهت حفاظت از دریاچه شورابیل با استفاده از رویکرد ارزش گذاری مشروط (CVM) به شمار آورد که با تکیه بر طراحی و تکمیل پرسشنامه های مورد نیاز پژوهش پایه ریزی شده است. دراین راستا، تعداد 218 مورد پرسشنامه در تابستان 1395 در استان اردبیل تکمیل و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد که 53.21 درصد از پاسخ گویان تمایل دارند، به ازای هر یک از افراد خانواده خود، به طور میانگین 32135 ریال در سال جهت حفاظت از دریاچه شورابیل پرداخت کنند. با تکیه بر این نتایج، ارزش کل حفاظتی دریاچه شورابیل در مجموع 21.398 میلیارد ریال در سال و ارزش حفاظتی هر هکتار از آن 125.872 میلیون ریال در سال محاسبه شد. پیشنهاد می شود در تحقیقاتی مشابه، ابعاد دیگری از ارزش های دریاچه شورابیل از جمله؛ ارزش تفریحی، فرهنگی و ... برآورد گردد تا دید جامع تری نسبت به مدیریت اصولی دریاچه به مسئولان امر ارائه دهد.
بهینه سازی الگوی کشت با تاکید بر محدودیت منابع آب مطالعه ی موردی: دشت سیدان- فاروق شهرستان مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفاظت از منابع حیاتی آب در کنار ملاحظات اقتصادی، فضای حاکم بر تصمیم گیری در سامانه های کشاورزی را مستلزم تجدید نگرش جدی نموده است. در چنین شرایطی، بهره گیری از رویکردهای کارآمد برنامه ریزی که امکان تحقق اهداف چندگانه ی تصمیم گیران را فراهم ساخته، ضروری می نماید. بر این اساس، پژوهش حاضر به منظور تدوین الگوی بهینه ی کشتی که تامین دو هدف حداکثرسازی بازده ناخالص و حداقل سازی مصرف آب را در دشت سیدان- فاروق شهرستان مرودشت دنبال می کند، رهیافت های برنامه ریزی چندهدفی، تحلیل خوشه ای و برنامه ریزی مصالحه ای(توافقی) را به کار بسته است. داده های مورد نیاز مربوط به سال زراعی 90-1389 بوده و از تکمیل تعداد 106 پرسشنامه ی توزیع شده بین کشاورزان که به روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب شدند، جمع آوری گردید. الگوهای بهینه ی کشت، با منظور نمودن ترکیب های مختلف وزن توابع هدف تحت تعقیب، در قالب سه سناریو ارائه شد که تمامی الگوهای پیشنهادی توسط مدل، امکان افزایش بازده ناخالص و کاهش مصرف آب را میسر نمود. افزون بر این، در الگوهای یاد شده به موازات افزایش وزن هدف حداقل سازی مصرف آب، ترکیب کشت به نفع محصولات با نیاز آبی کمتر تغییر یافت. مقایسه ی الگوهای کشت فعلی و بهینه حاکی از این است که بهره برداران در هر دو گروه مزارع کوچک و بزرگ عموما عملکرد نسبتا مشابهی در دست یابی به هدف حداکثرسازی بازده ناخالص داشته اند، درحالی که هدف حداقل سازی مصرف آب در مزارع بزرگ تر نسبت به مزارع کوچک تر به گونه ی موفق تری تامین شده که به نوبه ی خود گویای مدیریت کاراتر مصرف آب در مزارع با مقیاس بزرگ تر بوده است. علاوه بر این، تبادل میان اهداف به ویژه در گروه مزارع کوچک بیانگر این است که با چشم پوشی از مقدار مشخصی بازده ناخالص، می توان شاهد کاهش قابل ملاحظه تری در آب مصرفی بوده و از این طریق گزینه های قابل قبول مختلفی را جهت کاهش مصرف آب در اختیار کشاورز قرار داد.
ارزیابی آثار بالقوه ی تغییرات اقلیم بر منابع آب زیرزمینی دشت همدان- بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده های افزایش دما و کاهش بارندگی به عنوان بخشی از آثار تغییرات اقلیمی، بحرانی است کهدر سال های آتی از طریق تأثیربر موجودی منابع آب کشور می تواند آینده ی بخش کشاورزی را تحت الشعاع خود قرار دهد. لذا جهت برنامه ریزی بلندمدت در خصوص وضعیت منابع آبی، بایستی شرایط اقلیمی مناطق مختلف مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به این رویکرد، در مطالعه ی حاضر به ارزیابی آثار تغییرات اقلیم بر منابع آب زیرزمینی و الگوی کشت دشت همدان- بهار پرداخته شد. بدین منظور ابتدا با در نظر گرفتن چاه های پیزومتری موجود در سطح دشت به عنوان واحد های مقطعی و با بهره گیری از اطلاعات نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی به هر مقطع، حساسیت منابع آب زیرزمینی دشت نسبت به دما و بارش با استفاده از مدل داده های ترکیبی ارزیابی شد. سپس با استفاده از مدلLARS-WG، میزان تغییرات دما و بارش دشت نسبت به سال 2013 در غالب سناریوهای اقلیمی طی سال های 2020،2030 و2040 پیش بینی شد. در پایان با به کارگیری رهیافت برنامه ریزی ریاضی و تدوین مدل PMP، شرایط الگوی کشت منطقه شبیه سازی شده و آثار تغییرات اقلیم بر منابع آب زیرزمینی و الگوی کشت در سال های مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات اقلیم از طریق کاهش بیلان آب های زیرزمینی، دارای آثار منفی بر الگوی کشت منطقه است و در بدبینانه ترین پیش بینی، کاهش موجودی آب زیرزمینی به میزان 11 درصد و کاهش ارزش افزوده بخش کشاورزی دشت به میزان 114میلیارد ریال را تا سال 2040 در پی خواهد داشت.
تدوین الگوی ارزش گذاری حقابه های کشاورزی (مطالعه موردی: اراضی کشاورزی منطقه پاشاکلا، مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لازمه ی تشکیل بازار آب وجود مکانیسم حقوقی مالکیت آب به گونه ای است که اولا این حقوق از امنیت لازم برخودار باشد و ثانیا انعطاف پذیر بوده و منعکس کننده ی هزینه ی واقعی آب به مصرف کنندگان آن باشد. انعطاف پذیری در مورد حقوق آبیاری در واقع میزان قابلیت پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر مصرف کنندگان و مصارف مختلف است. یکی از مواردی که به شدت انعطاف پذیری بازار خرید و فروش مجوزهای آبیاری را در کشور محدود می کند، منفک نبودن آن از بازار زمین یا به عبارتی عدم تفکیک مالکیت آب و زمین است. در چنین شرایطی به دلیل عدم وجود علائم قیمتی از بازار، ارزش اقتصادی مجوزهای آبیاری مشخص نیست. در این مقاله سعی شده است با تدوین الگویی در قالب روش قیمت هیدانیک، ارزش این مجوزها در منطقه ی پاشاکلا در استان مازندران تعیین گردد. نتایج این الگو نشان داد که ارزش مجوزهای آبیاری حدود 20 تا 27 درصد ارزش اراضی منطقه را تشکیل می دهد که با توجه به متوسط ارزش اراضی کشاورزی در منطقه، ارزش مجوزهای آبیاری برای یک هکتار از اراضی شالی معادل 35 الی 46 میلیون ریال می باشد.
حل تعارضات برای مدیریت پایدار منابع آب بر اساس تئوری بازی؛ مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدود 90% مصرف آب در ایران به بخش کشاورزی اختصاص دارد. بدیهی است میزان سود کشاورزی با میزان استفاده از منابع آب مرتبط است، طوری که کشاورز می پندارد با افزایش میزان آب آبیاری و سطح زیرکشت، میزان محصول و در نتیجه سود او افزایش خواهد یافت. کشاورزان با این فرض به محیط زیست آسیب می رسانند که در نهایت منجر به تراژدی منابع مشترک خواهد گردید. آشکار است که جلوگیری از استفاده بیش از حد از منابع آب در راستای توسعه پایدار، به عنوان هدف محیط زیستی و حداکثرسازی سود خالص کشاورزان، به عنوان هدف اقتصادی، در کوتاه مدت متعارض می باشند و لازم است که تعادلی میان آن ها ایجاد گردد. به همین منظور، میزان استفاده بهینه از منابع آب و سود خالص کشاورزی در چهار سناریوی الگوی کشت، با استفاده از چهار روش حل تعارض شامل راه حل های نش نامتقارن، کالای- اسمورودینسکی نامتقارن، مساحت یکنواخت نامتقارن و ضررهای یکسان نامتقارن، برای سال زراعی 1393-1392 در محدوده مطالعاتی ارومیه مشخص گردید. نتایج نشان داد با افزایش وزن محیط زیستی، سطح زیرکشت و به تبع آن سود خالص کشاورزی، در تمامی سناریوها کاهش می یابد. سناریوی چهارم با توجه به امکان عملی بودن و مقبولیت بیشتر آن توسط کشاورزان، معقول تر و قابل قبول تر می باشد. همچنین با مقایسه سناریوی چهارم با اوزان محیط زیستی و اقتصادی برابر با وضعیت موجود، با فرض کشت محصولات غالب در منطقه، مشخص می گردد که در سناریوی چهارم با اوزان برابر، مصرف آب به میزان 17% نسبت به وضع موجود کاهش و سود خالص کشاورزان نسبت به وضعیت موجود 10% افزایش می یابد.
تعیین مقدار بهینه اقتصادی مصرف آب و نهاده های آلاینده محیط زیست در تولید گندم آبی مطالعه موردی دشت سیدان- فاروق شهرستان مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده بهینه از منابع، حفظ کیفیت محیط زیست و ارتقای سلامت بوم نظام از مؤلفه های اساسی توسعه پایدار است. با این حال، به استناد پژوهش های صورت پذیرفته، بسیاری از نظام های کشاورزی با هزینه های بالا و غیرقابل قبول زیست محیطی در فرایند گذار از کشاورزی سنتی به کشاورزی مدرن در حال گسترش اند. این مطالعه با هدف تعیین میزان بهینه اقتصادی استفاده از آب و نهاده های آلاینده محیط زیست برای تولید گندم آبی در دشت سیدان- فاروق شهرستان مرودشت انجام شد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز مربوط به سال زراعی 1389 -90 بوده که از طریق مصاحبه و تکمیل تعداد 106 پرسش نامه و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای گردآوری شده است. مهم ترین نتیجه مطالعه حاضر این است که بهره برداران گندمکار نهاده آب و نهاده آلاینده کود اوره را به ترتیب به میزان 2643 مترمکعب و 67 کیلوگرم در هکتار بیشتر از حد بهینه اقتصادی مورد استفاده قرار داده اند. از این رو، به کارگیری سیستم های نوین آبیاری با بازده بالاتر به جای استفاده صرف از ابزارهای قیمتی در مدیریت مصرف آب- که براساس تجربه در منطقه مورد مطالعه عمدتاً ناکارا بوده است- توصیه می گردد. در مورد نهاده کود اوره نیز پیگیری فرایند هدفمند کردن یارانه نهاده های تولید با توجه به حاشیه سود معقول برای کشاورزان در کنار اقدامات ترویجی می تواند آثارمفیدی در راستای بهینه سازی مصرف این نهاده داشته باشد. علاوه بر این، یافته های این تحقیق نشان دهنده استفاده بهینه از نهاده سم توسط گندمکاران منطقه بوده است. طبقه بندی JEL: D24، Q10، Q25، Q53