وجوه واقع گرایانه مفهوم ایران شاهی در اندیشه سیاسی خواجه نظام الملک طوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
98 - 124
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی ایرانشاهی، مجموعه ای از آرای ایرانیان درباره سیاست است که از دوره ایران باستان شکل گرفته و در آرای متفکران اسلامی چون خواجه نظام الملک، و... بازتاب پیدا کرده است. با توجه به ارتباط آن با دین، در این فرآیند سیاست سرشتی قدسی یافت و شاه به عنوان نماینده و کارگزار خداوند با مجموعه ای از اوصاف، از دیگر آحاد جامعه متمایز شد. شاه در رأس امور جامعه کارویژه برقراری نظم، عدالت و دین داری را برعهده داشت. به لحاظ تاریخی، نخستین هسته های این نظام شاهی توسط مادها به وجود آمد و هخامنشیان آن را به صورت یک نظام کامل جهان داری عرضه کردند. براین اساس، هدف این مقاله شناخت چگونگی بازتاب این گونه از سیاست ورزی در اندیشه و عمل خواجه نظام الملک طوسی است که به مدت سی سال عهده دار وزارت دولت آل سلجوق بود. داده های مقاله که به شکل کتابخانه ای گردآوری شده، با روش کنش گفتاری کوئینتن اسکینر متفکر برجسته مکتب تاریخنگاری کمبریج تحلیل شده است. در این روش تمرکز بیشتر بر فهم معنای متن است، هرچند بستر اجتماعی شکل گیری هنجار مسلط زمانه و دستکاری اندیشمند مورد نظر در آن هنجار نیز مدنظر خواهد بود. یافته پژوهش آن است که مراد خواجه از سیاست ایرانشاهی برپایی حکومتی متعادل بود که در آن شهریار در جهت کسب، حفظ و گسترش قدرت خود ناگزیر از نظم گستری، عدالت گستری، دین گستری در جامعه بود. نتیجه نهایی مقاله آن است که ایران شاه از خلال نظم گستری، عدالت گستری و دین گستری باید در اندیشه حفظ قدرت باشد و تنها از این طریق است که می تواند بر بحران های مختلف فائق آید.