مروری بر ادبیات حسابداری سرمایه فکری: سقوط و احیای حسابداری سرمایه فکری
حوزه های تخصصی:
از دهه 1980 اقتصاد جهان به سرعت از یک صنعتی به یک پایگاه دانش تغییر کرده است. در دانش جدید اقتصاد ثروت با توسعه و مدیریت دانش ایجاد می شود. این ارزش ایجاد منابع دانش معمولاً به عنوان سرمایه فکری گفته می شود. ارزش دیگر صرفاً بر اساس نتایج مالی اندازه گیری نمی شود؛ بلکه ارزش فعالیت هایی که منابع دانش را توسعه می دهند نیز باید در نظر گرفته شود. انجام این کار کمک می کند تا درک شود که چگونه کارکنان، مشتریان و فعالیت ها در ایجاد ارزش کمک می کنند و موجب حرکت به سوی چالش چگونگی شناسایی، اندازه گیری و گزارش ارزش منابع دانش می شود. حسابداری سرمایه فکری برای برطرف کردن این چالش توسعه یافته است. اندازه گیری سرمایه فکری به منظور مقایسه شرکت های مختلف، تعیین ارزش واقعی آن ها و حتی بهبود کنترل های آن ها ضروری است. برای داشتن اطلاعات بهتر برای تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری، سهامداران و سرمایه گذاران باید دانش و آگاهی بیشتری در مورد سرمایه فکری یک سازمان داشته باشند. حسابداری سنتی از طریق گزارش هایی که برای این اهداف تهیه نشده بودند تا حدی می توانست تصویر مناسبی از سرمایه فکری سازمان فراهم کند ولی این به تنهایی جوابگوی نیازهای سرمایه گذاران و سهامداران نیست. اگر سرمایه گذاران اطلاعات کاملی در مورد ارزش سازمان و سرمایه فکری آن نداشته باشند ارزیابی آنها از وضعیت سازمان دارای اعتبار کمتری خواهد بود و خود این ابهام باعث افزایش هزینه سرمایه برای سازمان می شود. تحلیلگران نیز برای درک بهتر ارزش سازمان باید اطلاعات درستی در مورد ارزش سرمایه فکری آن داشته باشند. با توجه به اهمیت اندازه گیری سرمایه فکری این پژوهش با مروری بر ادبیات حسابداری سرمایه فکری به بررسی سقوط و احیای حسابداری سرمایه فکری می پردازد.