مطالعه تأثیرات حس تعلق مکانی بر پایداری جمعیتی روستاهای مرزی شهرستان سربیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
نواحی روستایی با شروع روند رشد یکنواخت جمعیت در آغاز قرن نوزدهم و تشدید شهرنشینی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بخش عمده ای از جمعیت خود را به نفع شهرهای کوچک و بزرگ از دست داده اند. کاهش حس تعلق مکانی به عنوان یکی از علل آن به صورت مشکل و مسئله ای تازه برای انسان مطرح شده است که شناخت بیشتر آن به پژوهشگران و برنامه ریزان در حل چالش های پیشِ رو یاری می رساند. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر مؤلفه های اجتماعی و کالبدی مؤثر بر احساس تعلق مکانی بر پایداری جمعیتی سکونتگاه های روستایی مرزی شهرستان سربیشه است. این پژوهش بر مبنای ماهیت از نوع توصیفی تحلیلی با رویکرد پیمایشی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. مبانی نظری و اطلاعات مرتبط با پیشینه پژوهش به روش کتابخانه ای تدوین شد و در مرحله بعد، جمع آوری اطلاعات محیطی به صورت پیمایشی و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته از خانوارهای روستایی ساکن در روستاهای مرزی شهرستان سربیشه انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل 29 روستای مرزی شهرستان سربیشه و مشتمل بر 1394 خانوار است. روش نمونه گیری در سطح خانوار از نوع احتمالی و تصادفی ساده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 253 خانوار است. در تجزیه وتحلیل داده های حاصل از عملیات پیمایشی، از آماره های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ضرایب تغییرات) و برای آزمون فرضیات از آمار استنباطی شامل (آزمون دوجمله ای) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه های اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی بر احساس تعلق مکانی در حد زیادی تأثیرگذار است؛ همچنین مؤلفه کالبدی که بر تعلق مکانی خانوارهای روستایی تأثیر اندکی در پایداری جمعیتی و ماندگاری روستاییان در سکونتگاه های مرزی محدوده مورد مطالعه داشته است.