یک رویکرد تلفیقی برای ارزیابی و رتبه بندی اهمیت نسبی الزامات فنی محصول– مطالعه موردی صنعت کاشی و سرامیک یزد
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۸ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
71 - 86
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال برآورد اهمیت نسبی الزامات فنی محصول در ماتریس QFD با در نظر گرفتن نیازمندی های مشتریان و محدودیت های پیش روی تولیدکنندگان است. با توجه به اینکه ماتریس QFD فقط خواسته های مشتریان را در الزامات فنی دخیل می داند، لذا این مقاله به دنبال روشی جهت بررسی محدودیت های موجود در طراحی محصول علاوه بر نیازمندی ها است. از این رو مدل DEA که یک مدل برنامه ریزی خطی است، پیشنهاد می شود. در این راستا، در آغاز به بررسی ادبیات موضوع در زمینه های QFD و DEA پرداخته خواهد شد و پس از تشریح فرآیند تلفیق دو مدل با یکدیگر، مطالعه موردی بررسی می شود. برآورد نیازمندی های مشتریان و اهمیت نسبی آنها، محدودیت های پیش روی تولیدکنندگان و مشخصات فنی در صنعت کاشی و سرامیک یزد نیز مدنظر قرار خواهد گرفت. همچنین رابطه بین نیازمندی ها با مشخصات فنی از یک سو و محدودیت های پیش روی تولیدکنندگان و مشخصات فنی از سوی دیگر برآورده می شود. در نهایت با ساخت مدل DEA و محدودیت های آن، اهمیت نسبی الزامات فنی در صنعت کاشی و سرامیک یزد حاصل خواهد شد.