مقایسه روش های تخصیص وزن های بهینه به مؤلفه های آزمون های مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک مسئله مهم در تعیین نمره یک آزمون مرکب، نحوه ترکیب نمره بخش های مختلف آزمون یا اصطلاحاً خرده آزمون ها به منظور محاسبه نمره کل داوطلبان است. این وزن ها باید به گونه ای انتخاب شوند که ضمن در نظر گرفتن ویژگی های روان سنجی هر خرده آزمون و مؤلفه های تعیین کننده آنها، اختلاف نمره مشاهده شده هر داوطلب با نمره واقعی که بیانگر توانایی واقعی داوطلب است را حداقل نماید. به عبارت دیگر چارچوب تصمیم گیری بر مبنای ملاحظات مختلف نظیر روایی محتوا (اعتبار)، دفعات آزمون، پایایی و ... طراحی می شود.
برای به دست آوردن حداکثر پایایی در نمره مرکب روش های مختلفی در چند دهه اخیر پیشنهاد شده است. این روش ها به دو دسته کلی، روش های ضمنی و عینی تقسیم می شوند. روش های ضمنی شامل جمع کردن نمرات خام و مدل بندی سئوال- پاسخ و روش های عینی شامل وزنی کردن مؤلفه ها به وسیله میزان دشواری سئوالات، تخصیص وزن ها به نمرات مؤلفه ها بر مبنای ماکسیمم اندازه پایایی، و وزنی کردن مؤلفه ها بر اساس ماکسیمم کردن روایی نمرات مرکب است. در این مقاله، رویکرد به دست آوردن حداکثر پایایی را در دو نظریه کلاسیک آزمون سازی و نظریه سئوال- پاسخ معرفی و ضمن بیان نقاط ضعف و قوت هر روش، برآورد پایایی نمره مرکب و خطای استاندارد اندازه گیری در این روش ها برای داده های شبیه سازی شده بررسی خواهیم کرد