توجیه پذیری نظریه عدالت جان رولز، بررسی انتقاد هابرماس و جست و جوی پاسخ بر مبنای نقش واقعیات کلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
87 - 112
حوزه های تخصصی:
نظریه عدالت رولز، یکی از مشهورترین نظریات در فلسفه سیاسی قرن بیستم است. هابرماس، فیلسوف آلمانی معاصر بر این باور است که رولز از عهده توجیه این نظریه برنمی آید؛ زیرا توجیه این نظریه مبتنی بر مقدماتی است که با سایر دیدگاه های رولز قابل جمع نیست. این مقاله با بازخوانی دقیق نظریه عدالت رولز، انتقاد هابرماس را مورد ارزیابی قرار می دهد. به نظر می رسد که انتقاد هابرماس را به دو صورت می توان پاسخ داد؛ پاسخ اول مبنای توجیه را در آنچه رولز، «عقل عمومی» یک جامعه می نامد، جست وجو می کند. این پاسخ با ظاهر سخن رولز هماهنگی بیشتری دارد، اما هابرماس آن را تقریری زمینه گرایانه از رولز می داند و آن را نمی پذیرد. پاسخ دوم با تمرکز بر مفهوم «واقعیت های کلی» در نظریه رولز، سعی دارد مبنایی برای توجیه جهان شمول و غیرزمینه گرایانه نظریه رولز ارائه دهد؛ مبنایی که هابرماس مدعی بود رولز فاقد آن است.