مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مواجهه با تناقض باوری در وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش صدرالمتألهین برای ایجاد آشتی میان فلسفه و عرفان، وی را با دشواری هایی مواجه کرده است که برخی از آنها توسط خود وی مورد توجه قرار گرفته و برخی را می توان با توجه به مذاق و مبانی وی کنکاش کرد. یکی از این دشواری ها عبارت است از انطباق تجربه عارفانه وحدت وجود با قاعده تناقض. این ادراک حضوری که یگانگی مخلوقات با خالق و در عین حال دوئیت آنها را مدعی است، قاعده منطقی- فلسفی امتناع تناقض را به چالش می کشد. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که صدرالمتألهین چه راه کاری برای این اشکال داشته است؟ هرچند وی در آثار متأخر خود به وحدت شخصی وجود قائل شده، اما به نظر می رسد نظریه وحدت تشکیکی وجود - علی رغم عدم تصریح خود ملاصدرا - راه حلی از جانب وی برای خروج از این اشکال بوده است. با این حال، روش توصیفی و تحلیل انتقادی نگارندگان حاکی از عدم کفایت این نظریه برای حل این تناقض نما است. منطق باور نیز نمی تواند برای خروج از این اشکال راهگشا باشد. نگارندگان نشان داده اند که براساس مبنای صدرالمتألهین در مسئله وجود ذهنی، قاعده امتناع اجتماع متناقضین در عوالم غیرمادی مضیق شده و امکان جمع برخی امور متقابل در آن فراهم می باشد و از این رهگذر می توان در حل تناقض نمای وحدت وجود نیز بهره جست. در مجموع، روشن است که ملاصدرا نه می خواسته و نه - با توجه به مبانی فکری خود- می توانسته تناقض باوری و نقض قاعده تناقض را پذیرا باشد.