مقدمه و هدف پژوهش : شبکه ها در جامعه شبکه ای ابزار مناسبی برای فعالیت های مختلف هستند. فرآیندهای دگرگونی اجتماعی که در جامعه شبکه ای آرمانی خلاصه شده اند، جنبه دیگری که باید مورد توجه قرارگیرد این است که فرهنگ ما برخاسته از اسلام و ارزش مدار است و در این فرهنگ ارتباطات نمی تواند خنثی باشد و برای دستگاه های فرهنگی و ارتباطی همچون صداو سیما، رسالتی متصور و مفروض است و هدفمندی و ارزش مداری باید در آن مشهود و ملموس باشد. لذا پژوهش حاضر با توجه به ریزش مخاطب و گرایش به بهره گیری از شبکه های مجازی و کانال های ماهواره ای به بررسی پرداخته است.
روش پژوهش: روش موجود در این پژوهش، روش کمی و کیفی (آمیخته) می باشد که در بخش کیفی، طی مصاحبه با 10نفر از خبرگان و استادان حوزه ارتباطات و فرهنگ، از پرسشنامه محقق ساخته، براساس جامعه آماری به 200 نفر توزیع و استنتاج داده ها از 148 نمونه و با بهره گیری از روش آینده پژوهی داده ها با رویکرد نظریه زمینه مبنا، نتایج، استخراج شده است.
یافته ها: نتایج حاکی از این است که میزان مطابقت برنامه ریزی فرهنگی صدا و سیما با ویژگی های جامعه شبکه ای در حد مطلوبی نیست ،در بین مخاطبان صدا و سیما مشارکت اجتماعی وجود ندارد و ترجیح بر این است که رسانه ها بصورت خصوصی اداره شوند تا هم کارکرد تبلیغی رسانه ها بهبود یابد و هم از میراث فرهنگی و هنجارها و بایدها و نبایدهای اجتماعی کشور حمایت شود. رسانه ملی با شناخت درست نیازهای مخاطبان، توجه به فرهنگ های محلّی مناطق گوناگون کشور و انتقال اخبار به همراه تجزیه و تحلیل درست آن در مخاطب ایجاد انگیزه نمایند و از این روش، میزان مشارکت اجتماعی مخاطبان را بالا ببرند.
پس در چنین وضعیتی باید اقدام به استفاده از مدیران مجرب و تحصیلکرده جهت فرهنگ سازی در کنار شبکه های اجتماعی نموده وابزارها و جذابیت های رسانه ها توسط برنامه ریزان فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین آگاه سازی مخاطبان صدا و سیما از طریق رایانه، آشنایی با آزادی های سیاسی و ... در این راستا کمک حال صداوسیما خواهد بود تا بتواند آگاهی های فرهنگی مخاطبان را ارتقا ببخشد.
نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده از نرم افزار آموس مشخص شد که مدل طراحی شده در این پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و سازه های پرسشنامه آن نیز به خوبی می توانند متغیرهای مربوطه را تبیین و نشان دهند. همچنین با توجه به ضرایب رگرسیونی مشخص شد که متغیر شرایط مداخله گر یعنی عوامل فردی و ساختاری بر راهبردها تاثیر مثبتی داشته اند. همچنین راهبردها تاثیر مثبتی بر پیامدهای اجتماعی، پیامدهای سازمانی و پیامدهای فردی دارند. همچنین مقوله محوری یعنی برنامه ریزی فرهنگی در صدا و سیما مبتنی بر جامعه شبکه ای بر راهبردها تاثیر مثبتی می گذارد و بسترهای فردی و سازمانی نیز بر برنامه ریزی فرهنگی در صدا و سیما مبتنی بر جامعه شبکه ای تاثیرگذاری مثبت و مستقیمی دارند. علاوه بر این مشخص شد که مقوله علی یعنی عوامل درون سازمانی بر برنامه ریزی فرهنگی در صدا و سیما مبتنی بر جامعه شبکه ای تاثیر مثبتی دارند.