بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش راهبردهای کارکردهای اجرایی مغز و نورون های آینه ای بر تفکر انتقادی در پسران 9- 12 سال دارای اختلال سلوک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال سلوک نوعی اختلال روانی شایع و بسیار آسیب پذیر است که معمولاً در کودکی یا نوجوانی بروز می کند و با رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگرانه شدید مشخص می شود. این بیماری با اختلالات عصبی شناختی همراه است وغالبا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی منجر می شود. روش: نیمه آزمایشی اندازه گیری مکرر(پیش آزمون،پس آزمون وپیگیری)با گروه کنترل جامعه آماری شامل، 45 پسر9-12 سال دارای اختلال سلوک به روش نمونه دردسترس انتخاب، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دوگروه آزمایش طی 8 هفته تحت آموزش راهبردها قرارگرفتند،گروه کنترل هیج آموزشی دریافت نکرد داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه تشخیص اختلال سلوک و تفکرانتقادی ریتکس، با نرم افزار اس پی اس اس 22 تحلیل شد (0/05 >p) یافته ها: نشان داد اثربخشی مداخلات در گروه نورون های آینه ای نسبت بگروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری، افزایش معنا دارنشان داد. تفاوت مداخلات درگروه کارکردهای اجرایی و کنترل معنادارنبود. تفاوت مولفه های بالندگی و تعهد درگروه نورونهای آیینه ای درقیاس با گروه کنترل معناداربود و مولفه خلاقیت معنادار نبود درگروه کارکردهای اجرایی در هیچ یک از مولفه (p< 0/05) ها تفاوت معنادارنبود نتیجه گیری: آموزش راهبردهای نورون های آینه ای بر تفکر انتقادی ومؤلفه های بالندگی و تعهد تأثیر مثبت و معناداری داشت بر مؤلفه خلاقیت تأثیرگذار نبود مداخلات کارکردهای اجرایی مغز بر تفکر انتقادی و مؤلفه های آن بی تأثیربود. براین اساس استفاده از آموزش راهبردهای نورون های آیینه ای بعنوان مداخله موثر در بهبود عملکرد شناختی وارتباطی درکودکان دارای اختلال سلوک پیشنهاد می شود