بررسی رویکرد الهیاتی لیندا زگزبسکی در باب قدیسان اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
لیندا زگزبسکی، ازجمله فیلسوفانی است که با بسط نظریه انگیزش الهی خود در زمینه عواطف و انگیزه های قدیسان، کوشید خلأ مهم تبیین های پیش از خود درباره حیات قدیسانه را پر کند و نشان دهد چرا توجه به قدیسان نباید صرفاً محدود به جایگاه آنان به مثابه الگوهای اخلاقی باشد. ازنظر او، ارتباط قدیسان با خدا همان چیزی است که آنها را در بلندای قلل اخلاق جای می دهد. او به درستی بر عواطف قدیسان، تمرکز و بینش های ارزشمندی در رابطه با روانشناسی اخلاقی آنها ارائه می کند. در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم قداست و ریشه های تاریخی آن در فرهنگ مسیحیت، کوشیده شده است از رهگذر تبیین دو نظریه مهم سرمشق گرایی و انگیزش الهی زگزبسکی، مهم ترین ادله او در باب سبک زندگی قدیسانه به بوته نقد گذاشته شود. با اینکه دیدگاه جذاب او پیشرفت مهمی در جهت درک و توجیه مفهوم قداست اخلاقی به حساب می آید، از این حیث که هنوز نمی تواند حد و مرز تقلید از قدیسان و نیز ماهیت ارتباط آنها را با خدا به طور دقیق روشن کند، ناقص است. همچنین، زگزبسکی از نقش جوامع و نهادهای مذهبی و تربیت معنوی در زیست قدیسانه غفلت کرده است و توجه چندانی به فضایل و موهبت های خاصی که قدیسان به ویژه در فرهنگ های غیرمسیحی از آنها برخوردارند، نداشته است؛ بنابراین، از این نظر، تبیین او جامعیت کافی ندارد.