طیبه دومانلو

طیبه دومانلو

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

متفکران چپ نو، خوانش انتقادی متفکران چپ نو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 400 تعداد دانلود : 48
«متفکران چپ نو» یکی از پرحاشیه ترین و خبرسازترین آثار راجر اسکروتن، فیلسوف فقید انگلیسی است، که در دهه های اخیر در نقد متفکران چپ نو منتشر شده است. اسکروتن با هدف رمزگشایی از زبان ترازنوین گفتمان چپ نو مهم ترین فیلسوفان معاصر را بررسی و نقد می کند که وجه اشتراک آن ها بیش از هرچیز فاصله ای است که از تفکر راست دارند. او در این خوانش انتقادی تلاش می کند از پسِ زبان مغلق و نظریه های پیچیده که گاه مبتنی بر تحلیل های تاریخی و روان شناختی اند، صورت ساده ای از ایده ی اصلی ارائه کند و نشان دهد این نظریه ها در واکنشی احساسی به تحولات زمانه خود شکل گرفته اند، نظریه هایی برآمده از نیاز به باور و ایمان. گرچه تلاش اسکروتن برای تحلیل و نقد جریان غالب زمانه اش شجاعانه و کم نظیر است، در تحلیل نهایی خود در همان وادی و به همان سبک و سیاق بحث خود را پیش می برد که شالوده و مبنای اصلی نقدش را شکل می دهد. فارغ از محتوا، از منظر روش شناختی، بیشتر انتقادهایی که در این کتاب بر متفکران چپ نو وارد می شود، به خود او نیز وارد است، و از این منظر رویکرد او به این متون، رویکردی گزینشی، احساسی و غیرعلمی است. در این مقاله از رهگذر خوانش انتقادی کتاب، برای اثبات این ادعا تلاش می کنم و تاحد ممکن بدون ورود به محتوا، با بررسی رویکرد و روش اسکروتن در گزینش متون، شرح نظریه ها و نقد محتوا نشان می دهم نگاه ارزش گذارانه، باور به حقیقتی واحد و توسل به شخص بنیاد اساس نقد اسکروتن را شکل می دهد.
۲.

نسبت جامعه شناسی معرفت مانهایم و پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پدیدارشناسی جامعه شناسی معرفت واقعیت بیناسوژگی زیست جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 43 تعداد دانلود : 658
جامعه شناسی معرفت که با شلر و مانهایم در اوایل قرن بیستم مطرح شد، ریشه در تحولات علوم اجتماعی قرن نوزدهم و شکل گیری جریان های مخالف کارکردگرایی و رفتارگرایی داشت. در حوزه ی فلسفه نیز هوسرل در میانه ی جریان اثبات گرایی رئالیستی و ایده آلیسم، با این بحث که معنای پدیدار از هستی جدا نیست، پدیدارشناسی را به مثابه بدیلی برای هستی شناسی و معرفت شناسی مطرح کرد و راه سومی برای شناخت جهان باز کرد. راهی که با گذر از دوگانگی ذهن و عین به منشاء شناخت و شکل گیری دانش در زیست جهان رسید و سنت فلسفی را پایه گذاری کرد که جامعه شناسی معرفت در سطح جامعه شناسانه می تواند به بهترین وجه آن را نمایندگی کند. اما از آن جا که این بخش از کار هوسرل چنانکه باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است و بسیاری پدیدارشناسی را تقدم سوژه بر ابژه در شناخت جهان می دانند آن را در مسیری کاملا متفاوت از جامعه شناسی معرفت پیدا می کنند. حال آنکه آثار مانهایم از حضور این جریان فکری و تداوم آن حکایت می کند. این مقاله با تفسیر و مقایسه ی آثار هوسرل و مانهایم، در تلاش است تا پیوندهای میان پدیدارشناسی و جامعه شناسی معرفت را بررسی کند. رویکرد هوسرل نسبت به مساله ی ذات و فرارفتن از دوگانگی سوژه و ابژه با مفهوم التفات و همچنین طرح مفهوم زیست جهان و بیناسوژگی و در نهایت تعریف واقعیت به مثابه امری اجتماعی و اعتباری سه محوری است که این مقاله حول آن شکل می گیرد. اهمیت این مقاله در شناسایی این پیوندها و بررسی این صورت ها در حوزه ی مطالعات بینارشته ای و در شکستن مرزهای سنتی دانش و توجه به فلسفه در حوزه های انضمامی تر و برقراری پیوند میان این حوزه ها تعریف می شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان