کلیات از دیدگاه شهاب الدین سهروردی و دونس اسکوتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
137 - 154
تبیین فلسفیِ کلیات مطالعه آنها در نسبت با عالم و ذهن است و از دو پرسش می گذرد: کلیات چیستند و چگونه ساخته می شوند. پژوهشِ حاضر به این دو پرسش در آرای سهروردی و اسکوتوس می پردازد. با به کارگیریِ ادبیاتی مشترک، هر دو فیلسوف، ویژگی هایی اشتراکی و اختصاصی برای عالم قائل اند. در فلسفه اسلامی از این ویژگی ها به وجود و ماهیت تعبیر می شود؛ اما سهروردی، با تکیه بر نور، آنها را «نور» و «ماهیت یا موجود» معرفی می کند. اسکوتوس نیز از کلی طبیعیِ سینوی و طرح دو مسئله «وحدتِ غیرعددی» و «اشتراک» این ویژگی ها را تبیین می کند. پس از بررسیِ عالم مطالعه ذهن ممکن می شود؛ زیرا فیلسوفانِ واقع باور فلسفه شان را از عالم می آغازند و سپس به سایر حوزه ها سرایت می دهند. کلیات با جمع بندی برآیندِ نظرات آنها به عالم و ذهن تبیین می شود. با در نظر گرفتنِ مناقشه افلاطون و ارسطو در مسئله کلیات نتایج زیر به دست آمدند. سهروردی، آگاهانه یا ناآگاهانه، هر دو نسخه افلاطونی و ارسطوییِ کلیات را باور دارد؛ در حالی که اسکوتوس تنها نسخه ارسطویی را طرح می کند. سهروردی این دو نسخه را با هم متصل نمی کند. نسخه ارسطویی بر عاملیّتِ ذهن تأکید می کند و نسخه افلاطونی مُثُل افلاطونی را در نظام نوری می بیند. همچنین، اسکوتوسِ مشائی ماهیت را در عالمِ خارج از ذهن به شیوه ارسطویی، یعنی ادراکِ کلّی از راه جزئیات، اثبات می کند. اگرچه هر دو در خوانش از ارسطو هم رأی اند، از یکدیگر واگرایند. سهروردی بر عاملیّتِ ذهن انگشت می نهد. اسکوتوس کلّی را در عالم می بیند؛ اگرچه هر دو می کوشند نوعی سازگاری بین عالم و ذهن برقرار سازند.