رابطه بین راهبردهای آموزشی و انضباطی بر تعلل ورزی تحصیلی با نقش میانجی باورهای معرفت شناختی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین راهبردهای آموزشی و انضباطی بر تعلل ورزی تحصیلی با نقش میانجی باورهای معرفت شناختی دانش آموزان دختر صورت گرفت. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از حیث روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم مدارس دولتی شهر بهشهر بود که از بر اساس جدول گرجسی و مورگان ، 320 نفر از دانش آموزان بر اساس روش طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها پرسشنامه های راهبردهای آموزشی برزآبادی فراهانی ، راهبردهای انضباطی عظیم پور ، مصرآبادی و یارمحمدزاده ، تعلل ورزی تحصیلی و باورهای معرفت شناختی توسط شومر به کار گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و روش معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین مؤلفه های راهبردهای آموزشی (راهبرد محوریت دانش آموز ، راهبرد آموزش مبتنی برگروه ، راهبرد ایجاد تمرکز و انگیزه ، راهبرد تدارک محیط بهینه ، راهبرد تدریس مستقیم ، راهبرد کنترل فرایند آموزش) با باورهای معرفت شناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین این راهبردها با تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه رابطه منفی معنادار وجود دارد. بین مؤلفه های راهبردهای انضباطی (راهبرد مستقیم ، راهبرد پیشگیری مبتنی بر قانون گذاری ، راهبرد انسانی (غیر مستقیم) ، راهبرد واکنش سریع ، راهبرد مبتنی بر رابطه و شناخت ، راهبرد غیر کلامی ، راهبرد نمونه و مدل سازی و راهبرد ارجاع) و باورهای معرفت شناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین این مؤلفه ها با تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین ، دیگر یافته های پژوهش نیز نشان داد باورهای معرفت شناختی در رابطه بین راهبردهای آموزشی و انضباطی بر تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه نقش میانجی معناداری دارد.