ادراک ساکنان از همپیوندی بافت قدیم و رشد جدید سکونتگاه انسانی (نمونه موردی: روستای تاریخی قهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت همواره نیاز رشد کالبدی و ساخت و سازهای جدید را در برهه زمانی در سکونتگاه های انسانی به وجود آورده است. رشد کالبدی معاصر بسیار شتاب زده و براساس طرح های توسعه شهری الهام گرفته از شهرسازی غربی صورت گرفته اند که رنگ و بوی متفاوت از زمینه اصیل دارند لذا در بهسازی این بافت ها، عملاً همپیوندی اجزای کالبدی نوظهور با بافت های قدیمی به چالشی جدی در علوم طراحی به ویژه طراحی شهری تبدیل شده اند. روستای قهی به عنوان یکی از روستاهای تاریخی با قدمتی چند صدساله و با بافت ارگانیک نیز همچون بسیاری از سکونتگاه های انسانی در معرض گسترش کالبدی روستا تحت تأثیر طرح های توسعه در سال های اخیر به شکل بافت های شطرنجی معاصر و در تعارض با نظام کالبدی ارگانیک روستا قرارگرفته است و عملاً از نظر کالبدی همپیوندی میان بافت قدیم و جدید روستا و هویت تاریخی آن از بین رفته است. این مقاله درصدد است با توجه به ماهیت تاریخی این سکونتگاه مدلی از عوامل تأثیرگذار بر تجربه انسجام و همپیوندی کالبدی ساکنان را میان بافت قدیم و بافت جدید در سکونتگاه انسانی تدوین نماید. این مطالعه به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است. گردآوری داده ها از طریق مشاهده میدانی ناظر تعلیم دیده به صورت مستقیم و انجام تکنیک های فضایی توده و فضا، مکان و ارتباط و در نهایت تحلیل برداشت ها صورت گرفته است. همچنین تجربه ساکنان با انجام 10 مصاحبه با ساکنان اصیل روستا در هر دو بافت قدیم و جدید جمع آوری شده است. فرایند جمع آوری داده تا اشباع نظری ادامه یافته و به روش تحلیل محتوا، تحلیل شده اند. تحلیل محتوای داده های مطالعه نشان می دهد که تجربه ساکنان برای ارتباط عناصر و انسجام کالبدی بافت قدیم و جدید سکونتگاه انسانی از طریق عواملی مانند تشخیص مرز اتصال، ارتباط پذیری، تداوم نقاط لنگرگاهی، معاصر سازی، تعلق مکانی، تداوم هویت مکانی و کیفیت زندگی درک شده است. به کارگیری این عوامل چه در سطح مداخلات کالبدی و چه در افزایش تعاملات اجتماعی ساکنان می تواند به ویژگی های اصلی در جهت همپیوندی بافت های درحال رشد کالبدی به خلق مکان های با هویت و منسجم با کالبد پیشین در فرایند برنامه ریزی و طراحی کمک کند.