تبیین نظریه اشارات نسبی در رمان سرزمین خوشحالی اثر رابرت الن جیمیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
460 - 479
حوزه های تخصصی:
جریان ادبیات معاصر کمابیش از وصف اضطراب و تشویش در زندگی امروزی به سوی شناخت دوباره و رویارویی با آن در حرکت است. نوشتار حاضر نشان می دهد که جیمیسون در کولاژ داستانی سرزمین خوشحالی چنین هدفی را منظور کرده؛ لذا اختلاط سبکی و بی نظمی روایی رمان وی صرفاً انعکاسی آشنا از ناآرامی های فردی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی نیست، بلکه همزمان ترسیم الگویی برای زیستن علیرغم «فقدان» حاصل از این کشمکش ها است. روایت رمان که با تنیدن مسائل دنیوی و معنوی و همچنین شخصی و همگانی در قالب های نوشتاری متعدد شکل گرفته، سرانجام با دعوت دیگران به کنکاش خلاقانه در هزارتوی داستان ها معنا پیدا می کند. اینکه در سرزمین خوشحالی مشخصه های ادبی همراه با درگیری های فردی و اجتماعی مطرح می گردد، اما پیش از ترسیم مضمون واگذار می شوند، نظریه «اشارات نسبی» فلیکس گتاری را القا می کند. بنابراین، تحلیل روایات رمان نشان می دهد جیمیسون مواجهه با «فقدان» را در «کثرت» قصه های ناتمام و همچنین تجلی «رهایی» را در نگاشتن، تشریح و جمع آوری آنها ممکن می پندارد.