تحلیل سطوح توسعه یافتگی سکونتگاه های روستایی با منشاء عشایر کوچنده(مطالعه موردی: شهرستان گرمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تعادل بخشی به سطوح توسعه در نواحی روستایی کشور طی دهه های اخیر همواره مورد توجه بوده است. این نوع مطالعات در نواحی روستایی با پیشینه عشایری و سکونتگاه هایی که از اسکان کوچ نشینان شکل گرفته اند, از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای رفع نابرابری ها بایستی اختلافات و نابرابری های موجود میان مناطق را شناخت و آنها را به لحاظ امکانات و ویژگی های اقتصادی و اجتماعی و طبیعی طبقه بندی نمود و برای هر منطقه برنامه متناسب با شرایط آن تنظیم و به اجرا درآورد. هدف پژوهش: هدف تحقیق حاضر تعیین و بررسی سطح توسعه یافتگی روستاهای شهرستان گرمی می باشد. روش شناسی تحقیق: برای سنجش سطح توسعه یافتگی روستاها از شاخص های متعددی جهت استفاده می شود که با روش های شناخته شده ای امروزه موردارزیابی قرار می گیرند. روش موریس یکی از معتبرترین روش های تعیین توسعه یافتگی است که در برنامه عمران سازمان ملل آنرا برای درجه بندی نواحی از لحاظ توسعه یافتگی (کالبدی-انسانی) به کار برده است. در روش موریس, روستاها در قالب شاخص ها و معیارهای مختلف رده بندی میشوند. روش تحقیق مبتنی بر شناخت وضع موجود و تحلیل ساختارها و امکانات آن بوده که با شناخت و بررسی شرایط انسانی، اقتصادی ،کالبدی و فضایی، محیطی و طبیعی حاکم بر شهرستان مورد مطالعه قرار می گیرند. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر روستاهای شهرستان گرمی می باشد. یافته ها و بحث: با توجه به نتایج تحقیق, سطوح توسعه یافتگی روستاها کاملا ناهمگون است. بطوریکه از میان 284روستای مورد مطالعه 3روستا درجه یک, 69روستا درجه دو 209 روستا درجه سه و 4 روستا در درجه چهارم از سطح توسعه یافتگی قرار دارند و همچنین میان تعداد جمعیت روستاها و سطح توسعه یافتگی ارتباط بسیار قوی وجود دارد. نتایج: تفاوت زیاد بین نواحی روستایی از لحاظ سطوح توسعه, نشانگر این است که امکانات و خدمات در بین نواحی روستایی عادلانه توزیع نشده است.