مقایسه جغرافیای سیاسی و روابط بین الملل از نظر روش شناسی و مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیای سیاسی به عنوان یک رشته دانشگاهی در یکصد سال گذشته با پشت سرنهادن فراز و نشیب های بسیار، رشد و توسعه چشمگیری را تجربه نموده است، بویژه ژئوپلیتیک که به عنوان یکی از موضوعات جغرافیای سیاسی، توجه محافل علمی و سیاسی را به خود جلب نمود. از آنجا که موضوع اصلی ژئوپلیتیک یعنی بررسی و مطالعه روابط و پیوندهای فرامرزی میان واحدهای سیاسی در مقیاس های محلی، ملی، منطقه ای و جهانی، شباهت و نزدیکی بسیاری با موضوعات مورد مطالعه در دانش روابط بین الملل به ویژه در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی دارد، همین امر موجب ایجاد ابهام در خصوص علت وجودی دو دانش، نسبت آنها با یکدیگر و مفاهیم و موضوعات مشترک و اختصاصی دو دانش در میان دانشجویان و پژوهشگران گردیده است.پرسش اصلی مقاله حاضر این است که علت اصلی شباهت و نزدیکی میان جغرافیای سیاسی (بخصوص ژئوپلیتیک) و روابط بین الملل چیست؟ علاوه بر این سوال، پرسش های دیگری نیز مطرح است که می توان به موارد زیر اشاره کرد:الف - نسبت میان جغرافیای سیاسی، روابط بین المللی و ژئوپلیتیک چیست؟ب - مفاهیم اختصاصی و مشترک آنها کدام هستند؟د - چه تفاوت ها و شباهت هایی به لحاظ روش شناختی میان دو دانش برقرار است؟در مقاله حاضر تلاش گردیده است با استفاده از روش مقایسهای به پرسش های یاد شده پاسخ داده شود. بر اساس نتایج بدست آمده، علت اصلی شباهت و نزدیکی جغرافیای سیاسی (به ویژه ژئوپلیتیک) با روابط بین الملل مورد مطالعه واقع شدن مفهوم کلیدی کشور (حکومت) یا دولت در هر دو دانش است. از میان موضوعات مطرح در جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک به علت فرامرزی بودن و مطالعه روابط میان واحدهای سیاسی نزدیکی بیشتری با روابط بین الملل دارد. به لحاظ روش شناختی مفاهیم «مقیاس» و «سطح تحلیل» دارای نقش محوری در طبقه بندی اطلاعات، محدوده و دامنه متغیرها دارند. از لحاظ مکاتب فکری و روش شناختی نیز شباهت و تفاوتهای جالبی میان دو دانش وجود دارد که مشروح آن در مقاله ذکر شده است.