محمد پارسانسب

محمد پارسانسب

پست الکترونیکی: Parsanasab63@yahoo.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۲ مورد از کل ۲۲ مورد.
۲۱.

تصویرسازی و معنی آفرینی شاعران مکتب آذربایجان با سازهای رشته ای (زهی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۷۶
شاعران مکتب آذربایجان به استفاده از اطلاعات فراشعری و دانش های رایج زمان خود شهره اند. یکی از هنرهایی که در دیوان این شاعران نمود دارد، موسیقی است. فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی چهار شاعر تقریباً هم دوره ای هستند که هرکدام به فراخور علاقه، دانش، ذوق و توانایی خود در سرودن اشعار، با سازهای موسیقی تصویرسازی و معنی آفرینی کرده اند. هدف از این پژوهش پی بردن به میزان آگاهی و شناخت هر شاعر از سازهای موسیقی رشته ای و مقایسه زیبایی شناسی و معنی آفرینی اشعاری است که هر یک از آن ها با به خدمت گرفتن این نوع از سازهای موسیقی سروده اند. دانش موسیقایی هر شاعر، میزان اطلاع آن ها از سازهای موسیقی زمان خود، توانمندی و میزان خلاقیت هر شاعر در تصویرسازی با شیوه نوازندگی و اجزای مختلف یک ساز، شناخت موقعیت های زمانی و مکانی ای که مردم آن روزگار از انواع سازها بهره می برده اند؛ از یافته های این پژوهش است. مقایسه ابیات شاهدی که چهار شاعر یادشده با انواع سازهای زهی-زخمه ای سروده اند، به نتایجی منجر می شود که اهم آن عبارتند از: هنر سازشناسی هر شاعر، پی بردن به میزان تنوع و کیفیت تصاویر ساخته شده با سازها، شناسایی شاعران باریک بین، خلّاق و مبتکر در آفریدن تصاویر و معانی بکر و تازه با سازها. البته در پایان با توجه به نگرش هر شاعر به سازهای موسیقی می توان فرضیه موسیقی دان یا لااقل موسیقی شناس بودن هر کدام از آن ها را نیز مطرح کرد.
۲۲.

کران بندی اصطلاح روایت جمعی: مطالعه نقش عامل روایی در انگاشت های اشتراکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت جمعی ما-روایت عامل روایت جمعی کانونی سازی سوژه جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۲۷
با وجود اقبال جهانی به شیوه روایت جمعی که پس از پدیده چرخش روایی سیری پرشتاب یافته است، این گونه روایت در ایران به لحاظ تبیین نظری چندان مورد توجه قرار نگرفته است. خصوصاً در حوزه ادبیات علی رغم تعدّد نمونه های داستانی، مطالعات منسجم در حوزه این شکل روایی انگشت شمارند. این پژوهش بر اساس روش پساسنَت گرایانه در روایت شناسی قصد دارد با رویکردی التقاطی در وهله نخست، با بهره گیری از دیدگاه فلسفه ذهن و عمل، چیستی و حدود این شیوه را بازنمایاند و پس از آن تلاش می کند ضمن نشان دادن اَشکال متفاوت این شیوه روایی، ملاک هایی برای فاصله گذاری میان گونه های روایت معرّفی کند. نتیجه حاصل شده این است که تفاوت اوّلیه شکل های روایت جمعی در گرو کانون روایتگری است؛ کانون روایتگری می تواند خط فارق انواع روایت هایی که جمعی خوانده می شوند در مقابل روایت های دارای عامل روایت جمعی (به صورت مشخّص، ما-روایت ها) باشد. در نگاهِ ثانویه، گونه هایی که این پژوهش بر آن متمرکز هستند یعنی ما-روایت ها بر اساس دیدگاه روایی از یک دیگر متمایز می شوند. دیدگاه روایی معیّن کننده حدود دسترسی/عدم دسترسی به ذهن شخصیّت ها است و در نتیجه سطح وحدت صداهای تشکیل دهنده در روایت ما را تعیین می کند. در نهایت سعی شده است با طبقه بندی پیشنهادی برای سطوح مختلف ما-روایت بر اساس میزان برجسته سازی شخصیّت های تشکیل دهنده ما-راوی، افق روشنی از بافتار روایت جمعی با عامل روایی ضمیر اوّل شخص جمع نشان داده شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان