ذهن آگاهی بدنمند: نگاهی نو به بازآفرینی تجربه های یادگیری، تربیت توجه و تعاملات بینافردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
135 - 154
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی ذهن آگاهی بدنمند با ابتناء به رویکردهای عصب پدیدارشناسی است. منظور از ذهن آگاهی در معنای امروزی و مدرن، بررسی نتایج پژوهش های علوم مدرن مانند علوم اعصاب، علوم شناختی و علم روانشناسی بالینی در این باره است که حاکی از موفقیت این علوم در بکارگیری ذهن آگاهی در ثبت بهبود فرایندهای مغزی، درمان آسیب های شناختی، بهبود اختلالات روانی - رفتاری بوده است. با وجود این نتایج درخشان و برجسته، تحویل پدیده کل نگر و جامع ذهن آگاهی به جنبه فردی- روانشناختی محض بوسیله این علوم، خوانشی ناکافی از آن ارائه کرده است. بدان معنا که جنبه های اجتماعی-انسانی، اخلاقی و معنوی آن تقلیل می یابند و بسا به مثابه ابزاری برای کنترل و جهت دهی به توجه دانش آموزان، در خدمت استفاده گروه های خاص قرار گیرند که با هدف اصیل ذهن آگاهی در تضاد باشد. ذهن آگاهی عصب پدیدارشناختی، ضمن برسمیت شناختن نتایج علوم اعصاب شناختی و پزشکی بالینی در این زمینه، به سرچشمه های اصیل بودیستی آن وفادار می ماند و ذهن آگاهی مبتنی بر رویکردهای تکاپوآفرینی و بدنمند را که بر رعایت تعادل در تمامی جنبه ها تأکید دارند، پیشنهاد می کند. بنابراین، برای کاربست ذهن آگاهی در آموزش و پرورش، رعایت چند نکته لازم است. نخست؛ ذهن آگاهی، روش بررسی توجه، کشف و معناسازی تجربه است بنابراین، ذهن آگاهی چیزی بیش از بهبود اختلالات خلقی و حالت های ذهنی فردی است. دوم، خاصیت شفابخشی ذهن آگاهی در سلوک اخلاقی و آزادی درونی و در نهایت، توجه به تعامل های بین الاذهانی و رشد پدیده های اجتماعی-اخلاقی همچون شفقت ورزی، مهرورزی به همنوعان و همدلی است. این مقاله ضمن اشاره به خوانش غربی و بودیستی ذهن آگاهی، به تبیین استلزام های تربیتی ذهن آگاهی بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی می پردازد.