برجسته سازی زبانی در سوره قمر بر اساس نظریه ی «جفری لیچ»
حوزه های تخصصی:
ساختار زبان قرآن کریم از وجوه مختلفی با زبان دیگر متون تفاوت دارد و به عنوان عیار زبان عربی محسوب می شود. عوامل مختلفی سبب شده که زبان قرآن، تأثیرگذار، پرمعنی و هدفمند باشد. از زوایای مختلفی می توان به این خصیصه زبانی به نظاره نشست و آن را اثبات کرد. یکی از این ویژگی های منحصر به فرد، خاصیت برجستگی و برجسته سازی های هدفمند است که هم در قالب ساختار و هم در قالب محتواست. دراین پژوهش نظریه جفری لیچ به عنوان یکی از نظریه های شاخص در حوزه برجسته سازی متنی در سوره قمر که به دلیل محتوا و پیام خاصش، سرشار از هنجارگریزی ها و قاعده افزایی هاست مورد تطابق قرار گرفت. رهآورد این تحقیق که به شیوه توصیفی_تحلیلی صورت گرفته، این است که برجسته سازی به دو شیوه هنجارگریزی و قاعده-افزایی های متعدد با هدف ابلاغ پیام به مخاطبان به طور گسترده در سوره قمر کاربرد داشته است. در این میان هنجارگریزی های نحوی، معنایی و واژگانی بیش از دیگر اقسام هنجارگریزی در آن رخ داده است. انواع توازن های آوایی، نحوی و واژگانی هم از مصادیق قاعده افزایی با هدف آهنگین ساختن زبان سوره و قراردادن آن در خدمت اهداف و پیام سوره صورت گرفته است.