مفهوم حق توسعه در روابط بین الملل از نگاه نظریه پسا استعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
7 - 40
موضوع حق توسعه یکی از مناقشه برانگیزترین مفاهیم رایج در مباحث حقوق بشری در روابط بین الملل به شمار می رود که دهه هاست مناقشه ای دو قطبی را در دو سطح ایدئولوژیک و سیاسی –دیپلماتیک بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه (جهان سوم) ایجاد کرده است. تا کنون عمده مباحث علمی و سیاسی در این خصوص متمرکز بر دو موضوع اصلی بوده است، اول منازعه بر سر مفهوم سازی و چارچوب بندی توسعه به عنوان یک حق بشری و دوم مشکلاتی که در راه اجرای حق توسعه در دو دهه گذشته به رغم روند رو به رشد پذیرش آن، بوجود آمده است. مقاله حاضر تلاش دارد تا با به خدمت گرفتن نظریه پسااستعماری در روابط بین الملل، نگاهی نو به این موضوع داشته و به این سوال پاسخ دهد که مفهوم حق توسعه بر چه مبنا و با چه اهدافی از سوی کشورهای جهان سوم معرفی و روند تکاملی خود را طی کرده است؟ فرضیه اصلی ما این است که حق توسعه در سطح بین المللی به عنوان ابزار جنگ لفظی و زبان مقاومت برای مخالفت با نظام هژمونیک اقتصاد بین الملل و یک وسیله مهم برای نیل به توانمند سازی اقتصادی و توزیع عادلانه منابع جهانی و در سطح ملی به عنوان زبان قدرت برای حفظ حاکمیت ملی و مشروعیت بخشیدن به دستورکار سیاسی و اقتصادی، از سوی دولتهای جهان سوم طرح و مورد استفاده قرار گرفته است.