نظریه ای برای توانمندی های پویای رشد اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
ارائه نظریه های جدید برای توضیح رشد اقتصادی کشورها و دلایل موفقیت و شکست آن ها در توسعه اقتصادی ضروری به نظر می رسد. در این راستا در مقاله حاضر، مکتب فکری نئوکلاسیک یا کارایی بازار با مکتب فکری تولید-توانمندی که اندیشمندانی نظیر الکساندر همیلتون، فردریک لیست و جوزف شومپیتر از صاحب نظران آن هستند، مقایسه می شود. اگرچه بسیاری از تجارب موفق و تلاش های سیاست گذاری صنعتی کشورهایی نظیر انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای هدایت و تسریع توسعه اقتصادی با شواهد تاریخی ثبت شده اند؛ با این حال مکتب نئوکلاسیک این شواهد و به طور دقیق تر نقش دولت در خلق مزیت رقابتی را نادیده می گیرد. مکتب نئوکلاسیک هم چنین در ارائه توضیح چگونگی شکل گیری بنگاه ها، دستیابی به فناوری ها و ظهور صنایع جدید ناتوان است. نظریه توانمندی پویای رشد اقتصادی که در این مقاله به آن پرداخته می شود، نقش اصلی در رشد اقتصادی برای بنگاه ها متصور شده و در عین حال نقش دولت ها را مهم و تأثیر گذار می داند. بر اساس یافته های این مقاله، سرعت رشد اقتصاد یک کشور، تا حد زیادی به توانمندی خلق و بهره برداری از پنجره های فرصت نوآوری و خلق بازارهای جدید توسط بنگاه های آن وابسته می باشد. به علاوه توانایی بنگاه ها در توسعه توانمندی خود و ورود به فعالیت های با ارزش افزوده بالاتر، از دیگر عوامل تعیین کننده سرعت رشد اقتصادی کشورها محسوب می شود.