تأثیر تفکر استراتژیک مدیران با گرایش کارآفرینانه بر انعطاف پذیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
195 - 212
حوزه های تخصصی:
مدیران سازمان ها، مؤسسات و شرکت هایی که بخواهند رشد و توسعه و بالندگی داشته باشند، باید حداقل مهارت های تفکر استراتژیک را یاد گرفته و آن را به کار ببندند. هدف پژوهش، بررسی تأثیر تفکر استراتژیک مدیران با گرایش کارآفرینانه بر انعطاف پذیری استراتژی شرکت های کوچک و متوسط است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است که با روش مقطعی انجام شده است. جامعه آماری را کلیه مدیران و مسئولان شرکت های کوچک و متوسط شهرک صنعتی استان سمنان تشکیل می دهند. از آنجا که تعداد کارکنان واحدهای تولیدیِ استقرار یافته در این استان بالغ بر 1609 نفر است؛ بدین ترتیب با توجه به محدود بودن نمونه آماری مطابق قاعده مورگان 310 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده است. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد تفکر استراتژیک لیدکا (1989) برای سنجش تفکر استراتژیک، پرسشنامه هاگس و مورگان (2007) برای سنجش گرایش کارآفرینانه و برای انعطاف پذیری استراتژیک از پرسشنامه دی تونی و تونچیا (2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از طریق مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار های SPSS و Smart Pls انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که تفکر استراتژیک مدیران بر انعطاف پذیری استراتژیک و گرایش کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری دارد. گرایش کارآفرینانه بر انعطاف پذیری استراتژیک تأثیر معناداری دارد. سرانجام گرایش کارآفرینانه رابطه بین تفکر استراتژیک و انعطاف پذیری استراتژیک را میانجی گری می کند.