اثر تعدیلی مدیریت دانایی سازمانی بر رابطه سرمایه فکری و پایداری مالی با رویکرد معادلات ساختاری
حوزه های تخصصی:
عصر حاضر را می توان عصر مدیریت ها نامید. با توجه به اینکه آثار افشای ابعاد سرمایه های فکری در سطح جهانی در حال رشد است، شرکت ها مزیت رقابتی و متمایز خود را در میزان حاکمیت راهبرد مدیریت دانایی قرار داده اند و در این شرایط، مدیریت دانش باید از سرمایه فکری به عنوان منبعی برای تولید ارزش و اولویت عملکرد سازمان ها استفاده کند. طبق رویکرد ذینفعان، تداوم فعالیت، رقابت شرکت ها و حفظ روابط پایدار با ذینفعان، وابسته به کارکردهای حسابداری پایداری است. لذا، شرکت ها عملیات خود را با استفاده از سازه های مربوطه، پایدارکرده و با گزارشگری پایداری، عملکرد خود را اندازه گیری و اطلاع رسانی می کنند. لذا، ارزشیابی و افشای سرمایه فکری به عنوان ارزشی نوآورانه، مورد توجه ذینفعان با منافع متضاد، قرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی نقش مدیریت دانایی بر رابطه بین سرمایه فکری و سازه های حسابداری پایداری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سال های 1394 تا1398 است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان مالی شرکت های مورد بررسی بوده و جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد، پژوهشگر ساخته و صورت های مالی حسابرسی شده استفاده شده است. پس از انجام آزمون های پایایی و روایی داده ها، تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با استفاده از رویکرد تحلیل مسیر معادلات ساختاری(SEM ) و نرم افزارsmart-pls صورت گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سازه های پایداری حسابداری شرکت ها براساس رابطه ای مستقیم و معنادار تحت تأثیر سنجش و گزارشگری سرمایه فکری قرار می گیرد و مدیریت دانایی سازمانی رابطه مثبت و معنادار موجود را تقویت می کند. سنجش و افشای سرمایه فکری، منجر به دستیابی شرکت ها به سازه های حسابداری پایداری با کیفیت بالاتر می گردد.