اندیشه نوسازی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی در ایران معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
79 - 97
حوزه های تخصصی:
اندیشه نوسازی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی بیان کننده رابطه نیروهای متعارضی است که هر یک با رویکردی متفاوت به نوسازی نگریسته اند. در دوران پهلوی اول و دوم اندیشه نوسازی همپای تأسیس دولت مدرن تفسیر شد و ساختمانی از دولت مدرن و نهادهای ملازم با آن را بنا نهاد اما به تدریج در سال های منتهی به انقلاب، روشنفکران با رویکردی دیگر به اندیشه نوسازی و دولت مدرن نگریستند و گونه ای نو از دولت را پی ریزی نمودند. بدین جهت مقاله پیش رو به سیر تغییر مفاهیم مرتبط با اندیشه نوسازی در دوران پهلوی اول، دوم و منتهی به انقلاب اسلامی پرداخت و این پرسش را بیان نمود که اندیشه نوسازی از چه جایگاهی در بستر دولت مدرن و جنبش انقلابی برخوردار بود؟ با تکیه بر جامعه شناسی تطبیقی_تاریخی نمایاندیم که اندیشه نوسازی هم راستا با دولت مدرن بروز یافت و این همانی میان این دو مفهوم شاید از نتایج سال های پسامشروطه بود اما اندیشه نوسازی و دولت مدرن در سال های پس از 1320 و به ویژه دو دهه 50-1340 با نقد روشنفکران روبرو شد؛ نقدی که دولت مدرن را با تمام سازوبرگ هایش فرسود و این نقد منطقاً با نقد اندیشه نوسازی هم معنا بود.