شهر-منطقه به مثابه بسط بافته ی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر-منطقه در مقام دستگاهی نظری، واجد اهمیتی مفهومی است که خود سبب توجه بیشتر به این دستگاه به مثابه ابزاری برای فهم ساختارهای تولید فضا در مقیاس های مختلف (جهانی، بین المللی، ملی، منطقه ای و شهری) می شود. این مقاله سعی دارد تا با اتکا بر مفهوم بافته ی شهری آنری لوفور، به خوانش مفهوم شهر-منطقه بپردازد. مقصود این است که نه تنها این مفهوم را در پرتو مفهوم بافته ی شهری لوفور، بلکه کل دستگاه مفهوم شهر-منطقه (منطقه، نومنطقه گرایی و شهر-منطقه) را به همین نحو روایت کند. در یک سوی این خوانش، سوژه ها و تجربه ی زیسته ی ایشان و در سویه ی دیگر آن، نهادها و ساختارهای اجرایی و دولتی هستند. این نوع خوانش بر اهمیت سوژه در تولید مقیاس، اهمیت مفهوم مقیاس و اهمیت مفهوم حکمرانی در شرایط تولید نئولیبرالی فضا تأکید می کند. پرسش پژوهش حاضر این است که در عصر جهانی شدن و تولید سرمایه داریِ شهر تحت شرایط تولید نئولیبرالی فضا، چگونه محتوای زیستی و نهادی خواهد داشت؟ این دو عنصر در مفهوم بافته ی شهری مندرج اند و هم زمان در این مفهوم استعلا یافته اند. این مفهوم واسطه یا میانجی دو حد نهایی شهر-منطقه؛ یعنی منتهی الیه روستایی (پس کرانه) و هسته ی شهری آن است. این مفهوم همچنین در مقام نوعی چشم انداز یا نظرگاه عمل می کند که در مقام آیینه ی نسبت جامعه ی شهری با زمین، شیوه ی تولید زمین شهری درون ساختار نهادی شهر را از طریق استحاله شدن در خود (بافته ی شهری) نشان می دهد. در دوران اخیر تولید نئولیبرالی فضا، شکل هایی از شهر-منطقه ناشی از انفجار به درون و بیرون شهر های مرکزی ایجادشده و تا پس کرانه های شهر، بافته ی شهری به این سو و آن سو پرتاب شده است. این نوع خوانش از شهر-منطقه به دنبال دادن توضیحی درباره ی گسستگی و تکه تکه شدن شهر و کشیده شدن شهر به اطراف در دوران اخیر سرمایه داری است و آن را در ابعاد نهادی، ساختاری و سوژگیِ آن می بررسد.